اشاره : مصاحبه زیر با فرهاد آئیش ، بازیگر و کارگردان تئاتر در ویژه نامه ی تئاتر فستیوال با نام بهار فستیوال به مناسبت فرا رسیدن بهار ۱۳۹۴ منتشر شده است .
بی شک فرهاد آییش هنرمندی بی بدیل و توانا است… کمتر کسی می تواند باور کند که خواننده ی فیلم مکس همان روحانی پرده نشین باشد و این دو همان فیلسوف دوران باستان ، سقراط باشند . در هر نقشی که قرار می گیرد آنچنان آن نقش را به تصویر می کشد که گویا خودش سال ها ی سال همان فرد بوده است .
تعطیلات نوروزی امسال ، برای دومین سال پیاپی فرهاد آییش در قامت سقراط به روی صحنه خواهد رفت . به همین بهانه گفت و گوی کوتاهی با وی انجام دادیم تا از حال و هوای تعطیلات نوروز در تهران و نمایش سقراط با خبر شویم .
بهار در ذهن شما چه مفهومی دارد و چه چیزی را برای شما تداعی می کند ؟
بهار برای من سمبلیک نیست . من اهل سرما نیستم ، عاشق گرما هستم و وقتی هوا عوض می شود خیلی خوشحال می شوم . همه چیز در بهار دوباره متولد و زنده می شود . من هم معمولا احساس تازه شدن دارم . خیلی با بهار رمانتیک نیستم ، ولی حس بهار را دارم .
شما چقدر تعطیلات نوروز را دوست دارید ؟ در دوران کودکی و نوجوانی چطور ؟
بچه که بودم همه این تعطیلی ۱۳ روزه را دوست داشتند . ولی الان زندگی من به گونه ای است که فرق زیادی ندارد و همیشه هر سال تهران می مانم ، هم به خاطر مادرم که دو سال پیش فوت شدند و حالا هم چون مادر همسرم نمی تواند به مسافرت برود در تهران می مانیم . تهران در این زمان خیلی خلوت می شود و مسافت ها تبدیل به همان اندازه ی واقعی که هستند ، می شوند . تهران شهر بسیار زیبایی می شود . جدا از کثیفی هوا و شلوغی که به افرادش استرس می دهد خود شهر خیلی زیباست و در بهار و تعطیلات عید واقعا این زیبایی نمایان می شود ، تهران گردی خودش یک مبحث مفصل است .
بهاری ترین نقشی که بازی کرده اید از نظر شما چه بوده است ؟
( با خنده ) الله اکبر .
به هر حال بهار در ذهن شما مفهومی دارد . از دیدگاه شما بهاری ترین نقش شما چه بوده است ؟
برای من بهار و چیزهایی از این قبیل خیلی رمانتیک نیست . چیزی نبوده که بشود گفت بهاری بوده است .
چرا اکثر اجراهای تئاتر در ایام نوروز متوقف می شود ؟
ما امسال از هفت فروردین یک تئاتر داریم . پس بنابراین عید امسال و سال پیش من با اجرای تئاتر بود که خیلی لذت بخش بود . امسال هم خیل خوشحال هستم چون شهر خلوت است و ترافیک نیست و مردم برای دیدن تئاتر مجبور به رد شدن از یک تونل استرس نیستند تا به سالن اجرا برسند . بنابراین تئاتر دیدن برایشان لذت بخش است .
با این حساب اجرای همه ی تئاتر ها در این زمان بهتر نیست !!؟ چون گویا به گفته ی شما مردم موقعیت بهتری برای دیدن تئاتر دارند .
من فکر می کنم خود بچه های تئاتری دلشان می خواهد حداقل چند روز اول عید را تعطیل باشند . برای خیلی ها این مسئله مهم است و احتمالا تئاتر چهار یا پنج روز اول خیلی مخاطب نخواهد داشت . به نظر من همین روند درست است که هفته ی اول تعطیل باشد و تئاتر از ششم یا هفتم شروع شود .
با توجه به تجربه ی شما در سال گذشته ، وقتی تئاتر از هفته ی دوم شروع می شود استقبال مردم چگونه است ؟
سال پیش خیلی خوب بود . به هر حال یک سری تهرانی ها در تهران می مانند و یک سری هم به تهران سفر کرده اند و این موقعیت برای آنها پیش می آید که بتوانند تئاتر ببینند . چیزی که من تجربه کرده ام این است که وقتی تئاتری برای مردم جذاب باشد در هر شرایطی مردم می آیند . من تجربه داشته ام که وقتی مردم تئاتری را دوست دارند ، در ماه رمضان ، در ماه محرم ، در عید ، تعطیلی ، سرما و گرما برای دیدن آن آمده اند ولی تئاترهایی که برای مردم جذاب نبوده است در بهترین روزهای سال هم که اجرا شود ، باز هم مردم نمی آیند ، خوبی تئاتر این است که اگر مخاطب خود را داشته باشد ، زمان و مکان و موقعیت بهتر و بدتر را نمی شناسد .
شما امسال برای دومین بار در طول نوروز با سقراط روی صحنه می روید . برای ما از سقراط بگویید این که چطور توانسته اید به این نقش نزدیک شوید ؟
دلیل این که این نقش ملموس است این است که من معمولا سعی می کنم هر نقشی را که بازی می کنم ، در خودم پیدا کنم . به همین دلیل از نقش های تاریخی خیلی می ترسم چون آن ها را شما بیشتر از این که در درون خود پیدا کنید باید بیرون از خودتان به دنبال آن باشید . برای این که به واقع چنین شخصیتی در تاریخ وجود داشته است . من همیشه ابا دارم و می ترسم از نقش هایی که آدم های واقعی که واقعا موجود بودند را به تصویر می کشند . اما من به سقراط احساس نزدیکی می کردم و وقتی به کارگردان کار ، آقای حمیدرضا نعیمی نگرانی خودم را در ارتباط با این شخصیت و چگونگی آن گفتم ، خیلی سریع و بلافاصله گفت که لااقل در ارتباط با نوع کارگردانی که ایشان دارد ، اصلا نمی خواهد که به طرف سقراطی که در تاریخ بوده است برود . چون معلوم هم نیست که او چه بوده و که بوده و چطور بوده است . و خیلی دلش می خواست که سقراطی که در درون من می تواند زنده شود ، ساخته شود . بنابراین من از دو زاویه با نقش برخورد می کردم . یکی شناخت از شخصیت تاریخی سقراط و دیگری پیدا کردن پارودی و موازی آن از شخصیت خودم . بنابراین برای من یک پروسه و روند خودشناسی بود که در ارتباط با سقراط من خودم را چگونه می بینم . پس این آن سقراطی نیست که چند هزار سال پیش زندگی می کرد . این سقراطی است که پارسال از مثلث کارگردانی و بازی و نوشته بیرون آمد .
آقای آئیش شما مثل سقراط چقدر معلم اخلاق هستید ؟
اصلا نیستم . سقراط هم زیاد معلم اخلاق نبود . سقراط بیشتر سوال می کرد و در واقع یکی از مهمترین مشخصات سقراط این بود که برای خودش رسالتی قائل بود که در همین نقطه با من بسیار فاصله دارد . چون من هیچ گونه رسالتی را برای خودم قائل نیستم . من اصلا فکر نمی کنم که معلم هستم و یا در شرایطی هستم که استحقاق این را داشته باشم که به کسی درس بدهم .
ولی این سوال کردن ها و این که هر چیزی را با یک علامت سوال ببینیم و زیاد مطمئن نباشیم از چیزی که به آن فکر می کنیم و اعتقاد داشته باشیم که حقیقت یک مقوله سیال و متغییر است و تو فقط می توانی کسی باشی که دنبالش هستی و می خواهی آن را کشف کنی. تا این حد در این مبحث من خیلی به سقراط نزدیک هستم .
غیر از سقراط کمی از کارهای سال ۹۴ خود برای ما بگویید .
من فیلمی به نام “سرقت مردان خاکستری” دارم که در سال ۹۴ اکران می شود به کارگردانی آقای امیر شهاب رضویان ، در واقع هم بازی من در آن فیلم آقای مهدی هاشمی است . این فیلم خیلی لذت بخش بود چون من هم امیر شهاب را خیلی دوست داشتم و هم بازیگرانی که با آن ها هم بازی بودم . روند خیلی خوبی طی شد و برای خود ما خیلی لذت بخش بود . به همین دلیل فکر می کنم مخاطبین هم خیلی از این کار لذت ببرند چون خود ما هم خیلی کیف می کردیم . ( با خنده )
انشاالله همینطور است . وقتی شما و آقای هاشمی در کنار هم قرار بگیرید مسلماً برای مخاطب هم لذت بخش می شود . در زمینه تئاتر چطور ؟
نه نداشته ام . سال ۹۴ قرار بر این است که کاری را با مائده طهماسبی روی صحنه ببریم . ” مکبث ” اثری از شکسپیر است که زمان مورد نظر ما برای اجرای این کار شهریور است که باید دید چطور می شود . به هر حال برای چنین کاری دورخیز داشته ایم .
به عنوان سوال آخر می خواهم با اجازه شما یک سوال بهاری بپرسم .بهاری ترین اتفاق زندگی شما چه اتفاقی بود ؟
ندارم . من زیاد ” ترین ” در زندگی ام ندارم . وقتی شما چنین چیزی را می گویید من به یاد تعداد زیادی از اتفاقات می افتم ، هر تغییری که در زندگی من افتاده است ، من زیاد سفر کرده ام . هر کدام از این سفرها یک تولد جدید برای من بود . هر کدام از کارهای تئاتری سینمایی تلویزیونی که انجام داده ام برای من تغییر و تحول بوده است . اکثر آن ها این طور بوده اند و در زندگی چند بار مهاجرت داشته ام از ایران به آمریکا ، از آمریکا برای مدت کوتاهی به آلمان و بعد دوباره مهاجرت داشته ام به ایران . هر کدام از این ها برای من تغییر و تحول و نو شدن در خود داشته است . دوستان جدیدی که به زندگی من وارد می شوند هم همین طور است . برای من یک چیز که بخواهم بگویم کدام بوده است ، وجود ندارد . هر چه که سعی می کنم سوال را آن طور که شما می خواهید جواب بدهم ، نمی توانم . خیلی ” ترین ” در زندگی من بوده است .