اولین و مهم ترین ویژگی که باعث می شود ” زندگی در تئاتر ” شیرین و دلچسب باشد ، آن هم نه فقط برای اهالی تئاتر ، بلکه برای همه مخاطبان ، این است که آنچه روی صحنه این نمایش رخ می دهد خودِ خودِ زندگی است . کارگردان ، این تئاتر را زیست کرده است ، برای بازیگران نیز آنچه که به روی صحنه به اجرا در می آورند بازی نیست ، زندگی است و همه آنچه که از دل عوامل نمایش برآمده است ، لاجرم بر دل می نشیند .
صحنه ی نمایشی که به دو بخش تقسیم شده ، رنگ و لعابِ خوبِ دکور روی صحنه و در عین حال موجز و خلاصه ، آن چیزی است که در نگاه اول با آن رو به رو می شویم . دو آینه ی اتاق گریم که در ابتدا و پیش از شروع نمایش تماشاگران خودشان را درون آینه ها می بینند و از همان ابتدا با این طراحی مناسب ، بیننده را جزوی از نمایشی که راوی آن است می کند ، گویا هر تماشاگری ، خود می تواند آن سمت صحنه باشد و درگیر ” زندگی در تئاتر ” .
دو بخش جدا از هم صحنه ، که یکی پشت صحنه ی تئاتر است و دیگری جلوی صحنه ، به خوبی از هم تفکیک شده اند و در عین حال که تلاش می کند به مخاطب القا کند که این دو بخش جدا از هم هستند ، به مرور که در نمایش پیش می رویم این دو بخش یکی می شوند و رویِ صحنه زندگی ، پشت صحنه را می بینیم و پشت صحنه ، پرسوناژها برای یکدیگر نقش بازی می کنند .
میزانسن نمایش با دقت و به درستی طراحی شده و با استفاده از تمام صحنه ، یک میزانسن فعال و پویا را شاهد هستیم . هرچند در مواقعی رفت و آمد بازیگران برای تعریف فضا با خطا همراه بود و بازیگران کمی از راکورد خارج می شوند ( که البته با توجه به اجرای جشنواره ای و سالن چهارسو که گروه پیش از آن اجرا نداشته اند قابل اغماض است . )
” زندگی در تئاتر ” در درجه اول برای اهالی تئاتر جذاب است . برای آنان که لحظه به لحظه نمایش را زیست کرده اند ، شوخی های نمایش را زندگی کرده اند ، چه بسا که درگیر اتفاقات نمایش شده اند ، به چشم خود فراز و فرود های دنیای بازیگری را دیده اند و با کلیت اثر همذات پنداری می کنند .
اما زندگی در تئاتر مخاطب خود را رها نمی کند ، از بین مخاطبانش انتخاب نمی کند و تصمیم ندارد اثر خود را اثری خاص بنامد ؛ که فقط برای عده ای جذاب باشد . درنتیجه ” زندگی در تئاتر ” ، در درجه دوم برای هر بیننده ای جذاب است ، چرا که علاوه بر روایت قصه ، طراحی صحنه ی خوب ، میزانسن فعال و بازی فوق العاده بازیگران که از جان و دل مایه می گذارند ، قصه ی نمایش نیز فقط قصه ی اهالی تئاتر نیست . قصه زندگی است با تمام فراز و فرود هایش ، قصه روزهای اوج و روزهای درماندگی ؛ بنابراین همذات پنداریِ لازم در هر مخاطبی رخ می دهد و هر کس می تواند با نمایش همراه شود .
انتخاب بازیگر نیز در این نمایش بسیار خوب صورت گرفته است . در ابتدا ما پسری جوان ، سرخوش و ظاهرا گیج می بینیم ، و مردی که بازیگر معروفی است و ایستا ، مغرور و با ستاره . در طی این صد و ده دقیقه مخاطب به اندازه چندین سال ، با بازیگران زیست می کند و تغییر حالات و خلق و خوی پرسوناژها را با حرکتی لاک پشت وار و نه ناگهانی می بیند و این گذر عمر آن چنان دقیق و واقعی اتفاق می افتد که گویی مخاطب آن سال ها را زیسته است .
نمایش ” زندگی در تئاتر ” ، نمایش شریفی است ، به اندازه می خنداند ، به اندازه تحت تاثیر قرار می دهد ، به اندازه می گوید ، به اندازه شلوغ کاری دارد و مهم تر از همه این که همه عوامل به اندازه خودشان در نمایش هستند و ادعا می کنند ، نه کمتر ، نه بیشتر !
آرزو شفق – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
کار خیلی خوبی بود واقعا . واقعیت رو رو صحنه دیدیم . خسته نباشید به گروه