نقد نمایش «رویش ناگزیر دخی ها در حاشیه» به کارگردانی «مهدی محمدی»
« رویش ناگزیر دخی ها در حاشیه » یک غافلگیری بزرگ درجشنواره تئاتر فجر امسال است . این نمایش که از کرمانشاه به جشنواره آمده ، حکایت مادری است که پنج دخترش را در خانه نگه داشته و قصد دارد به آن ها درس زندگی بیاموزد . یکی از دخترها می خواهد خانه را ترک کند اما مادر مانعش میشود و این حکایت همچنان ادامه پیدا می کند تا آن جا که به سرنوشت محتوم زن ایرانی در تاریخ پیوند می خورد . « رویش … » با همخوانی و حرکات گروهی ریتمیک بازیگران آغاز شده و این روند موزیکال و پرتحرک تا پایان نمایش حفظ می گردد . ریتم نمایش بسیار سریع است آن قدر سریع که فرصت استراحت و چشم برهم زدن به تماشاگر نمی دهد و نفس را در سینه او حبس می کند .
رضا شاهبداغی قالب بسیار دشواری را برای نگارش نمایشنامه برگزیده است . کار با دیالوگ ها و منولوگ های آهنگین و موزون ، قافیه پردازی و نمادسازی های پی در پی برای تمام بخش های نمایشی انرژی ذهنی زیادی را از نویسنده می برد . حاصل کار شاهبداغی واقعا درخشان و قابل دفاع است . متنی که او در اختیار محمدی قرار داده ، امکان مانور زیادی برای کارگردانی و بازیگری فراهم آورده است . هر شش بازیگر نمایش راه سخت و توان فرسایی را پیش رو داشته اند . آن ها در اجرای رقص ها بسیار موفق به نظر می رسند و مشخص است که مدت ها برای هماهنگ شدن با یکدیگر تمرین کرده اند . بده و بستان های حسی بازیگران و تسلطشان بر رد و بدل کردن جملات شعرگونه بسیار قاعده مند ، تمرین شده و حرفه ای است .
تغییر سریع جا در صحنه ، فیگور گرفتن های متنوع و پرشتاب و هماهنگ کردن کلام با حرکت از جانب بازیگران بسیار خوب پیش رفته است . هدایت بازیگران توسط کارگردان نیز بی آن که به رخ کشیده شود ، واقعا عالی است و می تواند جنبه آموزشی برای دانشجویان تئاتر داشته باشد . طراحی نور نمایش کاملا در خدمت متن است و در انتقال احساسات کاراکترها به تماشاگر نقش کلیدی دارد . ایده استفاده از قاشق و ظروف ، بسیار ایده بدیع و بکری است که به خوبی بر بستر نمایش به ثمر نشسته است . آزاد بودن چهارسوی صحنه ، حذف دیوار چهارم و محصور بودن کاراکترها در محدوده ای سیم کشی شده ، موقعیت متناقضی را پدید آورده که القاگر مفهوم « اسارت واقعی زن بربستر آزادی کذایی » است .
با آن که « رویش… » هیچ کاراکتر مذکری ندارد اما حضور مردان و سلطه ایشان بر جهان زنانه نمایش کاملا محسوس و غیرقابل انکار است که این نکته از امتیازات شاخص قلم آقای شاهبداغی است . زنان نمایش ، می زنند ، می رقصند و می خوانند اما صلیب اسارت شان را بر دوش حمل می کنند . این تناقض هم چون تناقض پیشگفت بسیار ظریف و هنرمندانه دراماتیزه شده و بر صحنه جان گرفته است .
همین ظرافت های ساختاری و ایده های بکراست که « رویش… » را به یکی از بهترین نمایش های موزیکال و زنانه جشنواره تئاتر فجر امسال تبدیل نموده است . قطعا در آینده ای نه چندان دور از رضا شاهبداغی و مهدی محمدی بسیار خواهیم شنید .
دکتر شهرام خرازی ها – نویسنده میهمان
امیدوارم این کار به اجرای عموم برسه
واقعععا کار هزار شلاق افتضاح بود چططططور میشه این کار در تمام بخشها کاندید بشه ولی این کار به راحتی نادیده گرفته بشود
خاک تو سرشون با این اختتا میه حق این گروه خورده شد اونم به بهونه ی هم خوانی خانم ها مرگ بر داورها
به نظرم متن در اجرا نهایتا خوب به نظر میرسید با وجود زبان دشوار و آهنگینی که نویسنده انتخاب کرده بود ولی نقص ساختاری متن قابل بحث است
شعر پایانی فوقالعاده زیبا و تاثیر گذار بود مخصوصا با اجرای دختر سرکش نمایش من که عاشقشون شدم.
مرسی و نظر لطفتون هست جناب دکتر خرازیها
موفق و سلامت باشید
رضا شاهبداغی
با درود به گردانندگان سایت تئاترفستیوال
در نقد جناب دکتر خرازی ها بر نمایش «رویش ناگزیر دخی ها در حاشیه» به سهو، این گونه آمده: «این نمایش که از کرمانشاه به جشنواره آمده..»
نمایش مذکور تولید گروه تئاتر «تنها» به سرپرستی و کارگردانی مهدی محمدی از شهرستان خمین، استان مرکزی است.
اینجانب، رضا شاهبداغی نویسنده نمایش، نیز اهل تهران هستم و سه سال است که تئاتر «تنها» با نمایشنامههای من و کارگردانی مهدی محمدی به جشنواره تئاتر فجر می آید:
– ۱۳۹۱ «وقتی از بریدگیهای خونبار عصب میگذرد» سی و یکمین جشنواره تئاتر فجر
– ۱۳۹۲ «فلان و چنان حکومت خان جان» سو و دومین جشنواره تئاتر فجر
– ۱۳۹۳ «رویش ناگزیر دخی ها در حاشیه» سی و سومین جشنواره تئاتر فجر
با سپاس
ریاست محترم سایت تئاترفستیوال و بازدیدکنندگان محترم
باسلام
حق با آقای شاه بداغی است. اشتباه ازجانب من است.نمایش خوب رویش ناگزیردخی ها به خمین تعلق دارد. در ایام جشنواره تئاتر فجر آنقدر ترافیک اجرا و نقد زیاد است که این اشتباهات پیش می آید. برای تمام برو بچه های رویش ناگزیر آرزوی موفقیت می کنم
دکتر شهرام خرازی ها