محمد ساربان : حیات ادبی ، اخلاقی و فرهنگی جامعه به تئاتر وابسته است . / بی ضابطگی موجود هرگز ما را به کمپانی تئاتر نمی رساند .


محمد ساربان که این روزها با نمایش ” ترور” به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا نعیمی روی صحنه تئاتر شهر هنرنمایی می کند ، در محیط گرم و صمیمی کافه هاوانا مهمان تئاتر فستیوال بود .

این بازیگر پیشکسوت عرصه ی تئاتر ، در این گفت و گوی دوستانه به ما از حال این روزهای تئاتر ، جشنواره تئاتر فجر که در آینده ای نزدیک در پیش رو داریم و سالن های خصوصی تئاتر که شاهد رشد روز افزون آن ها در سطح شهر هستیم ، گفت .

بخش نخست این گفت و گو در ۲۳ آبان ماه در تئاتر فستیوال منتشر شده است و اکنون بخش دوم آن را می توانید در ادامه بخوانید .

محمد ساربان مصاحبه تئاتر فستیوال

حال و احوال این روزهای تئاترمان را چگونه می بینید ؟

حال تئاتر ما خوب نیست . درست است که چراغ ها روشن می شود و در سالن ها تمرین می کنیم ، بلیتی هم فروخته می شود و تماشاگر می آید و می رود ، ولی تمامیت تئاتر با این مقدار کار و به این شکلی که ما داریم انجام می دهیم نیست . به نوعی تئاتر ما در بستر احتضار است و از هر نظر مظلوم واقع شده چرا که در تئاتر تحت نظارت شدیدی کار می کنیم . در نظارت ،  شما آزادی عمل ندارید . محدودیت داریم . نمی گویم که کلیت این محدودیت ها برداشته شود بلکه تعادل وجود داشته باشد تا در انتخاب و شیوه ی اجرا و در اختیار داشتن امکانات ، میدانی داشته باشیم . ما در جامعه ای زندگی می کنیم که خطوط قرمزمان را می شناسیم . مسائل اجتماعی و فرهنگی مان را می شناسیم . با جریان های روز جامعه مان آشنا هستیم . اما به لحاظ خلاقیت و تکنولوژی در تئاتر ، به لحاظ مفاهیم و موضوعاتی که در تئاترمان مطرح می شود ، در ایران چیز زیادی نداریم . حتی آن بخشی هم که تجربه می شود و کار می کنیم ، باز هم با محدودیت است . این که چــه بگوییم و چــه نگوییم!

 اگر در این بخش سخت گیری نشود یا مدیران مربوط در بخش های مختلف مسئولین ماشینری را ببرند تا از نزدیک شاهد پیشرفت های تکنولوژی مربوط به تئاتر در دیگر نقاط دنیا باشند . امکانات سخت افزاری را برایمان فراهم کنند که نیاز اولیه تئاتر است ، اگر دانشکده های ما پربارتر شود ، اگر تئاتر ما روابط بین المللی مستمر داشته باشد ، آنها بیایند و بروند و ما هم همینطور ( نه این که سه چهار روز در سال می آیند و یک ورکشاپ (workshop) برگزار می کنند و چیز کمی یاد می دهند ) این درست است ولی باید تداوم داشته باشد . باید دانشجوهای ما بروند و در آنجا درس روز تئاتر را بیاموزند . تئاتر ها را ببینند . تکنولوژی را ببینند . مسئولین ماشینری را ببینند که در آنجا چقدر پیشرفته است . مسئولین نور بروند دوره ببینند . تجهیزات خریداری شود . بودجه اختصاص دهند . سالن های مختلف در نقاط مختلف شهر برای تئاتر ساخته شود  . گروه های مختلفی با عنوان گروه های کاملا حرفه ای و شناخته شده و کارآمد به صورت مستمر در عرصه ی تئاتر حضور یابند . اگر این کارها بشود تئاتر ما می تواند از این وضیت بیمار خارج شود و از این حالت خنثی بیرون بیاید .

چرا یک تئاتر باید ۲۰ روز روی صحنه برود و یا در سالن های خصوصی ۲۰ اجرا داشته باشد ، هزینه ای هم پرداخت کند و بعد هم با ضرر و زیان تهیه کننده کار را به پایان برساند !! تئاترهایی که در کشورهای اروپایی روی صحنه اجرا می شوند ، حالا چه خصوصی و چه دولتی ، در دراز مدت اجرا می شود . مثلا یک تئاتری ده پانزده سال روی صحنه است . حتی در کشورهای آسیایی مثل آذربایجان یک تئاتر مدت ها روی صحنه است . در اینجا یک تئاتر نمی تواند شش ماه یا یک سال دوام بیاورد . به این خاطر که سالن کم داریم و هزینه هایش هم بالاست ، گروه های دیگر می خواهند در آن سالن اجرا بروند .

اگر مسئولین و متولیان تئاتر ، کمی نگاهشان به جریان تئاتری نگاه کلان تری باشد ، ما هم می توانیم در نقاط مختلف تهران و حتی در شهرستان ها تئاتر دائمی داشته باشیم . الان هم نه آنکه تئاتر دائمی اتفاق نیفتاده است ، اجرا می شوند ، ولی این نوع تئاترهای دائمی متاسفانه تئاتر های بسیار نازل هستند . من منکر آن تئاتر ها نمی شوم . همیشه هم دفاع کرده ام . اقشار مختلف مردم ، سلایق مختلفی دارند . حقشان است که آن نوع تئاتر را ببینند . اما این نوع ، تئاتر نازلی ست . پیچیدگی هم ندارد . حرف روشنفکری هم   نمی خواهد بزند . خانواده ها و افراد حقشان است که بروند و بخندند . از آن بازی ها لذت ببرند . مثل زمانی که می روید شعبده بازی و سیرک می بینید . حالا آن هم نوعی تئاتر است با قصه و داستان و بازی های مختص به خودش . سالن هایشان هم خوشبختانه پر می شود . سانس هاس اضافه هم می روند و گاها تا دو سال روی صحنه اجرا می شوند .

در بخشی که به آن معتقدم ، تئاتر دانشگاهی و آکادمیک و توام با دانش تئاتری ست . این باید تقویت شود و تئاتر ها شش ماه ، یکسال ، حتی دو سال روی صحنه اجرا شود . قبل از انقلاب هم ما نمایش هایی را داشتیم که مدت زیادی روی صحنه می رفتند . مثل نمایش “شهر قصه” – به کارگردانی بیژن مفید – ، “حسن کچل” – به کارگردانی داوود رشیدی – ، کارهای آقای اسماعیل خلج ، کارهایی که کارگاه نمایش به عتوان رپرتوار می گذاشت پنج تا شش سال اجرا می شد و دوباره اجرای بعدی . این ها الان نیست . از طرفی شرایط اقتصادی برای بچه ها خوب نیست . البته شرایط ویژه ای داریم و می دانیم تحریم ها به هر شکل ممکن در این مورد هم تاثیر منفی گذاشته است و در بخش های مختلفی آزارمان داد و ما را به عقب راند ، ولی اگر بخش فرهنگی را تقویت کنیم ، مطمئنا می توانیم تاثیرات مثبتی روی جریانات اجتماعی خود بگذاریم . چرا که اگر ابتدا فرهنگ جامعه بالا رود ، می توانیم در بخش اقتصاد و ورزش و بخش های دیگر هم پیشرفت کنیم . امیدوارم تئاترمان جایگاه ویژه اش را پیدا کند و دیگر سالن تئاتر خاوران و شهیدآوینی و تئاتر شهر و تالار وحدت و نیاوران و … تا این حد فاصله نداشته باشند  . همه جا تئاتر داشته باشیم . در هر نقطه ی تهران بهترین تئاترها روی صحنه برود  . البته رشد جماعت تئاتری برای تقاضای اجرا نسبت به آن دوران تغییر جمعیتی بسیاری کرده اما در مقابل رشد امکانات و ایجاد فضاهای تئاتری و اعتبارات لازم در این قریب به ۴۰ سال از میزان لازم برخوردار نبوده است . این مستلزم آن است که ما بده بستان هم داشته باشیم . بعد از این اعتبارات و تامین مصالح سخت افزاری ، ما ارتباط مان با جهان برقرار شود . دانشجوهایمان بروند و با دانش برگردند . به بازی گرفته شوند . بعد هم می توانیم تئاتر قوی داشته باشیم .


بخش دوم مصاحبه محمد سارباندر سال های اخیر سالن های خصوصی بسیاری بوجود آمدند
. فارغ از این که امکانات خوبی دارند یا نه ، و چقدر می توانند مزایا و معایب خاص خودشان  را داشته باشند ، با این حال امکانی فراهم شده است که همه ی جوان ها به راحتی کارشان را روی صحنه ببرند . اساس این سالن های خصوصی را چطور می بینید ؟ چقدر خوب است یا بد ؟ تا چه حد به روند تئاتر ما کمک می کند یا حتی ممکن است ضربه بزند ؟

نفس بودن تئاتر های خصوصی یک حرکت مثبت است . چرا ؟ چون امکان به اجرا رفتن تئاتر های بیشتر و عرصه ی فعالیت برای جوان ها و گروه های مختلف را ایجاد می کند . این امر بسیار خوب است . طبیعی ست که صاحبان آن با هزینه های شخصی مکان هایی را بوجود آوردند که به مسئولین تئاتری ما کمک شود . از این افراد استقبال شده است و ما هر شب شاهد اجراهای بیشتری هستیم . این به لحاظ آمار و ارقام و جذب مخاطب به تئاتر ، خیلی خوب است .  اما اگر به لحاظ کیفی کنترل شده نباشد ، فکر می کنم کم کم به همان تئاتر های نازلی که به آن اشاره کردیم تبدیل می شوند . همچنان که برخی از این تئاترهای خصوصی اینک دچار این عارضه شده اند .

من و دوستانم از همان اوایلی که این تئاتر های خصوصی بوجود آمد ، خیلی خوشحال شدیم و از آن استقبال کردیم . با اشتیاق زیاد برای دیدن تئاترهایشان می رفتیم . اما کم کم به علت هزینه های بالا ، آنجا به یک محل درآمد برای کارکنان شان تبدیل شد . بیش از آنکه در آن جا برای تئاتر فکر شود و به آن کمک کنند ، به منافع خود فکر می کنند . این یک موضوع عجیب و غریب نیست . منطقی ست که آن ها هزینه کرده اند و باید درآمد داشته باشند .

و این خوب نیست و ممکن است به تئاتر لطمه بزند . پس بهتر است که خود مسئولین تئاتر های خصوصی این خطر را احساس کنند . ممکن است در برهه ای درآمد خوبی هم داشته باشند ولی در طول زمان رو به سقوط می روند و در نهایت تبدیل به تئاتر هایی می شوند که اصطلاحا به غــلط ، تئاتر های لاله زاری می گوییم . باید از لحاظ کیفی کنترل کنند – که البته در نیمی از آن ها این اتفاق می افتد – و اجازه ی اجرا به نمایش هایی که در نازل ترین سطح قرار دارند از اهمیت فرهنگی این سالن ها می کاهد .

از طرفی این سالن ها برای خود گروه های اجرایی هم هزینه های زیادی دارد . حساب کنید دویست تا پانصد هزار تومان هزینه ی هر شب آن است . در آوردن این پول از اجــرا ، کار آسانی نیست .  در اینجا ، تهیه کننده یا کارگردان که کارِ اجرا را انجام می دهد ، احتمالا ضرر می دهند . خود من یکبار این تجربه را داشتم . اگر نفعی باشد صاحب سالن متنفع می شود که او هم در هر صورت دارد هزینه می کند . پول برق و پرسنل و اجاره ی محل با اوست . استهلاک دارد .

هنوز این توازن برقرار نشده است که هر دو طرف هم سودشان را ببرند و هم مردم با مقوله و جریان تئاتر یک برخورد فرهنگی درست داشته باشند . بتواند استنباط تئاتری درست و خوبی داشته باشند . وقتی از سالن بیرون بیایند بگویند تئاتر چه چیز جذابی ست و حرف برای گفتن دارد . چقدر آدم را به خودش جذب می کند . چقدر سرگرم کننده است و به دانسته هایم اضافه می کند . چقدر مرا به رویاهای خودم می برد . چقدر در تصمیم گیری های من تاثیرگذار است . ما دلمان می خواهد اینگونه باشد . صرفا به خنده و شادی و متلک گویی ها ختم نشود .

 ما سالن های خصوصی زیادی داریم . از طرفی بحثی به نام تئاتر خصوصی مطرح است . اصولا سالن های خصوصی چقدر در روند خصوصی شدن تئاتر ما کمک می کند ؟ آیا ما مفهوم خصوصی شدن تئاتر را درست فهمیدیم و به سمت سالن های خصوصی رفتیم ؟

نه . وقتی حرف از تئاتر خصوصی ست این به لحاظ سخت افزاری آن است . یعنی ما یک مکانی را آماده کرده ایم که شما بتوانید در آن مکان تئاتر اجرا کنید . ما با تئاتر خصوصی فاصله ی زیادی داریم . ما هنوز نمی توانیم تئاتر خصوصی داشته باشیم . ما در شرایطی هستیم که باید روی تئاتر نظارت باشد و ممکن است که ناهنجاری هایی هم ایجاد شود و گرچه این نظارت ها بیش از اندازه است و دست و پای تئاتر را می گیرد ولی در تئاتر خصوصی هم این نظارت ها وجود دارد . از این لحاظ با تئاترهایی که در تئاتر شهر ، تالار وحدت و جاهای دیگری که مرتبط با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ست اجرا می شوند ، فرقی ندارد .  ناظرین می روند و کار را می بینند و اگر لازم باشد قسمت هایی را تذکر می دهند و بعد تئاتر روی صحنه می رود .

فکر می کنم گاهی اوقات آنقدر ما درگیر کلمات می شویم ، مثلا حرف از کمپانی می زنیم ، می گوییم کمپانی تئاتر ، از این واژه فقط اسم آن را می بینیم چون زیر ساختی نداریم . ما مگر مدرسه داریم ؟ تهیه کننده ی واقعی داریم ؟ اساسا مگر گروه ، به معنای واقعی داریم که بعد به کمپانی برسیم ؟ چگونه می شود این زیرساخت بوجود بیاید ؟

رسیدن به یک “کمپانی تئاتر” نیاز به یک زیرساخت جدی دارد ؛ هم به لحاظ سخت افزازی و هم نرم افزاری . ما باید کار تئاتر را از دوران مهد کودک شروع کنیم . بچه ها با مقوله ی تئاتر ، بازیگری آشنا شوند . بعد از آن ما در واحد های درسی دبیرستان باید راجع به تئاتر و موسیقی صحبت کنیم و همین طور دیگر هنرها . وقتی من به دبستان می رفتم ، معلم موسیقی داشتیم . در هفته باید یک یا دو ساعت ، موسیقی کار می کردیم . از همان ابتدا به ما نت های موسیقی و سولفژ را یاد می دادند . آن دوره که معلوم نبود ما بخواهیم در آینده موسیقی یا تئاتر بخوانیم یا جاده سازی و حقوق  . ولی آنجا به عنوان موضوعات درسی ، مسائل تئاتر و موسیقی هم وجود داشت . در دوران دبیرستان گسترده تر می شد . متاسفانه الان این طور نیست . وقتی که می خواهند به دانشگاه بیایند ، تازه می خواهند انتخاب کنند ؛ آیا با این مقوله آشنا شدید یا نه ؟! بدون اینکه اطلاعات لازم و میزان علاقمندی آن به این حرفه را قبلا محک زده باشند !

وقتی به زیر ساخت اشاره می کنیم یعنی از همان ابتدا باید بچه ها با این مسائل آشنا و تربیت شوند که وقتی این مسیر را انتخاب می کنند ، زیر بنایشان درست باشد . شناخت داشته باشند . بعد باید تشکیلاتی داشته باشیم که این افراد را جذب خود کنند . این فرد حرفه اش این باشد ، کارش این باشد . دیگر قرار نیست کار دیگری داشته باشد . متاسفانه اکثر ما در جامعه تئاتری به طور پراکنده به کارهای درآمدزایی به غیر از تئاتر هم می پردازیم که این از سر ناچاری است.

یا اینکه مثلا کسی ذوق داشته و شغلش تراشکاری ست و حالا از بهترین بازیگر ها شده است و به صورت ذوقی کار می کند و البته بهترین حقوق را هم می گیرد . خب این هم خوب است و ما آن را نفی نمی کنیم . ولی آن کسی که کار آکادمیک کرده و موقعیت ، ارتباطات و یا شانس این را نداشته ، تکلیف او چه می شود ؟!

این وضعیت بی ضابطگی هرگز ما را به کمپانی تئاتر نمی رساند . لازمه ی کمپانی تئاتر یک برنانه ریزی دراز مدت است ؛ هم  اساتید و هم امکانات آن . در یکی از کشورهای خارجی دیدم که بچه ها تئاتر کار می کنند و برایم خیلی جالب بود . در همان کشور دیدم که یک گروه از کودکان ، سازهایشان روی دوش شان بود و در زمستان سرد و یخبندان ، داشتند می رفتند . از آن ها پرسیدم کجا می روید ؟ گفتند باید در یک فستیوال موسیقی اجرا کنیم . پرسیدم من هم می توانم همراه شما بیایم ؟ گفتند بله . با آن ها رفتم و دیدم که چه سالن خوبی برای بچه ها اختصاص داده اند . ساز زدند . رقصیدند . در آن سرما کار کردند . اتفاقا سالن شان هم سرد بود . ولی دیگر امکانات برایشان فراهم بود . آن بچه وقتی بزرگ شود کارش مشخص است . یا می رود اپرا کار می کند یا سازی می زند یا بازیگر تئاتر می شود . تکلیفش روشن است . تکلیف ما تا وقتی که بخواهیم وارد دانشگاه شویم روشن نیست و این فاجعه است . من هم مثل شما معتقدم ما به عنوانی مثل کمپانی تئاتر یا شبیه آن که سرمایه لازم دارد ، متاسفانه به این زودی نمی رسیم مگر آنکه از امروز به فکر این باشیم که آن روز را می خواهیم . حالا بکاریم تا بتوانیم ، حداقل تا بیست و پنج یا سی سال دیگر برداشت کنیم . که بالاخره باید این اتفاق بیفتد .

بخش دوم مصاحبه محمد ساربان

بحث دیگری که در تئاتر ما مطرح است و فکر می کنم کشور ما فقط یک فرم را از کشورهای اروپایی گرفته و از محتوا عقب مانده است ، بحث فستیوال و جشنواره است . یعنی ما در طول سوال جشنواره های تئاتری زیادی داریم . جشنواره تئاتر تجربه ، تئاتر شهر ، تئاتر فجر ، تئاتر عروسکی ، نمایش های آیینی – سنتی ، تئاتر دانشگاهی و … به نظر شما در این جشنواره ها ما به مفهوم فستیوال نزدیک هستیم ؟

به نظر من نه . یک ضرب المثل عامیانه می گوید : “آفتابه لگن هفتاد دست ، شام و ناهار هیچی ” . ما هیچ وقت به معنای واقعی فستیوال نداریم . ساده بگویم ، چند اتفاق در تئاتر ما می افتد که یکی از آنها جشنواره تئاتر فجر است . این مهم ترین اتفاقی ست که شکل بین المللی دارد ، کاری به سینما ندارم و دیگری جشنواره تئاتر دانشجویی ست .

موسسات و نهاد ها به وسیله ی تئاتر می توانند به اهداف خود که می تواند خوب و سازنده هم باشد ، برسند . در این وهله ی اول نشان از کاربرد غنی تئاتر دارد و در مرحله ی بعد نشان از ماهیت تئاتر به عنوان یک عنصر بسیار قوی و جذاب برای مردم داشته و وسیله ی بسیار خوبی برای انتقال اهداف اجتماعی است . همه هر شب در یک سالن جمع می شوند و به اتفاق و به نوعی با یک احساس مشترک اتفاقات روی صحنه را تماشا می کنند ، نسبت به آن کنشی از خود نشان می دهند که این کنش همان تربیت برای رفتارهای اصلاح شده ی اجتماعی است .

این به آن مفهوم نیست که به ذات تئاتر ، کیفیت تئاتر و ارتقا تئاتر کمک می کند . این طوری نیست . من اعتقاد دارم هزینه و انرژی که صرف این جشنواره ها می شود ، می تواند با یک برنامه ریزی تعریف شده و هدفدار به شکلی بهتر و با تعداد کمتر جشنواره ها و فستیوال ها هزینه کرد البته با مدیریت و نگاه و هدف سازنده تر .

ما باید تلاش کنیم حداقل در بین کشورهای همسایه و منطقه در تئاتر هم تراز باشیم . نگاه کنید کشورهای ژاپن ، کره جنوبی و چین چه تئاتری دارند ! هر وقت کاری در ایران اجرا می کنند ، ما بهت زده می شویم . فاصله یمان با تئاتر خیلی زیاد شده است . ما نه تنها به لحاظ کیفی و کمی بلکه به لحاظ زمانی هم از تئاتر جهان که هیچ ، از تئاتر آسیا دور افتاده ایم. به همین دلیل وقتی کره جنوبی نمایش “آشپز باشی” را اجرا کرد حیرت زده ماندیم . باید کاری کنیم که تا حدودی به آنها برسیم . هر وقت به آذربایجان بروی یا اپرا روی صحنه اجرا می شود یا اپرت . مثل یک مشق مدام برایشان تکرار می شود . شما می بینید داستان های بومی شده ی خودشان است . من گرجستان نرفته ام ولی شنیده ام که آن جا هم همین طور است . ما کجا تئاتر داریم که مرتب تکرار شود ؟ ما هم باید کاری کنیم که به صورت پیوسته تئاتر داشته باشیم . تئاتری از خودمان ، از این همه ادبیات شگفت آوری که داریم و سرمایه و گنجینه های معنوی ماست . تئاتر یک حرفه است . به نوعی می توان گفت تئاتر صنعت است ، یک فن است . در واقع تئاتر جریان لازم جامعه ی ماست .  حیات ادبی ، اخلاقی و فرهنگی جامعه به داشتن تئاتر است . می تواند حتی به ترافیک کمک کند . می تواند به لبخند زدن ، به اسراف نکردن ، به مهربان بودن ، به درست تماشا کردن ، خوب دیدن کمک کند و همین طور می تواند دانش و فرهنگ جهانی ما را در رابطه با مسائل اجتماعی بالا ببرد . تحلیل تماشاگر و زیبایی بیننده را بالاتر  ببرد و ده ها و صدها امتیاز مثبت دارد که تمام جهان به سوی تئاتر می روند و از تئاتر به عنوان یک ابزار قوی برای حل مشکلات و ارتقا جامعه استفاده می کنند .

اتفاقا یکی از دغدغه هایی که من دارم تئاتر اجتماعی ست . ما هروقت از تئاتر اجتماعی حرف می زنیم به طلاق ، خیانت و اعتیاد می رسیم . در صورتی که همانطور که شما فرمودید تئاتر ما می تواند ترافیک را هم حل کند . ما چقدر از این ابزار استفاده می کنیم ؟

واقعا از آن استفاده نمی کنیم . در جامعه ما فرهنگ دور ریزی و اسراف زیاد است . ما در مصرف نان اسراف می کنیم . در وضعیت ترافیکی ناهنجاری داریم . فاجعه ی ورود و عبور موتورسیکلت ها به یک امر عادی تبدیل شده . مفهوم چراغ قرمز آنقدر در جامعه ما نامتعادل است که ایستادن پشت خط ایست برایش امری ناممکن شده . عجله و شتاب و عصبانیت های روزمره به شکل یک امر ضدفرهنگی اجتماعی هر ساعت و هر دقیقه خودنمایی می کند . همچنین در مصرف آب که می توان با تئاتر های خوب طریقه ی درست مصرف را آموزش داد . ما هنوز نتوانسته ایم چراغ قرمز را برای عابران حل کنیم . این باعث تاسف است که در چهار راه ولیعصر با وجود آنکه نرده کشیده اند و راهروهایی به آن زیبایی ساخته اند که عابر پیاده بتواند با امنیت جانی بیشتری  از آن مسیر رفت و آمد کند اما باز هم شاهد پریدن مردان و حتی زنان از روی نرده ها هستیم . دنیا به ما چگونه می نگرد ؟! این ناهنجاری ها ما را به کجا می برد ؟! این وضعیت و هزاران وضعیت مشابه اجتماعی دیگر  قرار است چه زمانی درست شود ؟! آیا از آسمان موجوداتی خواهند آمد و این وضعیت ناهنجار را برایمان سامان خواهند داد ؟! اینجاست که معتقدم فرهنگ و ادب و هنر می تواند در به حداقل رساندن این معضلات نقش مهمی داشته باشد .

بخش دوم مصاحبه محمد ساربان (5) - Copy

مسلما راه آن فرهنگ است .

ما می توانیم از همان ابتدا در کلاس های مهد کودک با مولفه های فرهنگی مان و با استفاده از نمایش و شعر ، زیربنای جامعه را بسازیم که وقتی آن بچه چهارده ساله شد بگوید عبور از چراغ قرمز فاجعه است . به صورت اتوماتیک در وجودش رفته باشد که باید از خط عابر پیاده رد شود . نمی تواند آشغال و ته مانده ی سیگارش را روی زمین بریزد . در پیاده رو باید از سمت راست عبور کند . بابد بهداشت خود را رعایت کند . هنوز هم ما می بینیم افراد از شیشه ی ماشین شان آشغال را بیرون می ریزند . این ابتدایی ترین مسائل است که ما خیلی عقب هستیم . به هر شکل ، هنر به صورت جامع و گسترده ، چه موسیقی ، چه تئاتر و چه سینما می تواند در جهت انضباط اجتماعی به ما کمک کند . تئاتر به طور اخص در این جریانات می تواند ، تاثیرگذاری بهتری داشته باشد .

برگردیم به بحث جشنواره و این که جشنواره تئاتر فجر شاخص ترین جشنواره ماست ، چه انتقاد و پیشنهاد هایی نسبت به آن دارید که بتواند به روند این جشنواره کمک کند.

پاسخ به این سوال کار ساده ای نیست . باید بسیار قوی ، مطلع ، مدیر و کارشناس باشی تا بتوانی راجع به آن راهکار ارائه دهی . این کار مربوط به کسانی است که در این رابطه برنامه ریزی می کنند و اصل سرنخ ها دست آنهاست . وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، شهرداری ، ستاد برگزاری و دبیر جشنواره ، کسانی هستند که می توانند با تجربیات شان ، جشنواره ای را با کیفیت بالاتری برگزار کنند . نهادهایی همچون خانه تئاتر می توانند از جمله عناصری باشند که به جریان فستیوال و برگزاری آن کمک کنند . حقیقت آن است که مدیریت و برنامه ریزی کردن جشنواره هایی که شکل بین المللی دارد سخت است . اما چیزی که باید به آن اعتراف کرد و بدون تعارف آن را گفت ، مسئله ایست که مربوط به فرد نیست بلکه به یک طیف بر می گردد ، کیفیت جشنواره ی تئاتر فجر نسبت به سال های قبل بسیار بسیار تنزل کرده است . من جزء کسانی هستم که در این سال ها حدودا نود و پنج درصد جشنواره ها را در سال های مختلف دیده ام . تئاتر هایی که از کشورهای مختلف دعوت شده اند و اعتبار جشنواره ی ما را بالا می بردند ، خیلی زیاد بودند . ولی در هفت هشت سال اخیر این به ندرت اتفاق می افتد که ما گروه های خیلی خوب داشته باشیم . انتخاب ها معمولا ساده نگرانه و سطحی است و به ناچار متناسب با شرایط ما . بودجه ی جشنواره ضعیف است در حالی که هزینه های زیادی می برد . تامین هزینه های آن برای دولت سخت است . بنابراین نمی توانند گروه های قوی را دعوت کنند .

ما نمی توانیم هر گروه تئاتر اروپایی را به کشورمان دعوت کنیم ، ضوابط خودمان را داریم و چاره ای هم نیست . برخی از تئاتر ها هم که از نظر موضوعی به ما نزدیکند ، می بینید که به لحاظ اجرایی ، شکل کارشان را تغییر می دهند .  به لحاظ کیفی هم ما قادر به انتخاب تئاترهای قوی نیستیم . چون تئاتر های قوی هزینه بر هستند و امنیت تئاتری شان را می خواهند که ما این امنیت را اینجا نداریم . نمونه ی آخرش اینکه سازه تئاتر شهر فرو ریخت . تصور کنید اگر در جشنواره تئاتر فجر این اتفاق می افتاد ، اعتبار ما و مسئولین مان زیر سوال می رفت . خوش شانس بودیم که این اتفاق نیافتاد .

بنابراین باید نگاه کلان داشته باشیم . نگاه ما باید به کلیت تئاتر جهان باشد . از آنها الگو بگیریم و اساتید و بهترین شان را بخواهیم . نمی گویم ما اساتیدی نداریم . ولی واقعیت این است که اساتید ما در مقایسه با آنها که کارشان تئاتر است کمی متفاوت است . دغدغه های روزمره زندگی مان به گونه ایست که کمتر بتوانیم صد در صد خودمان را در اختیار آن قرار دهیم و این مشکل کار است و مجبوریم به همین روند بسنده کنیم .

بخش دوم مصاحبه محمد ساربان (2)

 همان طور که عرض کردم در سال های گذشته شاهد کارهای بسیار خوبی بودم . ولی بعد ها کمتر تکرار شد . حتی هفت – هشت سال پیش نمایش “باغ آلبالو” ی چخوف را دیدم از که از روسیه اجرا شد و با همه ی کم بضاعتی اش در صحنه پردازی ، اجرای بسیار خوبی بود . یا نمایش “در انتظار گودو” را از کشور رومانی و همین طور نمایش “هتل پارادیزو” اجراهای خوبی بودند و همین طور نمایش “آشپزباشی” و تعداد اندکی دیگر . اینها اتفاقات انگشت شماری ست که در جشنواره می افتد . متاسفانه حتی کیفیت اجراهای داخلی مان هم افت کرده است . به تنهایی نه دبیر جشنواره می تواند کاری کند و نه خانه تئاتر و نه من به عنوان یک تئاتری . بلکه یک کار جمعی گسترده لازم است که یک نگاه ، مطالعه ، انتخاب و اعتبار جهانی می خواهد تا اجرا در آن جشنواره اعتبار بیاورد . امیدوارم به آنجا برسیم .

بخش اول مصاحبه با محمد ساربان : در تئـــاتر زنگار خود را می ریزیم / در سینمـــا تجـــربه های تئاتریمـان را خــرج می کنیم

۵ نظر ثبت شده است .

  1. هما گفت:

    Moshkel hamin mozoue ke aghaye sareban goftan
    ” aftabe lagan 7 dast
    shamo nahar hichi”
    ma javoona
    mesdagh
    in jomleim
    inghad be hashie tatre tavajoh mikonim as asl ja mimunim

  2. Sara sharif گفت:

    Ey kash vaghean ostadayi mese shoma dashtim ta rahnameimun mikardan
    laqal hamin sooje taatre ejtemaee ro behemun yadavari mikardan

  3. محمد طاهری گفت:

    استاد انشالله همیشه سایه شما بر سر تئاتر ایران باشد و از حضور گرمتان استفاده کنیم .

  4. شیرمحمدی گفت:

    سلام
    خسته نباشید
    مصاحبه بسیار کامل و جامعی بود بسیار استفاده کردم و کاش امکان این فراهم بود که این مصاحبه به چاپ می رسید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *