یادداشتی بر نمایش ” B5-6 “
به بهانه اجرایش در سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
B5_6 نام نمایشی به نویسندگی امیر نوروزی و کارگردانی فرزام رنجبر میباشد که در بخش “نسل نو” سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر به صحنه رفته است. “B5-6” همچنین مشخصهی کُدی بوده که فیلتر بودن وبسایتهای اینترنتی را نشان میدهد . انتخاب نام نمایش، از همان ابتدا مخاطب را وادار به چالشی میکند که جهت فهمیدن و خوانش صحیح اثر به جستوجو و پرسش میافتد . این نام در قرابت کاملی با فضای نمایش قرار داشته و انتخاب هوشمندانهای را یادآور میشود. آقای مسرور قصد دارد که به صورت آنلاین خودکشی کند . همین مسئله باعث شهرت وی در فضاهای مجازی میشود و هر ساعت بر تعداد طرفدارانش در فضای مجازی نیز افزوده میگردد. در این حین یک کمپانی تبلیغاتی شامل آقای کریمی (مسئول پروژه) به همراه همکارش آقای سرشار و آقای علیخانی (فیلم بردار و عکاس) پوشش و اسپانسرینگ این اتفاق را بر عهده گرفتهاند و از کنار این رویداد مجازی قصد دارند که اهداف تبلیغاتی و سودجویانهی خود را پیش ببرند.
تصادم و درهم آمیزی موقعیتهای ریز و درشت نمایشی و مجموعهای از عناصر “ناهنجاری، هراس، وارونهسازی واقعیت، عجایب آفرینی، عبث بودن، اغراق، و عیان شدن جوهرهی کمیک وقایع در کمال خوف آور بودن آنها” باعث شده B5-6 یک گروتسک به تمام اعیار شود!
حادثهی اصلی نمایشنامه خودکشی آنلاین آقای مسرور میباشد اما نمایش، دنیای وارونه و بیگانهای را میسازد که در آن “اتفاقهای ساده و پیش پا افتاده” – و خارج از حادثهی اصلی نمایشنامه – کشمکش آفرین اصلی شده و فاجعههای خندهدار و خوفناکی را پیش میآورد که به هیچ عنوان نیز قابل پیش بینی نیست. اتفاقاتی همچون: سفارش غذا، انتخاب نوشیدنی، چسبیدن دو برگه کاغذ بر یکدیگر و … مرز آنچه اتفاقِ “عادی” تلقی میشود را در نوردیده و خود معضل هیولاگونه و عجیبی برای نمایش و شخصیتها به وجود میآورد! علت و معلولهای نمایشنامه، کنشهای بازیگران و کارگردانی تماماً رنگ و اتمسفر گروتسک گرفته و بسیار روان و جاری تا آخرین لحظهی نمایش ادامه پیدا میکند.
نکتهی طلایی و قابل اشاره B5-6 این است که کارگردان و نمایشنامهنویس جهت شخصیت پردازی و هدایتِ بازیگران کنش غیرمنطقی بازیگر را جایگزین کنش منطقی او کردهاست و این رویداد خود منطقیترین و از دید نگارنده درخشانترین عملِ سر زده از هر بازیگر در این نمایش و سبک شده است. به طور مثال شخصیت سرشار در لحظهای که اوج فشار کاری رویش بوده و مرتکب اشتباه شده و باید پریشان باشد و نگران، قهقهه کنان میخندد و ذرهای هم اهمیت نمیدهد. اجراگر در اصل با این کنش، در ایجاد لحظاتِ قدرتمند بازیگری به شدت قوی ظاهری میشود و همزمان مخاطب نیز ارتباط مناسبی با این تضاد برقرار میکند و وجوه شخصیتپردازی فرد پر رنگ تر از پیش میشود. انتهای نمایش مرگ آقای مسرور نیز تاکیدی است بر تمام آنچه تا کنون گفته شد و بنابر لو نرفتن خط داستان جهت اجرای عمومی، به آن اشاره نمیشود.
لازم به ذکر است که «گروتسک از دل دنیایی صرفاً خیالی و بدون اشاره به دنیای واقعی ایجاد نمیشود» B5-6 این موضوع را کاملا دانسته و برخلاف خیلی از نمایشهای بدون منطقِ “بیمکان و بیزمان” و یا شخصیتهای “بی نام و نشان” میکوشد که با بهرهگیری از اسامی امروزی، موقعیت و نمایشی از دنیا و معضل معاصر انسانی را با امیال و انگیزههای وی در هم آمیزد و به صحنهی نمایش بیاورد. در پایان از دید نگارنده این سطور، نمایش از هرجهت (نمایشنامه، کارگردانی، بازیگری و …) موفق و قابل ستایش بوده و امید است که اجرای عموم آن در شهر تهران زودتر آغاز شود.
پویا رئیسی – تئاتر فستیوال