اولین جشنواره تئاتر معلولین استان تهران به دبیری دکتر محمد حسین همتی ، چهارشنبه ، سی ام مهر ماه ، آخرین روز خود را در فرهنگسرای بهمن پشت سر گذاشت . به این بهانه تئاتر فستیوال گفت و گویی را با میلاد اکبرنژاد داور این جشنواره ترتیب داده است که در ادامه می توانید مشاهده کنید :
سطح جشنواره امسال را چطور دیدید ؟
به نظر من این جشنواره ، خیلی خاص و دوست داشتنی است . در اینجا تو شاهد تلاش هستی ، چیزی که در مملکت ما خیلی کم و نایاب است . یعنی همیشه ما در کارها ، تلاش خیلی کمی داریم . انگار همه عادت کرده ایم که همه چیز را راحت بدست بیاوریم . اینجا به وفور ، شاهد تلاش و کوشش هستیم و این موضوع خیلی دوست داشتنی است . چرا که تو بچه هایی را می بینی که شاید بیرون از اینجا هم جایی دیده نشوند . چون آن ها اصلا به خیابان نمی آیند ، به این دلیل که نمی خواهند دیده شوند و یا بعضی از خانواده ها هراس دارند که البته حق هم دارند، بچه هایشان را نمایش دهند . به این دلیل که با واکنش های منفی روبرو می شوند و ما نمی توانیم واکنش های منفی را نادیده بگیریم . در اینجا آنها خودشان را نمایش می دهند ، می گویند : ما هستیم نه تنها هستیم ، بلکه با غرور هستیم ، با افتخار هستیم .
این ویژگی هاست که این جشنواره را متمایز می کند و برای من ، قاعده و قانون تئاتر شوخی می شود ، این که این بازیگر خوب بازی می کند و دیگری بد !
یعنی این جشنواره حتی می تواند در معیار شما برای تصمیم گیری در مورد آثار ، تاثیر داشته باشد ؟
حتماً . ما در مواجهه با یک سری چیزها در زندگی تصمیمات مهمی می گیریم ، مثلا وقتی با مرگ عزیزانمان مواجه می شویم ، برای یک مدتی منقلب می شویم ، ولی معمولاً در روزمره فراموش می کنیم . نفس این قضیه اشکالی هم ندارد ما باید به زندگی بپردازیم ، چون خداوند این فراموشی را در اختیار ما گذاشته است .
ما آدم هایی که در تئاتر کار می کنیم ، از صبح تا شب درگیر چه هستیم ؟ درگیری ما این است که یک سالنی گیر بیاوریم و نمایشی را در آن اجرا کنیم که بعد چند نفر بیایند کار را ببینند و از آن تعریف کنند ، که چه نمایش خوبی بود و آفرین بگویند .
و بعد مصاحبه کنیم و پانزده تا عکس خود را در شبکه های اجتماعی بگذاریم تا پانزده هزار لایک بخورد و قربان صدقه مان بروند و یکی برایمان هورا بکشد و دیگری تره خورد کند و … . ناگهان می بینیم که برای اینکه دیده شویم و آنجا باشیم ، داریم به هر دری می زنیم و شکوه خود را از دست می دهیم و خود را از بالا به پایین می اندازیم و سقوط می کنیم .
اینجا من با چیزی روبرو می شوم که مجموعه آن تلاش ها باد هوا می شود . یعنی به خودت می گویی که این کارها برای چیست ؟ و چقدر سخیف است و من برای چه می جنگم ؟ در حالی که جنگ واقعی اینجاست ، اینجاست که می بینیم ، یک نفر می جنگد نه برای اینکه بگوید آی ملت برای من هورا بکشید ! بلکه برای این می جنگد که بگوید من وجود دارم ، من هستم ، به من احترام بگذار ، مگر من را نمی بینی ؟ اگر مرا نمی بینی برای این نیست که من سر راه تو نیستم و وجود ندارم ، به این خاطر است که تو کور هستی !
داستانی را به خاطر می آورم در رابطه با یک نابینایی که یک چراغی به دست داشت ، گمان می کنم در کتاب مولانا یا تذکره الاولیا باشد. داستان نابینایی که با چراغی به دست ، در کوچه ها می گذشت ، به او گفتند تو که نمی بینی ، چراغ برای چیست ؟ گفت برای اینکه دیگران من را ببینند .
این خیلی نکته مهمی است که این ها به من می گویند که من دستم چراغ گرفته ام که تو مرا ببینی . انگار که من متوجه می شوم که من نمی بینم ، من چیزی کم دارم ، من چیزی از توان کم دارم همین که من را در مقابل من قرار می دهند ، این به نظر من مهمترین کاری است که تئاتر باید انجام دهد و این ها انجام می دهند . حالا دیگر بازی که بالاست و صحنه ای خوب است بازی به حساب می آید و اهمیتش را از دست می دهد به این دلیل که چیز دیگری مهم می شود چیزی که به نظر من تئاتر به خاطر آن بوجود آمده است ، تئاتر از ازل برای آن بوجود آمده است برای اینکه من را در مقابل خودم قرار دهد .
بزرگترین ضعف این جشنواره چه بود ؟
در برگزاری جشنواره ضعفی وجود نداشت . ولی در اطلاع رسانی ضعف هایی دیده می شد . چرا که از قبل ، ما اطلاعاتی از جشنواره نداشتیم . از نظر من این جشنواره باید به یک روتین تبدیل شود و در یک زمان مشخص با یک زمانبندی مشخص برگزار شود و به مردم باید اطلاع رسانی شود . شهرداری و بقیه مسئولان دولتی و شرکت های خصوصی موظف هستند که برای تبلیغات سراسری آنها هزینه کنند . و مردم برای این جشنواره ای که تنها سه روز است ، وقت بگذارند . این فرهنگسرا به نظر من جای مناسبی برای این جشنواره است و خیلی خوب است که مردمی که در این اطراف هستند بیایند و کارها را ببینند . دیدن این ها برای همه جزء واجبات است . برای اینکه ببینند چه انسان های شریفی برای زیستن می جنگند و ما باید خیلی وقت ها از خودمان شرممان بیاید . با کوچکترین معضلاتمان زمین و زمان را بهم می ریزیم .
به نظر شما هدف این جشنواره که انشالله در سال آینده و سالهای پس از آن برگزار شود ، باید چه باشد و روی چه چیزی باید بیشتر تمرکز داشته باشد ؟
تمرکز باید روی این باشد که کم توانان نازنین برای خودشان نمایش اجرا ، بازی و تولید کنند . در حال حاضر این جشنواره یک ویژگی داشته باشد که متن و بازی و نوع میزانسن ها که انتخاب می شود ، اختصاصیا فقط برای این جشنواره نباشد. این یعنی هیچکس به انداره خودِ کم توان ، خودش را نمی شناسد . او باید خودش را بشناسد و با معضلاتی که دارد روبرو شود . ما باید بفهمیم که از این دنیا چه می خواهیم و نرویم سراغ موضوعاتی که ممکن است آدم های دیگر هم سراغش بروند وقتی کس دیگری حرف من را نمی زند بگذار من حرف خودم را بزنم . باید تمرکز روی این باشد .
نحوه برگزاری آن نیز باید به صورت یک همایش سراسری باشکوه تری برگزار شود و در انتخاب آثار خیلی دقت شود که ان شالله به سمتی برویم که وقتی کاری را می بینیم همزمان میزان تلاش های این آدم ها را برای زیستن بهتر ببینیم .