سیمای زنی در میان جمع


نقد نمایش «شغال» به کارگردانی «منیژه ستوده»

1

 نمایش تک نفره «شغال» در بر دارنده سه مقطع مختلف از زندگی زنی است به نام لیلا(منیژه ستوده) .نمایش شروعی کوبنده و پر از تنش و درگیری دارد.در اولین معارفه ، تماشاگر لیلا را زنی عصیانگر می یابد که در دنیای مردانه اطراف خود اسیر است. لیلا دل در گروی عشق مردی به نام مسعود دارد اما مسعود نسبت به او کم اعتنا است. لیلا وابستگی بیمارگون به مرد محبوبش دارد و حاضر است برای جلب رضایت او تن به هر کاری بدهد. مرد از زن نهایت سوءاستفاده را می کند اما هرگز روی خوش به او نشان نمی دهد؛ سرانجام لیلا کنج تیمارستان ،عقل باخته و اندوهگین در توهم بچه نداشته اش از مسعود، بر گذشته ویرانش می گرید…ایده محوری نمایش «شغال» تکراری است و بارها در عرصه سینما و تئاتر مورد استفاده قرار گرفته است؛ این ایده در قالب مثلث نمایشنامه نویس(مهران مقدر) ، کارگردان و بازیگر با پرداخت متفاوتی به اجرا در آمده است. موقعیت هایی که زن تجربه می کند، طرز برخوردش با آدم های دور  و ورش و بزنگاه های پرتعلیق دراماتیک به گونه ای طرحریزی شده اند که تماشاگر در هیچ یک از صحنه ها احساس تکرار نمی کند و خود را با اجرای متفاوت یک سوژه آشنا مواجه می بیند. حفظ تعلیق و پیشبرد قصه آن هم فقط توسط یک بازیگر واقعا دشواراست . منیژه ستوده در مقام بازیگر خیلی خوب صحنه را اداره می کند و نمی گذارد قصه از تب و تاب بیفتد. اپیزود اول به معرفی لیلا و روزگار پرادبار او اختصاص دارد. نویسنده موفق شده تا در همان نقطه آغاز با ایجاد چند موقعیت درست نمایشی مخاطب را با موضوع درگیر کند، بازیگر نیز نقش را به گونه ای می باوراند که انگیزه لازم برای تعقیب ماجرا فراهم آید. اپیزود دوم از دیگر اپیزودهای نمایش قوی تراست ؛ نمایش سقوط اخلاقی لیلا با ورود او به مکانی با چراغ قرمز فوق العاده و در تئاتر ایران بسیار کمیاب است. اپیزود سوم چه از نظر اجرا چه از حیث متن چندان قابل دفاع نیست ؛ با آن که نمایش و نمایشنامه از مشاوره روانپزشک و پشتوانه تحقیقاتی بهره مند بوده اما حاصل نهایی اپیزود سوم سرشار از خطاهای واضح علمی است. بازی ستوده در نقش بیمار روانی  بیش از حد اگزجره(اغراق آلود) است و با گفتار و رفتار این قبیل بیماران در عالم واقع همخوانی ندارد.از نظر طبی بنا براطلاعات  متخذه از نمایش ، برای لیلا می توان تشخیص های مختلفی در نظر گرفت: اولین تشخیصی که به ذهن متبادر می شود

Dependent Personality Disorder

(اختلال شخصیت وابسته) است. این قبیل بیماران  از تنهایی هراس دارند و به شدت به دیگران می چسبند. لیلا آن قدر شیفته مسعود است که از او عشق را گدایی می کند. تشخیص قابل بحث دیگر

Bipolar Mood Disorder

(اختلال خلق دوقطبی) است که تا مرز تشخیص

Schizoaffective Disorder

(عاطفه گسیختگی) قابل امتداد است. لیلا خلق متغیری دارد گاه چون بچه ای سر به زیر و تابع است گاه در جلد زنی عاصی و  پرخاشگر فرو می رود. کارگردان بر کاربرد نور مسلط است و کاملا مشخص است که می داند در کدام موقعیت از نور موضعی ، نوسان نور و نورهای تک رنگ استفاده کند. اجرا از کاربردهای نمایشی طراحی لباس و چهره پردازی تا حد زیادی محروم است. چهره لیلا علی رغم میمیک مناسب و مطابق با موقعیت ها فاقد بزک است! گذشت زمان وتغییر سن لیلا برای بسیاری از تماشاگران مشهود نیست؛ می شد با یک چهره پردازی حتی آماتوری تا حدودی بر این نقص آشکار غلبه کرد. در اپیزود سوم رنج و شکستگی در چهره لیلا دیده نمی شود. برای نمایش سقوط اخلاقی لیلا می شد به اکت هایی مثل سیگارکشیدن ،آدامس جویدن و….متوسل شد. پوشش لیلا دراپیزودهای دوم و سوم با نقش های متفاوتش در گذر زمان همخوان نیست. انحراف اخلاقی لیلا و ابتلایش به بیماری روانی در رنگ و فرم لباس هایی که می پوشد منعکس نیست. بیماران بستری(اعم از روانی یا جسمی) چه در تیمارستان چه در بیمارستان لباس سراسر مشکی نمی پوشند در واقع پوشش بیماران می تواند به هر رنگی باشدغیر از مشکی! نمایش از «مدیریت زمان» هدفمندانه ای برخوردار است. قصه بیش از حد کش داده نمی شود. ضرب آهنگ کار خوب است. گذر از یک موقعیت به موقعیت دیگر تصنعی از آب درنیامده است. خلق شخصیت هایی که حضور فیزیکی ندارند در نمایش های تک نفره آسان نیست اما «شغال» در این زمینه واقعا یک استثناء است. تماشاگر می تواند به مدد متن قوی مهران مقدر و نقش آفرینی جذاب خانم ستوده تمام آدم هایی که طرف صحبت لیلا هستند را در ذهن مجسم کند. «اکت» ها ، «ژست» ها  و بالاخص «ایست»های خانم ستوده طراحی مناسب و فکرشده ای دارند و به درک موقعیت ها بسیار مدد می رسانند.او در صحنه راه رفتن لیلا در حالی که  فقط یک کفش پاشنه بلند به پا دارد و پای دیگرش بدون کفش است، اجرای هنرمندانه ای دارد و  موقعیت لرزان و متزلزل لیلا را به خوبی بازتاب می دهد. طرح پوستر و بروشور نمایش فوق العاده حرفه ای است و از رنگ بندی و گرافیک بسیار خوبی برخوردار است. من حیث المجموع «شغال» با همه کاستی هایش نمایشی قابل اعتناست که نمی توان به سادگی از کنارش گذاشت. این نمایش نوید تولد کارگردان موفقی را می دهد که در آینده از او بسیار خواهیم شنید. تماشای «شغال» نه تنها برای علاقمندان تئاتر بلکه برای دانشجویان و دانش آموختگان رشته های علوم روانی و رفتاری می تواند تجربه ای فراموش نشدنی و مغتنم باشد.

 

                                                      دکتر شهرام خرازی ها_ نویسنده مهمان 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *