نقدی بر نمایش «کابوس های مرد مشکوک» به کارگردانی ملیکا رضی در نوزدهمین جشنواره نمایش های آیینی و سنتی ؛

« کابوس های مرد مشکوک » یا شروعی کابوس وار برای جشنواره نمایش های آیینی و سنتی


« کابوس های مرد مشکوک » بیشتر شبیه به یک اثر دانشجویی است از یک دانشجوی تازه فارغ التحصیل شده تا یک اثر حرفه ای از یک کارگردان جوان اما پر کار برای حضور در یک جشنواره ملی مهم .

« کابوس ها … » از هیچ استاندارد قابل دفاعی برخوردار نیست . تنها امتیازش نمایشنامه دکتر ناصربخت است که البته در اثر کارگردانی فاجعه آمیز ملیکا رضی از این نمایشنامه ، چیزی جز اسکلتی بی شکل باقی نمانده است .

از سورئالیسم کابوس وار نمایشنامه در این اجرای صحنه ای ، چیزی جز آشفتگی و آمد و رفت های بی معنا و هفت بیجاری از ترانه های فولک ویژه اندرونی ها و موسیقی و لباس های رنگی و … باقی نمانده است .

بازیگران گرچه تلاش می کنند که بهترین باشند اما به علت کارگردانی اشتباه ، و عدم موفقیت کارگردان در ایجاد فضای سورئال و رویاگونه نمایشنامه ، تلاش شان به هدر می رود .

سیاه در این نمایش بسیار بسیار دم دستی و لوث است و نه تنها « سیاه » ی به روز و کارآمد برای امروز روز نیست ، بلکه از همان « سیاه » واقعی نیز کیلومتر ها فاصله دارد ، نه شوخی هایش معنا دارد ، نه بدن آماده ای دارد تا اکت های ویژه « سیاه » را انجام دهد ، نه میمیک درست و به جایی دارد و نه دلیل حضورش روی صحنه مشخص است .گویی تنها در نمایش گنجانده شده است تا دلیلی باشد برای حضور در جشنواره ملی نمایش های آیینی و سنتی .

« کابوس ها … » یک نمایش بسیار ضعیف است که حضورش در جشنواره نمایش های آیینی و سنتی ضربه ای است بر پیکر این جشنواره که امسال نه تنها از حضور نام های بزرگ ( مگر معدودی ) خالی است بلکه در روز اول تماشاچی را با اثر ضعیف و در حد جشنواره های دانشجویی روبرو می کند ، اجرایی که حوصله بزرگ و کوچک از تماشای آن سر رفت .

سعید خالقی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *