سامان دارابی یکی از بازیگران توانای عرصه ی تئاتر محسوب می شود که با نمایش “سکوت سپید” به کارگردانی کوروش سلیمانی در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر حضور دارد. به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با او داشته است که می توانید آن را در ادامه بخوانید:
در رابطه با شخصیت جان براون بگویید . پیچیدگی های ظریف و پیچیده ای در نقش و بازی تان وجود دارد که به نظر می رسد برای نزدیک شدن به این پرسوناژ زمان بسیاری صرف آن کرده اید.
ما از شهریور ماه تمرینات مان را برای اجرای عموم در سالن نوفل لوشاتو شروع کردیم ، متن را آقای سلیمانی به من دادند و من آن را خواندم . در مواجه اول متن ساده ای بود . چیز خاصی نداشت ! با چند بار خواندن سعی کردم چیزی در آن پیدا کنم . متن ساده است و در همان سادگی باید ببینیم چه کار می توان کرد تا برای تماشاگر جذابیت ایجاد کنیم . تغییرات کوچکی در ترجمه و لفظ به کار بردیم و سعی کردیم کمی کلمات به روزتر و ملموس تر باشد و ترجمه ای حرف نزنیم که بیشتر درک شود . ما نزدیک به ۱۵ روز روی این موضوع کار کردیم که اگر حرفی می زنیم، منظور و مفهوم آن چیست ؟ وقتی خودت چیزی را بفهمی تماشاگر هم آن را می فهمد و اگر متوجه نشوی مطمئنا تماشاگر هم آن را درک نمی کند .
حدود ۳۵ اجرا از این نمایش در نوفل لوشاتو داشتیم . اما متاسفانه یک هفته اجراها کنسل شد و پس از آن با تعداد کمی تماشاگر اجرا می رفتیم . مشتاق و امیدوار بودیم که تماشاگر برای دیدن نمایش بیاید که اجراها تمام شد تا اینکه به جشنواره رسیدیم . ما در بخش غیررقابتی شرکت کردیم و امیدوارم شما به عنوان بیننده نمایش را دوست داشته باشید و از آن لذت برده باشید .
شخصیت جان براون شخصیتی است که برعکس هر فرد دیگری که از بیمارستان فراری است ، او دوست دارد به بیمارستان بیاید . دلیل دوست داشتنش این است که اتفاقاتی بیرون جامعه برای او افتاده که از آن اتفاقات فرار می کند و پناه می برد به جایی یعنی بیمارستان، که کودکی اش در آن گذشته و شاید تنها خاطره خوب زندگی اش بوده است . از خانواده دور شده است و هیچ آزاری هم به هیچکس نمی رساند . با چمدانی از پول آمده است و می گوید که به من جایی دهید و پول آن را هم می دهم . اما متاسفانه افراد آن بیمارستان سعی می کنند در زندگی شخصی او دخالت کنند و بپرسند که خانواده او چه کسی بوده است. در حقیقت آدم های آن بیمارستان نمادی از جامعه هستند که در زندگی های یکدیگردخالت می کنیم . قشنگ ترین حرفی که این شخص می زند این است که می گوید مشکل اینجاست که من همیشه حالم خوب بوده، اگر حالم بد بود، همه چیز روبراه بود . یعنی اگر حالت بد بود، شاید اتفاقات بهتری برایت می افتاد . یعنی چون الان حالت خوب است، هم جامعه و هم افراد دیگر می خواهند به نحوی این حال خوب را از تو بگیرند .
جهان بینی این فرد را به چه میزان درمان افراد جامعه ما می دانید ؟
همه ما به چنین چیزی نیاز داریم. فکر می کنم هرکس که نمایش را دیده باشد، خودش را جای جان براون بگذارد . شاید بخواهد که به چنین جایی پناه ببرد و بگوید که هیچ چیز نمی خواهم فقط غذا می خواهم و آب و اینکه همه خوب باشند یعنی فقط آرامش می خواهم . متاسفانه آرامش در جامعه مدرن بوسیله اطلاعات زیاد ، از ماشین و ترافیک گرفته تا آپارتمان نشینی و اینترنت از بین رفته است و از چیزهایی که می توانستیم خیلی ساده لذت ببریم ، دور شده ایم .
بازخورد مخاطبان درباره نقش شما چطور بود ؟
خدا را شکر خوب و راضی کننده بود و کسانی که نمایش را دیدند، آن را دوست داشتند.
اگر حرف نگفته ای باقی مانده است، بفرمایید .
امیدوارم نمایش های خوبی که حقشان است، بدون هیچ رابطه و ضابطه ای دیده شوند و بتوانند در جشنواره شرکت کنند و اجرای عموم روند . مسلما با روی کار آمدن تئاترهای خصوصی، تئاترها تجاری شده اند و همه گروه ها مجبور هستند که بازیگر چهره بیاورند تا به خاطر آن بازیگر نمایش شان بفروشد . این موضوع به تئاتر لطمه می زند و آن اتفاق و آمبیانسی که باید در فضای تئاتر رخ دهد را از بین می برد . در این شرایط که تماشاگران فقط به خاطر بازیگر چهره به تئاتر می آیند ، نه می دانند نمایش چیست و نه می دانند نمایشنامه چیست . در این بین مخاطبان خاص تری هم با چیپس و پفک برای دیدن تئاتر می آیند .
حدود ۱۰ سال پیش که تئاتر کار می کردیم ، مخاطبین فرهیخته تری برای دیدن تئاتر می آمدند . نمی خواهم به کسی بی احترامی کنم اما شرایط خیلی بهتر بود. متاسقانه در حال حاضر تئاتر به این سمت رفته است و گروه های تئاتری که لیاقت بیشتری دارند، شرکت نمی کنند . برای بعضی از گروه هایی که اولین تجربه کارگردانی خود را پشت سر می گذارند، ناگهان تهیه کننده پیدا می شود در حالی که گروه هایی که سال ها کار کرده اند و تجربه دارند ، پشت در های بسته می مانند . امیدوارم این اتفاق بیفتد که مردم ما تئاتر ناب ببینند و خودشان بتوانند انتخاب کنند . وقتی تئاتر خوب ببینی سلیقه ات بالا می رود ولی وقتی ندیده باشی، همیشه فکر می کنی تئاتر همین چیزی بود که دیدی.