نمایش “پادشاه سرگردان” به کارگردانی ژان باپتیست پوش از فرانسه یکی از نمایش هایی است که در بخش بین الملل هفدهمین جشنواره نمایش عروسکی به روی صحنه رفت . این نمایش به گونه ای اجرا شد که علاوه بر مخاطبان عادی تئاتر ، افراد ناشنوا و نابینا هم می توانستند ، از اجرای آن لذت ببرند . به بهانه ی اجرای این نمایش خبرنگار تئاتر فستیوال ، گفت و گویی با کارگردان این اثر داشته است که می توانید آن را در ادامه بخوانید :
راجع به کمپانی تان در فرانسه توضیح دهید . معمولا نمایش های عروسکی اجرا می کنید ؟
اگر بخواهم خیلی کوتاه به شما بگویم این است که ما یک کمپانی نوپا هستیم و “پادشاه سرگردان” اولین اثر ما است . من خودم بازیگر تئاتر و سینما هستم . لوک پاژ که کارهای فیلم مان را انجام می دهد کارگردان سینما است و به شکل کلی ، خود من خیلی با عروسک ها کار نکرده ام . در واقع بازیگری که پشت پرده نقش شاه را بازی می کند ، تنها فرد عروسکی ما است که البته در این اجرا با عروسک ها ، هیچ کاری ندارد .
آیا قصه ی “پادشاه سرگردان” یک قصه ی فولکلور است ؟
بله فکر می کنم که همینطور باشد . درواقع قصه ها ، راحت تر از آدم ها سفر می کنند . اولین نشانه های این قصه را در فرانسه دیدیم که به نظر می رسد ۸۰۰۰ سال از نوشتن آن می گذرد اما این قصه را در آسیا (برمه ، سریلانکا) و حتی آفریقا دیده ایم . حتی این قصه می تواند قصه ای ایرانی باشد که ممکن است فراموش شده باشد . نهایتا ما سفرمان را با این قصه شروع کردیم و فکر می کنیم که مهم تر از خود قصه ، پیام و معنایی است که قصه با خودش به همراه دارد.
چه مدت برای این نمایش تمرین کردید و در چه کشورهایی اجرا شده است ؟
ما حدود دو ماه یعنی هشت هفته برای این نمایش با هم تمرین کردیم . همه ی این تمرین ها در ابتدا فقط به زبان فرانسه بود و در فرانسه اجرا شد . سپس ، زبان اشاره را به آن اضافه کردیم و متوجه شدیم از این زبان هم می توانیم در نمایش مان استفاده کنیم . بعد از آن ، این نمایش را در یک سری از کشورها اجرا کردیم که می توان گفت کشورهای مردگان بودند و فقط فرهنگ خودشان را می پذیرفتند و با فرهنگ خودشان زندگی می کردند ، ولی دوست داشتیم این نمایش را در کشورهای با فرهنگِ باز اجرا کنیم و بتوانیم تبادلات فرهنگی داشته باشیم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم به ایران سفر کنیم . در ایران با یک بازیگر ایرانی کار کردیم ، برای اینکه می خواستیم ارتباط مان را با مردم ایران بیشتر کنیم و با آن ها همراه باشیم تا بتوانند ما را درک کنند ؛ چرا که ما معتقدیم به تنهایی هیچ کاری را نمی توان پیش برد و اگر شما با بقیه مردم همراه شوید ، در نتیجه قوی تر می شوید و درواقع این پایه و اساس کار ما است .
با بازیگر ایرانی نمایش در ایران تمرین کردید یا فرانسه ؟ تمرین تان چگونه بود ؟
جمال ایرانی است و در تهران زندگی می کند بنابراین ما هفته پیش به ایران آمدیم تا بتوانیم با هم تمرین کنیم اما در این راه مشکلات زیادی داشتیم ، صفحه نمایش مان شکست ، وسایل مان گم شد و این ها مشکلاتی بود که با کمپانی هواپیمایی داشته ایم . بعد از همه ی این مشکلات ، نهایتا سه روز وقت داشتیم که با جمال کار کنیم . جمال باید کلیدهای اتصال میان دو زبان را به ما می داد چرا که ما کلمات را به فرانسه می دانستیم ، او به فارسی و باید به ما می گفت که ترجمه این کلمات در فارسی چه می شود و حتی ما باید بعضی از کلمات ، حداقل چند لغت را به فارسی یاد می گرفتیم تا بتوانیم همه با هم با هارمونی ، کنار هم کار کنیم . در نهایت سه روز مداوم از ۹ صبح تا نصفه شب سخت کار کردیم تا بتوانیم در این جشنواره اجرا داشته باشیم و این مشکل باعث شد ، نتوانیم در این جشنواره اجراهایی که دوست داشتیم را ببینیم و تنها سه ، چهار اجرا را دیدیم .
این نمایش درواقع برای ناشنواها هم اجرا می شود و مخاطب آن هستند ، این ایده ی جالب از کجا آمد ؟
ما می خواستیم این نمایش را برای همه گونه مخاطبی اجرا کنیم که شامل بچه ها ، بزرگسال ها و حتی نابینایان هم می شد چرا که آن ها می توانستند نمایش را بشنوند . بعد متوجه شدیم که ناشنواها را فراموش کرده ایم و آن ها نمی توانند مخاطب نمایش ما باشند و اگر آن ها را اضافه کنیم آنوقت است که نمایش مان برای همه است . اینگونه شد که زبان اشاره را هم به نمایش اضافه کردیم تا نمایش مان برای همه مخاطبان باشد . اولیور کالکادا (oliver calcada) بازیگر ناشنوای ما در این زمینه خیلی خوب بود و به ما کمک کرد ، کاری کرد که چیزهای اضافه تری را به مخاطب مان ارائه دهیم چرا که هر کسی که الیور را نگاه می کند با خودش می گوید که “من زبان اشاره را می فهمم” و درواقع هم همینطور است . او باعث می شود که شما زبان اشاره را بفهمید ، چرا که او در زبان اشاره خیلی قوی است و زبان اشاره ی ویژه ای را بلد است که نه زبان اشاره فرانسوی است ، نه زبان اشاره ی فارسی و نه زبان اشاره ی آمریکایی ، بلکه ترکیبی از همه ی این ها است ، زبانی که هر کسی می تواند آن را بفهمد .
نظرتان درباره اجراهایی که در جشنواره دیده اید ، چیست ؟
نمایش های خیلی خوبی بودند و اغلب باعث می شوند که ذهن ما راجع به بقیه کشورها باز شود . به عنوان مثال نمایشی که از کشور افغانستان آمده بود ، نشان می داد که آن ها خیلی پیشرفت کرده اند به ویژه با شرایطی که می دانیم در افغانستان وجود دارد و به نظر می رسد کار و تمرین در زمینه تئاتر و تئاتر عروسکی خیلی سخت باشد . بهرحال برای ما تجربه خیلی جالبی بود که در این جشنواره شرکت کردیم و آثار جشنواره را دیدیم ، چون فرصت خوبی بود که بتوانیم با مردم آشنا شویم و به تبادلات فرهنگی بپردازیم .