نقدی بر نمایش ” نیمروز اسکاتلند ” به کارگردانی ندا هنگامی
“نیمروز اسکاتلند” برشی دلچسب و هنرمندانه از “مکبث” شکسپیر است . ندا هنگامی به عنوان طراح و کارگردان و رضا گوران به عنوان نویسنده مونولوگ های “نیمروز اسکاتلند” به خوبی توانسته اند نمایشنامه ثقیل و سنگین “مکبث” را به نمایشنامه ساده تر و روان تر – برای اجرا با یک گروه جوان – بازنویسی کنند .
این بازنویسی با تعهد به متن اصلی و صد البته با تعهد به فرم روایی آن انجام شده است و این تعهد حتی تا طراحی پوستر و بروشور ادامه یافته است . یعنی ندا هنگامی ادعا نکرده است نویسنده نمایشنامه ای است به نام “نیمروز اسکاتلند” – مثلا با نیم نگاهی به “مکبث” – بلکه شجاعانه و صادقانه گفته است :
“نیمروز اسکاتلند” براساس “مکبث” ویلیام شکسپیر ، طراح و کارگردان : ندا هنگامی .
و این خود یعنی یک گام بزرگ برای برتری این اثر نسبت به سایر آثار تجربی در تئاتر که این روزها طرفداران بی پروای بسیاری دارد .
در فرم روایت ، طراحی میزانسن ، حرکات نمایشی ، اکت های بازیگران ، لحن و شیوه ی بیان و حتی در طراحی صحنه و لباس ، “نیمروز اسکاتلند” نیم خیزی است به سوی تجربی بودن و خلق موقعیت ها و تصاویر زیباشناختی ناب و نوین ؛ در عین اتصال لازم و کافی به اصول کلاسیک چنین نمایش هایی در واقع ندا هنگامی توانسته است با گروه جوانش و البته به کمک طراحی لباس خوب ، طراحی گریم جذاب و در هر دو از طریق شکستن ساختارهای کلاسیک ، اثری خلق کند که واقعا نامش “نیمروز اسکاتلند” است . یعنی برشی از “مکبث” که جذاب و دیدنی است و در عین حال که کلاسیک نیست ، در دام نوآوری های من درآوردی ، بداهه پردازی های بی دانش ، تغییر فرم های لوث و لوس نیفتاده است ، یک اثر تجربی که در تجربی بودنش اندازه نگه داشته است .
تنها نکته ای که کاش ندا هنگامی به آن توجه می کرد ، نحوه مواجهه مخاطب عام با این اثر بود ، مخاطبی که به احتمال زیاد “مکبث” را نخوانده است و شاید حتی قصه آن را هم نشنیده باشد . “نیمروز اسکاتلند” چون برشی است از “مکبث” که به گونه ای تجربی روی صحنه رفته است ، در قصه گویی برای مخاطبی که داستان را نمی داند یک پایش ( پای تکیه گاهش ) لنگ می زند ، پس مخاطب عام وقتی از سالن خارج می شود ، کمی گیج است که “خب قصه اش چه بود ؟! “
و راه حل این مشکل ، شاید افزودن دو خط خلاصه داستان در بروشور باشد و یا حداقل در مقابل نام بازیگران ، نام پرسوناژهایی را که بازی می کنند ، بنویسند به ویژه اینکه هر بازیگر چند پرسوناژ را بازی می کند و یا یک پرسوناژ توسط چند بازیگر اجرا می شود و خب این پازل برای مخاطب عام به سختی حل می شود ، مگر دو مورد فوق یا حداقل یکی از آنها در بروشور رعایت شود .
تئاتر تجربی ِ خوب ، خوب است و چنین گروه های پرانرژی و جوانی ، با چنین حرکت های آهسته و به امید خدا پیوسته ای ، سازنده ی فردای تئاتر هستند ، جوانانی که در تجربه کردن حد نگه می دارند و زیاده روی نمی کنند و علمی و محکم گام برمی دارند و ما منتقد جماعت را ( به عنوان سخت گیرترین مخاطبین تئاتر ) راضی و امیدوار می کند .
آرزو شفق – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
سلام . شما گفتین پیشنهاد می شود ولی والله ما که چیزی نفهمیدیم . فکر کنم جزو همان تماشاگرانی بودیم که آخرش گفتین !
گفتین گام بزرگ یاد نمایش باغ آلبالو افتادم که هممممممه عالم و آدم در همه جای جهان می دونن که اثر چخوف ، بعد تو ایران اجرا می کنن مینویسن : چرمشیر … ! خیلی باحالیم ما … خیلیییییییییی