میکائیل شهرستانی ، نویسنده و بازیگر شناخته شده ی تئاتر و تلویزیون ، پس از سالها دوری از عرصه بازیگری ، این بار با بازی در نمایش «کالیگولا» به صحنه تئاتر بازگشته است . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال مصاحبه ای با او انجام داده است که می توانید در ادامه بخوانید :
سال ها بود که به دلیل مشغله ی آموزش و تربیت هنرجویان تئاتر ، کمتر شما را روی صحنه دیده ایم ، چه شد که ابن بار ، ایفای نقش اصلی “کالیگولا“ را پذیرفتید و شاهد بازی شما روی صحنه هستیم ؟
در دورانی که هر کار جعلی به نام “تاتر” به خوردِ مخاطب بخصوص جوان ما داده میشود، و فریبکارانه آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهند؛ وجود نمایش هایی از این دست (کالیگولا) که جایشان هم خالی ست، بسیار ضرورت داشت و وظیفه ی خود میدانستم که حتی پس از شش سال روی صحنه نرفتن بار دیگر بخاطر موضوعیتی که این نمایش داشت، بخصوص با ویژه گیهایی که برآن مترتب بود بار دیگر بر صحنه ظاهر شوم.
این متن حدود سالهای جنگ جهانی دوم به نگارش درآمده است ، به نظر شما رابطه ی مخاطب امروز با پرسوناژ کالیگولا چیست؟
بی تردید فلسفه و ایده ای که کامو بر آن اساس کالیگولا را نگاشته در عصر و دورانی بوده که جهان و هستی مورد تهدید دائمی قرارداشته و همانا او را به سوی نیست انگاری و پوچی سوق داده که البته به دفعات هم چه قبل یا در شرف و یا بعد از جنگ، مورد بازنویسی قرار داده چرا که دیدگاه های آدمی مدام در حال تغییر و تحول اند و مورد کنکاش قرار میگیرند. و این ضرورت با توجه به افکار پوچ و بی معنایی که از سر زیاده خواهی و جاه طلبی های رهبران جهان وجود دارد و از منظر ایشان هستی و زندگی آدمی بی ارزش و بی معناست و تنها در جهت رسیدن به آمال و اهداف تاریک و غیر انسانی شان معنا پیدا میکند، و اینکه در هر مرتبه ای از زندگی این بی معنایی و زیاده خواهی میتواند گریبان آدمی را بگیرد میتواند با عصری که در آن زیست میکنیم مشترک باشد… بهگمان بنده جهان در آستانه ی جنگی دیگر قرار دارد چون آدمی از آنچه زندگی، خوشبختی و رستگاری مینامدش روی گردانده وتنها به گونه ای از زیستن میاندیشد که افکار بیمار گونه و ترس آور آنرا فرا گرفته، و بی تردید این دیدگاه به چیزی جز نابودی جامعه ی بشری نخواهد انجامید.
پیش از این هم با خانم اسدی همکاری هایی در تئاتر داشته اید ، اما این بار به عنوان بازیگر این همکاری چگونه پیش رفت ؟
با ایشان به چالش لاینحلی نیانجامید و بنده چون نقش مشاور را هم ضمن بازی و طراحی کار داشتم مدام به مباحثه گذشت که نتیجه هم کاملاً رضایت بخش بود.
شما در این نمایش با جمعی از هنرجویان خود و بازیگران با تجربه همکاری کرده اید ، درباره نحوه ی تمرینات و ایفای نقش ها توضیح دهید .
اجازه بدهید سوال تان را کمی تصحیحکنم. “بازیگران جوان” و نه هنرجو… تعدادی از بازیگران ایننمایش خروجی آموزشگاه ژیوار هستند که طی یه دوره کامل بازیگری و گذراندن پایاننامه ی عملی (بعضی شان پروژه های سنگینی مثل چخوف و رادی بوده) و شرکت در چند پروژه عملی به مرتبه ای رسیده اند که ظرفیت حضور در چنین نمایش و کنار بازیگران با تجربه تر را یافته اند، و این مهم برای این دوستان ضرورتی بود که باید اتفاق میوفتاد چه با ما چه دیگران، و نتیجه اش هم خوشبختانه مثبت بوده چرا که بعضیاز این عزیزان در حین اجرای نمایش کالیگولا پیشنهاد کار و همکاری در پروژه های دیگر را یافته اند. و در نمایش های بعدی خودِ بنده هم حضور جدی خواهند داشت… این بازیگران سرمایه های معنوی بنده و آموزشگاهی هستند که در آن تحصیل بازیگری کرده اند.
با توجه به اینکه جنس مخاطب امروز تئاتر نسبت به سالهای پیش تغییر کرده است ، درباره بازخورد مخاطب با این نمایش بگویید .
تردید نکنید که ذائقه مخاطب “تاترِ” اصیل را عوض کرده اند و سبب آن سیاستگذاری سراپا غلطی ست که هم سیاستگذاران فرهنگی و هممسئولین بعضیاز تماشاخانه ها در آن نقش دارند و به آن آگاهانه دامن زده اند و تاتر برایشان گونه ای مارکتینگ محسوب میشود و بس. و هر قدر متر و معیار غلط تری به دست مخاطب دادن برایشان پر منفعت تر و بهتر….. پای بعضی چهره های بی هویت و سرگشته در وادی صفحات مجازی و موسیقی و ورزش را به این هنر کشاندن از آن دسته است…… باعث شده نوجوانان و یا جوانانیکه هیچ متر و ملاکیاز تاتر واقعی در ذهن ندارند (که بخشی از این عدم شناخت بر ذمه ماست که دیر به دیر کار تولید میکنیم و تنها به شعار دادن بسنده میکنیم) بدنبال آن گونه از کارهایی بروند که برایشان در پایان کار چیزی جز اتلاف وقت و باد درو کردن و تنها سلفی ای از خودشان و چهره ای که بدونِ شناخت محبوب شان واقع شده بهمراه نداشته باشد …. و این همه ی دست آوردشان از دیدن یک شبهه نمایش است که بنام “تاتر” بخوردشان میدهند.