نمایش های ” دایی وانیا ” ( نوشته ی آنتوان چخوف ) و ” خانه ی برناردا آلبا ” ( نوشته ی فدریکو گارسیا لورکا ) ، به کارگردانی میکائیل شهرستانی و به طور هم زمان در تماشاخانه دراما در حال اجرا هستند ، اجراهایی که شهرستانی همراه با شاگردان خود بر صحنه آورده است . به همین بهــــــــانه خـــــــبرنگار تئاتر فستیوال مصاحبه ای با میکائیل شهرستانی ، پیرامون نمایش ” دایی وانیا ” و کار با گروهی جوان داشته که نتیجه ی این گفت و گو را در ادامه می خوانید :
انتخاب یک نمایشنامه کلاسیک با پیچیدگی های ” دایی وانیا ” ، برای کار با یک گروه جوان چه سختی هایی به همراه داشت ؟ همراه کردن بازیگران جوان با چنین نمایشی چگونه بود ؟
در ابتدا عرض کنم که “دایی وانیا” نمایشنامه ایست مدرن . حتی بعضی ها چخوف را “پدر تئاتر مدرن” می دانند … بقول معلم تئاتر حمید سمندریان چخوف و درک آن نیاز به “تجربه ی زندگی” دارد . بی تردید بازی آدم های چخوف دشوار است و این نمایش مخصوص دشوار تر . آدمها گاه رفتارهایشان ، متناقض بنظر می رسد ولی در واقع مردّدند و سرگشته و برای رسیدن به خواسته هایشان نمی توانند یا قادر نیستند دست به عمل بزنند . فهم ِ آن و رسیدن به آن نقطه که بازیگر با درک ِ عاطفی نقش ، مَنش ، رفتارهای ظاهری و روحی ، آن را “عمل” کند آسان نیست ، ولی این گروه ِ جوان به این حدّ از فهم از کار رسید و این کار در طول چیزی نزدیک به ۱۰ ماه به طول انجامید . آنها هرچند از اثر مورد نظر دور بودند امّا سعی کردند به توصیه ها و راهنمایی هایی که به آنها می شد توجه کنند و با تمرین های خارج از کلاس به آن تحلیل خود را نزدیک نمایند ، و حاصل پیش روست .
انتخاب بازیگران به چه صورت انجام گرفت و پرسوناژها بر چه اساسی بین آنها تقسیم شد ؟ ( با توجه به سن پرسوناژها و اینکه اغلب با سن و سال بازیگران منطبق نبودند . )
واقعیت اینست که هر دوره که تحت تعلیم قرار می گیرد قابل پیش بینی نیست . چراکه در هر ترم ممکن است با ریزش ِ هنرجو روبرو شود که اینگونه هم هست ، و رفته رفته آن ها که میمانند بقول ِ عطار “مرغانی اند که همانا خود را در آینه ی ضمیرشان می بینند” …
نه من آنها را انتخاب نمی کنم . من به آن ها تنها یاد می دهم که چگونه ببینند ، بشنوند و حس کنند . شاید باید به کسی که در ابتدای راه است جمله به جمله را اَکت کرد و نشان داد که این اتفاق هم بارها رخ داده . چه مرد و چه زن . ولی ظاهر ، سن و سال و وضعیت فکری شاگردانم تماماً در انتخابشان برای نقش ها موثر بوده . همینطور انتخاب نمایشنامه .
شما دقیق شوید آیا می شد نقش آســـــــــــتروف را به کسی غیــــــــــــر از مسعود آشوری ( در این مجموعه بازیگران ) سپرد و بجایش مثلاً بازیگر نقش وانیا ( مهدی جواهری ) را جایگزین کرد و یا جای بازیگران دو نقش مادر ( منیر ماندنی ) را با یلنا ( مرجان رستمی نیا ) عوض کرد ؟ بی تردید همانطور که عرض کردم تمام آپشِن های تعیین شده در انتخاب بازیگران مؤثر بوده و بازیگران سعی شده به نقش ها و ظرفیتشان برای تحقق بخشیدن به آنها مناسب ترین باشند . با توجه به اینکه بازیگران دو نقش یلنا و سونیا ( مرجان رستمی نیا و سمیرا ایلکا ) به جای دو هنرجوی دیگر به گروه پیوستند و جایگزین آنها شدند و فرصت کمتری برای آماده سازی داشتند . در واقع آن ها از شاگردانِ خَلفی هستند که بیش از این در نمایش های ” پرواز ” ، ” هفت پرده ” ، ” سلام ، خداحافظ ” امتحانشان را پس داده بودند . بهمین دلیل همکاریشان با گروه اجرایی مُترتب شد .
اجرای جدید شما از ” دایی وانیا ” با اجرای سال ۹۰ چه تفاوت هایی دارد ؟ به ویژه از لحاظ کارگردانی و میزانسن ؟ و نیز از جهت بازیگران و نحوه همراه شدن آن ها با نقش ؟
نسبت به آن اجرا هم متن و هم میزانسن ها تغییراتی کرده و سعی شده تِمپوی کار بالاتر برود تا هم در ظرفیت زمانی کمتری کار به اتمام برسد و هم همراهی بیشتر تماشاچی ها را داشته باشد و باید بگویم من از این اجرا راضی ترم .
نحوه اجرای بازیگران را تا چه حد متأثر از سایر بازیگران پیشکسوتی که این نقش ها را اجرا کرده اند ، می دانید ؟
این تأثیر پذیری تقریبا که نه ، تحقیقا “صفر” است . از آن گذشته هر کارگردان نگاه و فهم شخصی خود را از اثر دارد و بر همان اساس بازیگرانش را راهنمایی می کند و راه می برد . و واقعیت اینست که من هیچ کدام از اجراهایی که از این نمایش در سالهای اخیر صورت گرفته را ندیده ام ( توفیق نداشتم ) .
اجرای همزمان ۲ نمایش ( ” خانه برناردا آلبا ” و ” دایی وانیا ” ) به نظر شما در تقسیم شدن مخاطب تأثیرگذار نبوده است ؟ کالاً استقبال از این اجرا چگونه بود ؟
ما با دو نمایش در سالن رو برو هستیم . چیزی که به غلط رسم شده است . و تنها جنبه ی بیزینس آن مطرح است ( روشی که شرایط موجود به همگی ما تحمیل کرده است ) . چون بی شک باید کسانی که دست به این مهم زده اند و سالنی را راه اندازی کرده اند ( که دست مریزاد دارد ) توان پرداخت اجاره ی آنرا به صاحب ملک داشته باشند . بهمین دلیل ترجیح دادم هر دو نمایش حاصل کار خودم با شاگردانم باشد و در طی پُروسه ی پرورش ِ هنرپیشه ام ، که معمولاً کمی بیش از یکسال بطول می انجامد ، چون این دو نمایش زودتر حاضر شد در نتیجه آنها را در سالن مورد نظر اجرا کردم . این سالن تازه تأسیس است و هنوز شناخته نشده و ایام جشنواره هم در حضور تماشاگران بی تأثیر نبوده . امیدوارم در نیمه ی دوم اجراها شاهد حضور بیشتر تماشاگر در تماشاخانه “دراما” باشیم .
در پایان ، آیا توصیه ای به گروه های جوان در زمینه انتخاب نمایشنامه دارید ؟ به نظر شما اجرای نمایشنامه های کلاسیک چه تأثیری بر کیفیت کار جوانان و پیشرفت آنان دارد ؟
اجرای آثار بزرگان ( البته با حضور و هدایت سرپرست ، معلم و یا کارگردانی با تجربه ) می تواند آنها را در چالشی که طبیعتاَ بر سر راهشان است و با آن مواجه هستند به تجربه و شناختی برساند که حتی در ادامه ی راه یاری شان کند وَ مطالعه ، فروتنی و تلاش مضاعف برای تحقق ِ هدفی که رسیدن واقعی به آن آسان نیست لازمه ی کار است .