میکائیل شهرستانی که چندی پیش نمایش های “دایی وانیا” و “خانه برناردا آلبا” را با هنرجویان خود در تماشاخانه دراما به روی صحنه برد ، نمایش “پدر” نوشته اگوست استریندبرگ را از ۵ آبان ماه در همین تماشاخانه به روی صحنه خواهد برد . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با میکائیل شهرستانی ، کارگردان ، بازیگر و مدرس تئاتر داشته است که می توانید در ادامه بخوانید .
میکائیل شهرستانی در مورد بازیگران نمایش “پدر” به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : بازیگران این نمایش ، بچه هایی هستند که با من دوره ی بازیگری را گذرانده اند و در واقع ماحصل یک سال و اندی آموزش هستند که قرار است از ۵ آبان ماه با نمایش “پدر” به روی صحنه بروند .
او در ادامه افزود : من برای یک نقش دو ، سه نفر را در نظر گرفته ام . در واقع برای خیلی از نقش ها آلترناتیو دارم . به طور مثال هر دو ، سه شب یک بازیگر آن نقش را بازی کند یا مثلا بعضی ها شب های زوج و بعضی ها شب های فرد یک نقش را بازی خواهند کرد .
شهرستانی در پاسخ به اینکه اگر تمرکزتان را روی یک بازیگر می گذاشتید ، آن نقش توسط آن بازیگر خاص پخته تر می شد ، توضیح داد : این حرف غیرمنطقی نیست ولی من در یک مدرسه آموزش می دهم و قصد اولیه ما آموزش و پرورش و تربیت هنرپیشه است . من به این فکر می کنم که این بچه ها گاهی به دلیل جوانیشان ممکن است در طول کار حادثه ای رخ بدهد یا اتفاقی برایشان بیافتد ، درنتیجه باید جانشین داشته باشم تا بتوانم بلافاصله بازیگر دیگری را جایگزین کنم کما اینکه در نمایش “خانه برناردا آلبا” ، ۵ روز قبل از پایان اجرا برای بازیگر ” برناردا ” شرایطی مهیا شد که دیگر امکان همکاری با او نبود . من از بازیگر نقش ” مارینا ” در نمایش “دایی وانیا” ، دعوت کردم که در این نمایش هم با ما همکاری کند و سعی کردم در عرض ۵ روز او را آماده کنم . چون ذهن آماده و خوبی داشت و دختر بااستعدادی است ، نقش را آماده کرد ، یعنی از این دست اتفاقات می افتد . یا در نمایش “سلام ، خداحافظ” یکی از بازیگران به دلیل عدم حس مسئولیت پذیری به سفر رفت و در همان شبی که نوبت او بود پیغام داد که هواپیما پرواز نمی کند و نمی رسد . من باید چه می کردم ؟ چون من دو نفر دیگر را به عنوان آلترناتیو در نظر داشتم ، فرد دیگری آمد آن نقش را بازی کرد . مزیت دیگری هم که دارد ، این است که بچه ها خودشان را قیاس می کنند . انگار بازیگر دیگر آینه ی روبروی اوست و ضعف هایی را که من به بازیگر دیگر یادآوری می کنم ، سعی می کند آن عیوب را در خود برطرف کند . یک پروسه تربیتی و آموزشی و سنجیده که به نظر من این سیستم یکی از روش های علمی تربیت هنرپیشه است . اگر فقط یک نفر باشد نه خودش را قیاس می کند نه می تواند به دلیل جوانی و خامی چون در اول راه است خودش را ببیند . ضمنا من به او نشان می دهم که حرکتی را که پارتنر تو انجام می دهد و غلط است تو انجام نده ، من این عیب را در تو نبینم و تو این کار را انجام نده .
این مدرس تئاتر در مورد انتخاب نمایشنامه “پدر” برای چنین اجرایی گفت : واقعیتش این است که در هر دوره ای هنرجوها متفاوت هستند ، ممکن است در دوره ای ۱۰ هنرجو داشته باشیم و در دوره ای ۱۸ هنرجو باشد و اینکه تعداد دخترها و پسرها ، با تیپ ها ، موقعیت ها و ظاهر و باطن متفاوت است و نمی شود براساس آن ها یک پیس (ps) خاص را انتخاب کرد . به همین دلیل همانطور که برای نمایش بعدی مجبور شدم یک نمایشنامه پر پرسوناژ از برشت را انتخاب کنم ، در این دوره و با توجه به تعداد هنرجوها فکر کردم نمایشنامه “پدر” شاید نمایشنامه مناسبی باشد و زمینه مناسبی برای کار این بچه ها باشد .
بازیگر نمایش “مرگ تصادفی یک آنارشیست” در پاسخ به اینکه آیا فاصله زمانی کم میان اجرای دو نمایش از هنرجویان در یک سالن می تواند در جذب مخاطب اثر منفی داشته باشد ، توضیح داد : به هر صورت این یک کار دانشجویی است و ما در کار دانشجویی به دلیل خلاقیت هایی که ممکن است در نسل جوان وجود داشته باشد ، می توانیم به جسارت های ویژه ای دست پیدا کنیم . اما من ناچار به انجام چنین کاری هستم چون گزینه های متعددی ندارم که بخواهم انتخاب کنم . این بچه ها دوره شان تمام شده است . از این سه دوره ای که برگزار کردم ، یکی از گروه ها ، دوره شان به پایان رسیده بود و نمایش ثانویه شان را اجرا می کردند ، “خانه برناردا البا” . بچه هایی بودند که سال گذشته فارغ التحصیل شده بودند و تمایل داشتند کار دیگری را با من تجربه کنند ، در واقع فوق کلاس بود و نتیجه اش کاری بود که به روی صحنه رفت . گروه دیگر هم کارشان ، “ارباب پونتیلا و نوکرش ماتیس” حدود دی ماه آماده می شود که آن هم قرار است اگر قسمت باشد در سالنی مناسب اجرا شود . اتفاقا من فکر می کنم برای اینکه کاری خوب و سنجیده آماده شده باشد ، برای آن گروه و مجموعه لازم است که کار بعدی آن گروه جوان ، با نمایش دیگری مجددا روی صحنه رود و تماشاگر و مخاطب خاص خودش را پیدا کند . من فکر می کنم این مسئله نقطه ضعف محسوب نمی شود و حتی شاید فرصت دیگری هم باشد که این تجربه با عده ی دیگری تکرار شود و مخاطب خودش را پیدا کند .
کارگردان نمایش “دایی وانیا” در مورد تجربه ی کار با هنرجویان خود و ارزیابی گروه های مختلف به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : من خیلی به کیفیت ذهنی و حتی ظاهری هنرجویانم نمی توانم فکر کنم ، فکر می کنم هیچ معلمی نمی تواند گزینش کند که شاگردانش چه کسانی باشند . وقتی که دوره تمام می شود ، آن موقع می توانم انتخاب کنم و ببینم چه کسی فرامین و تعالیم ، توصیه ها و آموزش های من را ، نزدیک به ایده آل یاد گرفته و بعد به عنوان همکار از او بهره ببرم و این فعالیت ها و همکاری ها ادامه پیدا کند . چنانچه مثلا با خانم سمیرا ایلکا این همکاری ادامه پیدا کرد یا هنوز هم هر وقت می خواهم کار حرفه ای بکنم ، فرزین محدث را که از دانشجویان قدیمی من بوده ، اگر جایی برایش باشد ، حتما از او دعوت می کنم .
شهرستانی در ادامه افزود : ولی واقعیتش این است که من آموزشم را می دهم و سعی می کنم سیستم و متد مورد نظر خودم را روی تک تک این هنرجوها پیاده کنم . یکی با استعداد مشخص ، با تلاش و تمرین و ممارست خودش را می رساند ، دیگری نه . آن فردی که خود را می رساند ، موفق می شود ، دیده می شود ، درست و مثبت داوری می شود . من هم می توانم بعد از پایان دوره ها همکاری ام را با او ادامه دهم و از آن به بعد به عنوان همکار به او نگاه کنم ، نه شاگرد . ولی دیگری نمی تواند . آن کار ، کار اول و آخرش خواهد بود . ولی در رابطه با اینکه هنرجویانم چگونه اند ، در هر دوره افراد بااستعداد و کم استعداد وجود دارد ولی واقعیت این است که به اعتقاد من ، نه فقط من ، بزرگان هم گفته اند که درصد نازلی ، شاید فقط ۵ درصد ، استعداد می تواند چاره سازی و کارسازی بکند ، ۹۵ درصد تمرین و ممارست است . این پشتکار است که می تواند ضعف خودشان را در استعداد جبران بکنند وگرنه حالا شما نابغه باش ، اگر تمرین نکنی باید استعدادت را بگذاری روی تاقچه و نه خودت و نه اطرافیانت هیچ بهره ای از آن استعداد نخواهند برد . طبیعتا آن استعداد باید شناسایی شود و با تمرین زیاد و ممارست زمینه ی تبلور و شکوفایی آن فراهم شود .
این کارگردان تئاتر در مورد عدم اجرای نمایش “ازدواج آقای می سی سی پی” که قرار بود به روی صحنه ببرد و خودش هم در آن بازی کند ، گفت : من سال پیش هم قبل از اینکه “هفت پرده” را به روی صحنه ببرم قصد داشتم “در انتظار گودو” را به روی صحنه ببرم ولی به یک باره شنیدم که یکی از کارگردان های جوان و نوپا این کار را دارد به روی صحنه می برد و تقریبا همزمان با اجرای ما ، در سالن اصلی تئاتر شهر این کار اجرا شد . این است که واقعا من را از صرافت انداخت . امسال هم قصد داشتم این کار بکنم ولی باز همان اتفاق تکرار شد و به نظرم خیلی جالب نیست که با فاصله ی خیلی کم از یک اثر دو کارگردان کار به روی صحنه ببرند .
میکائیل شهرستانی در پایان در مورد به روی صحنه بردن کار حرفه ای ، جدای از هنرجویانش گفت : اگر فرصتش به دست بیاید و امکان و شرایطتش مهیا باشد ، چرا که نه . به هر صورت پروسه ی آموزش ، پروسه ای است که دارم بی وقفه ادامه می دهم و از دل همین مجموعه هنرپیشه هایی هستند که معرفی و شناسایی می شوند که شاید من بتوانم در کارهای بلند و حرفه ای از آن ها استفاده کنم . کما اینکه در سال گذشته همین کار را کردم . ۴ ، ۵ نفر از بچه هایی که تربیت شده ی خودم بودند در “هفت پرده” که کار صد درصد حرفه ای بود ، در کنار هنرپیشه های متقدم و پرسابقه ای مثل آقای اسماعیل بختیاری ، آقای مهدی صباغی ، خانم شمسی صادقی ، آقای شادروان ، آقای عباس توفیقی و … آن بچه های جوان هم آمدند کار کردند و اجراهایشان هم کاملا اجراهای پخته ای بود . این بچه ها انرژی بیشتر و وقت و فرصت بیشتری می برند ولی من دارم این کار می کنم تا بتوانم در عرصه ی حرفه ای هم از این بچه ها ، بعد از پایان دوره شان و این کارهایی که به عنوان مقدمه انجام می دهند ، بهره ببرم .
خسته نباشید استاد .
امیدوارم همچون گذشته موفق باشید.