نمایش “ترنج” نوشته مشترک افسانه زمانی و نسرین خنجری و به کارگردانی افسانه زمانی در سالن بوستان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به روی صحنه می رود . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با کارگردان این اثر که تلفیقی از نمایش ایرانی و نمایش عروسکی است ، انجام داده است که می توانید آن را در ادامه بخوانید :
خانم زمانی شما تاکنون نمایش هایی را در زمینه تئاتر عروسکی به روی صحنه برده اید ، همچنین در حوزه نمایش های آیینی و سنتی و نمایش های ایرانی فعال بوده اید . جالب توجه است که نمایش “ترنج“ تلفیقی از این دو گونه نمایشی است . با توجه به این موضوع نگارش و طراحی این نمایش تا کارگردانی و اجرای آن چقدر زمان برد ؟
تقریبا از یک سال پیش ، قرار شد نمایشی را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اجرا کنیم و از آن جایی که معمولا در نمایش های کودک و نوجوان از قصه های ایرانی استفاده می کنم ، این بار هم به دنبال یک قصه و افسانه ی ایرانی بودم که کمتر شنیده شده باشد و در عین حال یک فضای فانتزی برای نمایش عروسکی هم داشته باشد . در بین قصه هایی که خواندم ، قصه ی نارنج و ترنج را انتخاب کردم چرا که این قصه فضای مناسبی برای کار در اختیار می گذارد . ولی نمی خواستم روایت قصه به شکل مستقیم باشد ؛ قصه ی نمایش از جایی شروع می شود که به روایت قصه ی نارنج و ترنج می رسد . خط زمان را در قصه پیدا کردیم و با خانم خنجری در این رابطه صحبت کردم و ایشان در نگارش نمایشنامه به من کمک کردند . متن اولیه از فضای ذهنی من دور بود و دوباره بازنویسی شد تا به این اجرا رسیدیم .
کار با بازیگران کودکی که در نمایش حضور دارند و نحوه ی انتخاب آن ها چگونه بود ؟
از بچه ها تست گرفتیم و دو بازیگر کودک در این نمایش هستند ، بارسین سلیمانی و پرنیا اصغر زاده . به هر حال چون بچه هستند ، ممکن است زود خسته شوند و از روز اول این مسائل را در نظر گرفتیم و با هر دوی آن ها تمرین کردیم . پرنیا اصغر زاده توسط موسسه هنر هفتم به من معرفی شد . بارسین را هم یکی از دوستانم آقای بهرام بهبهانی به من معرفی کردند که قبلا با او تئاتر کار کرده بود . کار با بچه ها سخت بود اما در عین حال بچه ها توانمندی های خودشان و گیرایی بسیار زیادی دارند ؛ وقتی در پروسه ی کار در کنار بزرگتر ها قرار می گیرند ، خیلی زود بسیاری از مسائل را یاد می گیرند و با شرایط آداپته می شوند . خوشبختانه با بچه ها خوب پیش رفتیم .
طراحی دکور نمایش بسیار کارآمد و جالب توجه است به طور مثال می بینیم که اجاق تبدیل به سن تئاتر می شود . در رابطه با طراحی صحنه نمایش و ایده هایی که مدنظرتان بود ، توضیح دهید .
سعی کردیم از اشیا و تمام چیزهایی که در یک آشپزخانه قدیمی وجود دارد ، برای اجرایمان استفاده کنیم که یکی از ویژگی های نمایش ایرانی است . در نمایش ایرانی از همه ی اشیا ، برای ساخت صحنه استفاده می شود و همه چیز هم به صورت نمادین و هم کاربردی در جریان نمایش هستند . این مسئله در نمایش تخت حوضی ، تعزیه و نمایش های شادی آور زنانه هم وجود دارد . در نمایش “ترنج” نگاه من به نمایش های شادی آور زنانه بود ، نمایش هایی که زنان در اندرونی ها اجرا می کردند و از همان اشیایی که در خانه وجود داشت برای اجرا استفاده می کردند و قصه شان را با آن روایت می کردند . در “ترنج” هم با نگاهی به آن شیوه های اجرایی، نمایش را پیش بردیم . در عین حال به ایده بازی های کودکان هم توجه داشتیم ؛ وقتی که بچه ها برای بازی از اشیا استفاده می کنند . تا زمانی که بچه ها وارد سیستم آموزشی نشده اند و درِ تخیل ذهن شان بسته نشده است ، با اشیا بازی می کنند و به آنها شخصیت می دهند ، جاندار پنداری می کنند . از این ایده هم استفاده کردیم . هیچ چیزی در نمایش شکل واقعی خودش را ندارد ، تخیل بچه ها را آزاد گذاشتیم . روی صحنه هم خواستیم فضایی انتزاعی از آشپزخانه ارائه دهیم . مکان و زمان ندارد . نخواستیم به طور مستقیم بگوییم آشپزخانه قدیمی و جدید چه ویژگی هایی دارد . انتزاعی کار کردیم که از تخیل کودک هم استفاده کنیم .
بازخورد کودکانی که تا به امروز برای دیدن نمایش تان آمده اند ، چطور بود ؟ آیا به راحتی می توانند با نمایش ارتباط برقرار کنند ؟
بچه ها برخلاف بزرگتر ها به خوبی با نمایش ارتباط برقرار می کنند . من دوستان بزرگسالی داشتم که برای دیدن نمایش آمده اند و به سختی اشیا را جایگزین کاراکترها قبول کرده اند ولی بچه ها به راحتی قبول می کنند . در این یک ماه اجرا ، بچه ها به راحتی اشیا را جایگزین کاراکتر ها می کنند و می پذیرند . این ویژگی تخیل کودکانه است . در نمایش کودکان ، این وظیفه ی ما است که تخیل را در کودکان پرورش دهیم و اجازه دهیم چیزهایی را تصور کنند و قصه را با روند ذهنی خودشان پیش ببرند . برای همین بسیاری از مواقع ، بازیگر خردسال ما – ترنج – واسطه ی مشارکت بین قصه گو و بچه هایی که در سالن هستند ، می شود . به بهانه ی او ، بچه ها را در روند قصه گویی و روایت مان مشارکت می دهیم و اجازه می دهیم که خودشان تخیل و فکر کنند و هم زمان با روایت ماه باجی ، قصه را پیش ببرند .
شما علاوه بر نمایش “ترنج” با نمایش دیگری نیز در هفدهمین جشنواره نمایش عروسکی شرکت دارید . در مورد آن نمایش برای ما بگویید .
نمایشی در بخش دانش آموزی جشنواره نمایش عروسکی داریم که براساس داستان های شل سیلور استاین است . یک نمایش کوتاه و در حد توانایی بچه ها است . در آن نمایش هم سعی کرده ام با اشیا کار کنم . چون سال ها است ، ایده اینکه چرا بچه ها سمت اشیا می روند و چه چیزی در شی وجود دارد که تخیل بچه ها را پرورش می دهد ، با من است . چه چیزی در اشیا وجود دارد و چه ویژگی هایی دارند که بچه ها را به جاندار پنداری اشیا و بازی کردن با آن سوق می دهد .
و ما سعی می کنیم به آن شکل دهیم . همانطور که می دانید تئاتر اشیا گسترده تر از تئاتر عروسکی است و تئاتر عروسکی زیرمجموعه تئاتر اشیا است . سال ها است که در این زمینه کار میکنم .
در بخش دانش آموزی جشنواره ، آیا با آموزش و پرورش همکاری صورت گرفته است ؟
فکر نمی کنم که همه ی نمایش های این بخش از مجرای آموزش و پرورش در جشنواره حضور داشته باشند . نمایش هایی است که با بچه های مقطع سنی دبستان کار شده است و درواقع از این جهت بخش دانش آموزی نامیده می شود . معمولا آموزش و پرورش ، مشارکتی در این زمینه ها ندارد . اگر این همکاری وجود داشت ، می توانست بهترین زمان و زمینه ی تغییر در سیستم آموزشی مان باشد ، سیستم کهنه ای که برای پنجاه سال پیش است . تئاتر می تواند به سیستم های نوین آموزشی بسیار کمک کند اما متاسفانه هیچ وقت مشارکتی از سمت آموزش و پرورش صورت نمی گیرد .
اگر در پایان صحبتی دارید ، بفرمایید .
پتانسیل نمایش ها و قصه های ایرانی در زمینه کودک و نوجوان بسیار زیاد است . متاسفانه نسل کنونی بچه ها ، با قصه های ایرانی و شیوه های نمایش و موسیقی ایرانی و همه ی آن چیزی که هویت فرهنگی مان است ، کمتر آشنا هستند . جا دارد نمایشگرهای ما خصوصا در کارهای کودکان و نوجوانان توجه ویژه ای به افسانه ها و قصه ها و شیوه های نمایش ایرانی داشته باشند . گاهی فکر می کنیم این شیوه ها کهنه و متحجرانه است ، در حالی که غربی ها از شیوه های نمایشی ما استفاده می کنند و بسیار هم مدرن است . خود ما از این روش ها دور هستیم و کمتر از آن شناخت داریم . جا دارد نمایشگرهای ما با پژوهش و کار ، این قصه ها را پیدا و به روز رسانی کنند و برای بچه های این نسل بازگو کنند . با این راه می توانیم به هویت فرهنگی مان برسیم ، چیزی که سال ها است از آن دور شده ایم .