در گفت و گوی اختصاصی با تئاتر فستیوال :

میکائیل شهرستانی : در میان نسل جدید، از ظهور بازیگرانی که الگو باشند، ناامید نیستم .


میکائیل شهرستانی کارگردان و بازیگر پیشکسوت عرصه ی تئاتر سال ها است که وقت و انرژی خود را صرف تعلیم و پرورش هنرجویان تئاتر کرده و تاکنون نمایش هایی چون “پدر” ، “خانه برناردا آلبا” ، “ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی” ، “شاعر” و … را با شاگردانش به روی صحنه برده است . این بار او دست روی نمایشنامه “هملت” اثر ویلیام شکسپیر گذاشته و این اثر را به همراه آن ها در تماشاخانه مهرگان روی صحنه دارد . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با وی داشته است که می توانید آن را در ادامه بخوانید :

این بار برای اجرای اثری همراه شاگردانتان ، متن پر پرسوناژ و کلاسیک “هملت” را انتخاب کردید . درباره علت این انتخاب و پیچیدگی هایی که با آن روبرو بودید ، بگویید .

این دوره ی بخصوص تعداد هنرجویانی که به ترم سوم و بازیگری تکمیلی رسید زیاد بود مثل دوره ای که نمایش “ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی” را در دست گرفتم . البته بعد از چند ماه و حتی اواخر دوره چند نفری به دلایل شخصی کنار گذاشته شدند و من چون معمولا برای نقش های سنگین و حساس تر آلترناتیو می گذارم ، بنابراین از چند نفر از شاگردانِ دوره های قبلی ام خواستم در این پروژه حضور داشته باشند نظیر آقایان : پارسا ، رضایی ، اسدیان ، آشوری ، داوودوندی و خانم زادپور که به درخواست خودشان یکبار دیگر ترم سوم را با گروهی دیگر گذراندند . ایشان در سال قبل با نمایش “باغ وحش شیشه ای” اثر تنسی ویلیامز برای اولین بار به صحنه رفته بودند و “هملت” تجربه ی ثانویه ایشان بود .

این دوره بنظر می آمد که ظرفیت بر صحنه بردن چنین اثر بزرگی را داشتند بخصوص در طول دو ترم اول و دوم . البته نقصان هایی در طول ترم سوم به چشم خورد تا حدی که از به صحنه بردنِ نمایش منصرف شدم ، اما با تلاشِ مضاعف و کمکهایی که دستیارم آقای مهدی ارجمند به گروه کرد و تمریناتِ مکرر مرا قانع کردند که کار را به انتها برسانم . البته اثر را من بارها در مدیوم های مختلف کار کرده بودم . بارها به صورت صوتی ضبط کرده بودم هم در رادیو و هم به صورت D.C صوتی . بر صحنه برده بودم در سالهایی دورتر و خود بازیش کرده بودم و همچنان وسوسه ی اجرای دوباره ی آن با شاگردانم برایم وجود داشت و قرعه به نام این دوره افتاد .

در تمرین دادن و تربیت شاگردانتان وقت و تاکید بیشتری روی تحلیل نمایشنامه و دورخوانی ها اختصاص می دهید یا در تمرین اجرا و بازی ها ؟

چون زمان زیادی برای پروژه های عملی ام باقی نمی ماند (کاری را که دانشکده های بازیگری مان حتی در طول چهار سال هم قادر به انجامش نیستند اینجانب در عرض کمی بیشتر از یک سال انجام می دهم) بنابراین تحلیل و تمرین میزانسن ها را تواما انجام می دهم و البته معترفم که کار بسیار سختی است ؛ هم برای مدرس ، هم دانشجو و یا هنرجو . باید روخوانی کرد ، تحلیل کرد ، میزانسن داد ، طراحی کرد و در انتها تمام ریزه کاری ها را منظور کرد و از یک هنرجو ی ساده یک بازیگر ساخت تا بی تنش بر صحنه ظاهر شود و بتواند بی ترس آموخته هایش را به داوری بگذارد و این پروسه به هیچ وجه پروسه ی ساده ای نیست . آن هم بی هیچ پشتوانه ی مالی و دولتی . بی تردید مسیری طاقت فرسا و پرچالش است و در این مسیر تو شاید مجبورباشی کسانی را حتی از پروژه کنار بگذاری و آلترناتیوهایشان را جایگزین کنی و این روندی فرسایشی را سبب می گردد .

معمولا متن های نمایشنامه هایی که برای اجرای شاگردانتان در نظر می گیرید ، تغییراتی انجام می دهید . در مورد “هملت” ، این تغییرات چقدر بود ؟

مثل تمام کارها حتی در ترجمه ی اثر بازنگری شد و با حذف صحنه هایی مثل صحنه ی پایانی نمایشنامه (حضور شاه نروژ و یا حذف یکی از گورکن ها و کوتاه شدن صحنه های دیگر ، مرگ افلیا و …) سعی بر آن شد تا از فَربِهی متن کاسته شود و هم به جوهر اصلی اثر توجه شود ، تا از زیاده گویی که از حوصله تماشاگر امروزی تئاتر خارج است پرهیز شده و با ریتمی درخور و فشرده کار سرانجام پیدا کند .

همیشه برای اجرای شاگردانتان ، آثار متنوعی را روی صحنه می برید ، از انتخاب متن گرفته تا شرایط اجرا و … این انتخاب ها را براساس توانایی شاگردانتان در نظر می گیرید یا موضوع دیگری در تصمیم تان دخیل است ؟

هم بله و هم نه . اگر این باور پیش بیاید چون نمایشنامه ی “هملت” را برای این دوره در نظر گرفتم پس این دوره باهوش ترین دوره ای بوده اند که تعلیمشان داده ام باید بگویم که دوره هایی هم داشته ام که “باهوش تر” بوده اند اما نظم و ترتیبی که در طول دوران آموزش ، دوره ی مورد نظر داشت و هم تلاش و انگیزه هایی که در ظاهر نشان می دادند مرا واداشت تا دست به آماده سازی چنین نمایشی بزنم . هر چند تعدادی از شاگردانم مرا قانع کرده اند که از آنها “آبی گرم می شود” ، اما به تمامی هنوز نتوانسته اند مرا قانع کنند تا در پروژه های آتی از وجودشان بهره ببرم . باید همواره خودشان را با تعصب ، دقت و سخت کوشی و مسئولیت پذیری که نسبت به کار خواهند داشت اثبات کنند .

با توجه به اینکه سالیان زیادی در حوزه تدریس و تربیت بازیگر فعالیت دارید ، نسل امروز بازیگری را چگونه می بینید ؟ چقدر به اینکه بازیگران بزرگی مثل زنده یاد عزت ا… انتظامی و یا علی نصیریان و … رشد پیدا کنند ، امیدوار هستید ؟

تفکر و ذهنیت نسل فعلی را با نسلی که ستاره های فروزانی چون انتظامی ، رشیدی ، والی ، مشایخی ، کشاورز و نصیریان را پرورد نمی شود قیاس کرد . روزگار آنها با نسل حتی من فرق می کرد ، دغدغه هایشان ، روابط و مناسبات شان ، اجتماع و شرایط تاریخی شان بسیار متفاوت بود ولی من هیچوقت ناامید نیستم که نه انتظامی ، بلکه بازیگرانی متعهد و عاشق و خوش فکر به عرصه ی بازیگری سرزمینم بیافزایم . بازیگرانی با جرات و مسئولیت پذیر که نه تنها الگوپذیر بلکه خود در آینده الگوی کسانی باشند که می خواهند پا در این عرصه بگذارند .

هنوز هم تصمیم ندارید اثری همراه با یک گروه بازیگر حرفه ای به روی صحنه ببرید ؟

شرایطش مهیا شود و از ایده ها و طرح هایم حمایت و شرایط آن فراهم شود چرا نه .

لطفا اگر صحبت پایانی دارید ، بفرمایید .

من همواره پس از پایان هر دوره دلشوره و دغدغه ی سالن مورد نظر و دلخواهم را داشته ام و تا امروز هرگز نتوانستم در سالن دلخواهم نمایشم را بر صحنه ببرم و همواره از “سَر و دُمِ” طرح هایم زده ام تا در سالنی که موجود بوده نمایشم را به صحنه ببرم و این بی تردید به ایده آل هایم لطمه زده . فقط می خواستم مرکز هنرهای نمایشی یا خانه تئاتر (که بنده عضوش نیستم) یا هر سازمان متولی دیگر و … لااقل برای کسانی که در موقعیت اینجانب قرار می گیرند شرایطی را مهیا کند تا اگر هیچ گونه حمایت دنیوی از اینگونه فعالیت ها صورت نمی گیرد لااقل سالن مناسب آن نمایش در اختیارشان قرار گیرد . همین و بس …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *