مصاحبه اختصاصی تئاتر فستیوال با “رضا آشفته ” منتقد تئاتر ، به بهانه ی برگزاری سی و سومین جشنواره تئاتر فجر
تا به امروز چه نمایش هایی را در جشنواره امسال دیده اید ؟
چند کار خارجی و چند کار ایرانی دیده ام . یکی از نمایش های خوبی که در جشنواره امسال اجرا شد ، نمایش ” یکی دست به عصا توی شکمم راه می رود ” کار آقای “علی شفیعی ” ، جوان ۲۴ ساله گچسارانی است . این اولین کار کارگردان است که در جشنواره استانی جایزه گرفته و اول شده است و بعد به جشنواره منطقه ای رسید و امسال در جشنواره فجر در بخش مرور قرار گرفته است .
نمایش به ظاهر درباره ارباب و رعیت است ولی در واقع و در باطن درباره زن است . زنی که در جامعه مرد سالار ، چه در شکل سنتی و چه در شکل مدرن خود تحت ظلم و ستم است و مثال مدرن آن مرلین مونرو ، زنی آسیب دیده و نمایشنامه نویس است . اما فرجام کار این هنرپیشه و ستاره خودکشی است و نمونه سنتی آن زنانی اند که تحت سیطره خان و یا تحت سیطره نظام مردسالار هستند و با کوچکترین سوء ظنی امکان دارد که جان خود را از دست دهند .
نمایش از بوم و اقلیم خودش می آید و به فرهنگ ایل توجه می کند اما در شکل اجرا سعی بر آن دارد تا تمام این مواد و متریال فرهنگی را تبدیل به یک اثری امروزی تر کند و اشاعه گر یک اثر مدرن شود . در این نمایش موسیقی جاذبه خاصی دارد و به ریتم و ایجاد فضا خیلی کمک می کند ، سعی بازیگران نیز بر آن است تا به یک بازی طبیعی از آن شرایط اقلیمی برسند ، یعنی کسی که دعا نویس است ، کسی که جن و کسی که چوپان است و یا زن خان است و همه ی چیز هایی که در ایل تجربه می شود و سعی بر این است که اینها ارئه شود .
اما شکل ارائه آن کاملا هم طبیعی نیست . بلکه نوع اقرار هم در رفتار و در گفتار و در ارائه بازی مشکوک است ، اما این لطمه ای نمی زند و ما به ازای بیرونی آن را در نظر می گیرد و وجه درونی قضیه حفظ می شود . اما در بیرون با توجه به شاکله اثر که یک کار تئاتری است ، سعی بر آن است که در رفتار و ژست آن جنبه های اغراق آمیز را هم رعایت کنند . در مجموع یکی از کارهای خوبی است که به ما گوشزد می کند که در شهرستان ها هم ، می شود بومی بود و هم در عین حال به یک اثر جهان شمول دست پیدا کرد . یک اثر شاعرانه که در هر جایی ممکن است مخاطب خاص خود را داشته باشد . این اثر شاعرانه خشونت را با یک دید تضعیف شده به تماشاگر ارائه می کند .
جشنواره امسال را چطور دیدید ؟
جشنواره در این چهار شبی که پشت سر گذاشته هنوز به یک اتفاق شاخص نزدیک نشده است . اگر چند کار هم بوده ، بیشتر کارها خوب بوده تا شاخص . “مرگ فروشنده” نادر برهانی مرند و یا “دیده بانان” محمدرضا خاکی و یا “بهشت ۵۰ درجه بالای صفر” علی حیدری و “من” فرهادی تجویدی نمونه های خوب هستند و یا “قلعه انسانات” علی شمس کار مشترک ایران و ایتالیا . هنوز یک کار شاخص پیدا نکردیم که در راستای آن کار شاخص بتوانیم بقیه کارها را مورد سنجش قرار دهیم و پس از آن بگوییم جشنواره دقیقا در چه سطحی است .
نظر شما درباره نحوه مدیریت چطور بود ؟
اکنون برای پاسخ دادن به این سوال زود است اجازه دهید درباره این موضوع روزهای آخر صحبت کنیم .
کیفیت آثار را تا اینجا متوسط ارزیابی می کنید ؟
بله کارهای معمولی و کم و بیش کارهای خوب . عموما کارها متوسط هستند . آن مثال هایی که زدم کارهای خوبی هستند ولی کارهای بسیار عالی و یا بسیار شاخص هنوز نداشته ایم .