امیرعلی ابراهیمی که تاکنون نمایش هایی چون “فوت کردن در گوش کرگدن” ، “پایان هالیوودی” و … را به روی صحنه برده است ، این روزها نمایش “پاشش یک قطره خون در سر” را در تماشاخانه مشایخی پشت سر می گذارد . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با این بازیگر و کارگردان و نویسنده جوان و بااستعداد داشته است که می توانید آن را در ادامه بخوانید .
نگارش نمایشنامه”پاشش یک قطره خون در سر” و تمرینات مربوط به اجرا چه مدت زمان برد و چگونه طی شد ؟
نگارش نمایشنامه “پاشش یک قطره خون در سر” مربوط به سال ۹۵ می شود و دقیقا ۲۵ مهر ۹۵ شروع شد و اواخر بهمن ماه آماده شروع تمرینات بود ، اما پروژه متوقف شد . من سه پروژه دیگر را شروع کردم که هر سه شکست خورد و حدود آبان ماه دوباره یاد این متن افتادم . حدود دو ماه هم بازنویسی متن طول کشید و تقریبا از همان موقع شروع به تمرین کردیم .
گویا در طول شب های اجرای نمایش “پاشش یک قطره خون در سر”، مخاطب هر شب با یک روایت تازه و بازیگری متفاوت از اجرای شب قبل ، روبرو می شود . چرا تصمیم گرفتید نمایش را به این صورت اجرا کنید ؟
من عاشق مونولوگ هستم و اگر به دلایلی درام در قصه ام شکل نگیرد ، مجبور می شوم داستانم را تک پرسوناژ بنویسم ، چون فکر می کنم تا چیزی را درک نکنم نباید آن را بنویسم . روابط بین آدم ها برای من گیج کننده است و تصمیم گرفته بودم برای یک بار این تجربه را انجام دهم و متنی بنویسم که کارکتر قصه ، دایره گسترده ای از افراد را بدون نقص شخصیت پردازی شامل بشود ، که این کار یکی از جذاب ترین ویژگی های نمایش های تک پرسوناژ است . نوع نگاهم در نوشتار متن و طراحی شخصیت به سمتی رفت که بتوانم یک قصه با یک اتفاق را به حداقل ۸ شیوه ی متفاوت روایت کنم و انتخاب قصه و شخصیتی به شکلی باشد که بشود به آن این میزان بازه داد و در عین حال شخصیت باشد و رویداد هم صورت بگیرد ،که البته این پروسه سخت است و خیلی از من زمان گرفت .
آیا تماشاگری بوده است که برای دیدن روایت های مختلف از داستان، در شب های مختلف برای دیدن نمایش بیاید ؟
بله خوشبختانه . من در پایان نمایش اعلام می کنم که هر آن کس که نمایش را دیده باشد ، می تواند سایر قالب های نمایش را هم به صورت نیم بها تشریف بیارود و ببیند . که در این دو روز از اجرای نمایش ما ۹ تماشاچی مشترک داشتیم .
شما در طول نمایش سعی می کنید مخاطب را درگیر داستان و با خود همراه کنید و در نهایت هم تصمیم گیری نهایی را بر عهده ی او می گذارید . از نظر خودتان چه میزان توانسته اید در این امر موفق عمل کنید ؟
حس می کنم هنوز برای پاسخ به این سوال زود است ، ولی در این دو اجرا ، دو تجربه متفاوت داشتم . شب اول تماشاچی به شدت با نمایش درگیر بود ، به حدی که نمایش پنج دقیقه دیرتر تمام شد و مخاطب پاسخ مورد نظر خودش را می گفت ، تکرار می کرد ، در نمایش شرکت می کرد ، نظر می داد و آن را اصلاح می کرد ، که فکر می کنم این به نوع بازی من مربوط بود . شب دوم درگیری تماشاچی کمتر بود که به نظرم به نوع نگاهی که به نمایش شده ، مربوط باشد . اما امید دارم که مخاطب با نمایش بیشتر از این درگیر شود .
در تبلیغات و بروشور زمان شروع نمایش ۱۸:۱۸ نوشته شده است . چرا چنین زمان نامتعارفی را نوشته اید در صورتی که به ندرت ممکن است نمایش راس این ساعت شروع شود ؟ به طور مثال در اجرایی که من دیدم نمایش در این ساعت شروع نشد .
اینکه دیشب راس تایم شروع نشد ، اشتباه بود و خیلی هم این اشتباه من را آزار داد و قطعا تکرار نخواهد شد . این زمان به صرف ۱۸:۱۸ معنای مشخصی ندارد (جز اشاره به این که ساعت های تکرار شونده ، یادآور این می شود که معشوقه ات به تو فکر می کند). این زمان به معنی انتخاب دقیق شروع است ، که خب مربوط به زمان بندی های داخل نمایش است که با دیدن نمایش علت انتخاب بیشتر مشخص می شود .
به عنوان حرف پایانی اگر هر صحبتی دارید ، بفرمایید .
ما در این دو شب ، دو عزیز را داشتیم که قصه و نوع برخورد ما آزارشان داد . شب اول متاسفانه عزیزی از شدت فشار عصبی (حدس من است) دچار تشنج شد ، که برای من اتفاق آزار دهنده و بسیار ناراحت کننده ای بود و شب دوم هم یک نوجوان نازنینی بسیار اذیت شده بود که این هدف ما نیست . تخلیه تا حدی قابل قبول است اما طبیعتا نه در این حجم . پس من به عنوان اولین خواسته درخواست می کنم عزیزانی که عزیزی را به تازگی از دست داده اند و این یادآوری می تواند باعث خروج از حالتی بشود که دوست دارند در یک محیط عمومی دیده بشوند ، برای دیدن این نمایش تشریف نیاورند چون ممکن است اتفاق شب نمایش ما اتفاق مساعدی برای آن ها نباشد .
دوما ما ۱۲ نفر تمام تلاش مان را کردیم که اتفاقی خاطره ساز و تامل برانگیز شکل بدهیم که باعث دیالوگ شود که به نظرم هدف اصلی محتوای هنری است و امیدوارم که این اتفاق بیفتد .
و سوم از عزیزان منتقد دعوت می کنم تشریف بیاورند و کار را ببینند و این اتفاق را نقد کنند ؛ تا من بتوانم از نظراتشان یاد بگیرم و آموزش ببینم . متاسفانه من ارتباطات مناسب جهت دعوت را ندارم اما همین جا اعلام می کنم ، ما همگی منتظر منتقدین هستیم چرا که یک قسمت مهم از پروسه نمایش ، نقد است و فعلا فقط یک بار برای من اتفاق افتاده است .