در گفت و گوی اختصاصی با تئاتر فستیوال :

مختار سائقی : بعد از چهل سال کار هنری هنوز در خانه مستاجری زندگی می کنم / اول شغل مناسب انتخاب کنید بعد بازیگر شوید .


مختار سائقی ، بازیگر ، طراح صحنه و لباس از جمله هنرمندانی بود که به تماشای نمایش “سیندرلا” به نویسندگی هادی حوری و کارگردانی سعید داخ در تماشاخانه دیوار چهارم نشست . سائقی را با بازی در سریال های “شب های برره” ، “به کجا چنین شتابان” ، “شوق پرواز” و … و همچنین فیلم های سینمایی “رسوایی” ، “فرار از جهنم” و … به خاطر داریم . خبرنگار تئاتر فستیوال پس از اجرا نظر وی به عنوان یکی از میهمانان نمایش “سیندرلا” در رابطه با کیفیت اجرا و فعالیت جوانان تئاتری جویا شد که می توانید آن را در ادامه بخوانید :

 

مختار سائقی درباره نمایش “سیندرلا” به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : من بعد از دیدن این نمایش شگفت زده شده ام ‌. قصه ی “سیندرلا” مخصوصا برای جوانان دهه شصت ، قصه ی نوستالژیک و خاطره انگیزی است . قبل از اجرا با سعید داخ ، کارگردان این نمایش صحبت کرده ام و او به این موضوع اشاره کرد که این بازیگران برای اولین بار روی صحنه اجرا رفته اند ، با این حال بسیار راحت و با اعتماد به نفس بازی می کردند . این باوری است که سعید داخ توانسته است در تک تک این بچه ها ایجاد کند .

وی در رابطه به روند قصه گویی این نمایش و میزان ارتباط با مخاطب اظهار داشت : معمولا درک متن های خارجی که به فارسی برگردانده می شوند برای همه ی تماشاگران آسان نیست . روند قصه باید به گونه ای پیش رود که هضم آن برای تماشاچی عام هم راحت باشد . در این نمایش هم با آن که متن تا حدودی برای من ثقیل بود ولی فکر می کنم سعید داخ توانسته است موفق شود . ممکن است آقای داخ اینگونه فکر کرده باشد که اکثریت ، مخاطبانِ تئاتر هستند ولی ما تماشاچی عام هم داریم که آنها هم باید قصه را بفهمند .

طراح صحنه فیلم سینمایی “چشم عقاب” درباره ی طراحی صحنه ی این نمایش توضیح داد : دوست داشتم جای طراحی صحنه و لباس در این نمایش خالی نباشد . چرا که می توانست به باور پذیر بودن این نمایش کمک بیشتری کند و عکس های بهتری از این نمایش ببینیم . اما در مجموع با بضاعتی که گروه داشت به آنها و مخصوصا به سعید داخ تبریک می گویم . از او می خواهم که این کار را ادامه دهد .

بازیگر سریال “ترش و شیرین” همچنین خطاب به بازیگرانی که در این نمایش برای اولین بار روی صحنه رفته اند گفت : در ابتدا می خواهم بگویم دلم برایشان می سوزد. راهی را که انتخاب کرده اند بسیار سخت و دشوار است . باید این را به آنها بگویم که بعد از چهل سال حضور در این عرصه , دست هایم خالی است . به قول حافظ : “چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود/ ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد” . در این کار پول زیادی نیست . اساسا کارهایی که با دل , سر و کار دارند , نمی تواند به لحاظ اقتصادی تامین کننده باشد . یعنی من ندیده ام کسی را که تار بنوازد یا نقاشی کند و خانه ای از خود داشته باشد . خود من هم به غیر از بازیگری دستی بر نقاشی و مجسمه سازی دارم و هنوز در خانه مستاجری زندگی می کنم . شهامت گفتن آن را هم دارم . شاید زندگی ما درسی برای آنها باشد . پیشنهاد می کنم اول شغل مناسبی برای خودشان داشته باشند و بعد برای دل خود , تئاتر را ادامه دهند. به هر حال چون این کار دل است از لحاظ اقتصادی آنها را عقب می اندازد. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *