در مصاحبه اختصاصی با تئاتر فستیوال ؛

میثم زندی : «کمی شبیه به تئاتر» اثر تعاملی نیست


نمایش «کمی شبیه تئاتر» به نویسندگی و کارگردانی میثم زندی و با بازی فاطمه زندی و داریوش رشادت در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر هر شب در حال اجرا است . به بهانه ی این اجرا ، خبرنگار تئاترفستیوال گفتگویی با میثم زندی کارگردان این نمایش ترتیب داده است که در ادامه میتوانید بخوانید :

میثم زندی کارگردان نمایش «کمی شبیه تئاتر» در رابطه با ایده شکل گیری این اثر به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : من معلم و پژوهشگر در عرصه هنر و فلسفه هستم و به واسطه کارهای پژوهشی که انجام می دهم ، منشأ تمامی اُبژه ها و آنچه در این نمایش دیده اید در اندیشه های فلسفی ام ریشه دارد . به عنوان مثال آشنایی من با یک فیلسوف و یا یک نظریه هنری باعث می شود به دنبال آن باشم که بر مبنای آن تئوری ، روایتی را طراحی کنم و به اجرا برسانم . گاهی با اجرای یک نمایش ، یک فیلم ، نقاشی و یا در تمامی رشته های هنری آن را امتحان می کنم .

او در این رابطه ادامه داد : آشنایی من با نظریه شیزو ، صیرورت و یا نظریه هزار فلات ژیل دلوز و همچنین اختلال اسکیزوفرنی که در روایت زندگی انسان معاصر وجود دارد ، مبنای این نمایش بود . همچنین ویژگی هایی که در هنر معاصر وجود دارد که شاید از مارسل دوشان آغاز شده و در نظریه نهادی هنر جورج دیکی ادامه پیدا می‌کند و به یک تئوری منسجم تبدیل می شود ، باعث شد به روایتی دست پیدا کنم که مبنای آن «اختلال» باشد ؛ آنچه در زندگی ما نیز وجود دارد . مثلاً ممکن است در مراسم ختم باشیم و ناگهان فردی با ما تماس بگیرد و شوخی کند یا موضوعی را مطرح کند که کاملا از آن فضا و شرایط دور شویم و به آن شوخی پاسخ دهیم و بعد به عزاداری و گریه و زاری برگردیم.  اسکیزو و شیزو اختلالاتی هستند که در شخصیت همگی ما وجود دارند . این موضوع مبنای روایت این اثر شده است .

وجه تسمیه فلات های موجود در نمایش را اختلال معرفی کرد و در این رابطه گفت : مولفه‌های اصلی در تئوری هایی که در فلسفه پست مدرن وجود دارد ، برای من بر مبنای اندیشه های دلوز بود و در نقاشی های بهمن محصص هم هست . ضد روایت و در واقع  اسکیزوفرنی و نگاه هزار فلات که در این اثر وجود دارد که هر کدام به صورت مستقل هستند و انگار هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند . یعنی وقتی شما به تماشای یک اثر کلاسیک یا مدرن میروید به یک وحدت وجود می‌رسید ولی در دنیای پست مدرن و هنر معاصر این وحدت وجود مخدوش می شود و نباید وجود داشته باشد و به همین دلیل این روایت در تئاتر شکل می‌گیرد . «کمی شبیه تئاتر» یک تئاتر تعاملی ، تئاتر مدرن یا کلاسیک نیست بلکه همه اینها است.

کارگردان «کمی شبیه تئاتر» درباره تفاوت این اثر با تئاتر تعاملی توضیح داد : وقتی میگوییم تئاتر پسامدرن یعنی تمامی اتفاقاتی که در ساحت مدرن و ساحت کلاسیک هنر افتاده میتواند در کنار هم جمع بشود که به آن جمع اضداد میگوییم و گاهی در جهان مدرن و کلاسیک نمیتوان اینها را در کنار هم جمع کرد ولی در تئاتر پست مدرن این اتفاق میتواند رخ دهد . آنچه این اثر را نسبت به تئاتر تعاملی متمایز می کند ، این است که این اثر از ابتدا ضد داستان است و هیچ داستانی را کامل به سرانجام نمی‌رساند در واقع شیزو یا اسکیزو است و دچار فروپاشی می شود . به این صورت که داستان شکل می گیرد ، تماشاگر همذات پنداری می کند ولی ناگهان بازیگران ادامه نمی دهند و رها می‌کنند.

او اضافه کرد : این اثر در یک اپیزود شاید تعاملی باشد ولی نمایش «کمی شبیه به تئاتر» اثر تعاملی نیست . در تئاتر تعاملی یا شورایی سوژه ای وجود دارد و ایده و کانسپتی دارد ، به عنوان مثال به پنجاه نفر گفته می شود نظر شما در رابطه با این کانسپت چیست ؟ یعنی کانسپت محور است . با توجه به کاراکتر و زمینه های روحی – روانی هر فرد واکنش مخاطبان متفاوت است اما در اینجا اساسا کانسپت محوری وجود ندارد و شما در این اثر ، افسار گسیختگی ، شیزوفرنی ، اسکیزوفرنی ، فروپاشی و سایه روشن هایی که در آن کاراکتر وجود دارد که از ویژگی های هنر پست مدرن است را به صورت کامل در این اثر شاهد هستید .

زندی با بیان این که اجرای این اثر بیست سال زمان برده است ، درخصوص مدت زمان آماده سازی این نمایش گفت : تمامی آثار من اینگونه هستند که از بیست سال قبل شروع می‌شود . هر کدام از این ها را من به اشکال مختلف اجرا کرده ام و برخی را در آینده اجرا خواهم کرد . یعنی دائما با من هستند و اساسا درگیر یک اثر نمی‌مانم .

او در پاسخ به این سوال که آیا قصد دارد این نمایش را بار دیگر و در سالن دیگری هم اجرا کند توضیح داد : وقتی کاری تمام می شود و سوژه ای پرورش پیدا می کند ، دیگر تمام شده است و به ندرت پیش می‌آید که کاری را مجدد اجرا کنم. هم اکنون آماده اجرای نمایش «خون شویی» هستم و قراردادی برای ماه های تیر و مرداد سال آینده با بنیاد رودکی بسته ام . نمایش در رابطه با ماجرای زنان اندیمشک در هشت سال دفاع مقدس است . شصت و چهار زن ، بیمارستان مخروبه ای را تبدیل به رخت‌شورخانه کرده اند و لباس و ملحفه رزمندگان را می‌شستند . این اثر حال و هوای مدرن دارد و با سویه های مدرن آن را اجرا خواهم کرد

میثم زندی در پایان گفت : از تمام کسانی که به تماشای این نمایش آمده اند تشکر میکنم و به کسانی که ندیدند میگویم که به نظرم این کار ارزش یکبار دیدن را دارد حال یا دوست خواهند داشت و یا نه اما اینکار یک روایت تازه است و می‌تواند یک فصل تازه و گفتمان جدیدی را در کشور ایجاد کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *