” گاهی ” یک فیلمنامه است . فیلم نامه ای که قرار بوده ، فیلمبرداری توسط یکی از بازیگران فیلم و به روش دوربین روی دست و یا به گونه ی سلفی صورت بگیرد و بر همین اساس هم نوشته شده است . حال این فیلمنامه تبدیل به نمایشنامه شده است و یا بهتر بگویم فیلم نامه ای به روی صحنه رفته است .
در این اجرا ، زاویه ی دوربینی که در دست بازیگر است و اتفاقاتی که قرار است از دید دوربین بیفتد اهمیت پیدا میکند . اما ما در نمایش این موقعیت را نداریم ، بلکه یک بازیگر داریم که در تمام طول اجرا یک دوربین به دست گرفته و از ماوقع فیلم میگیرد . حتی وقتی در اوج دعوا و بروز مشکلات پرسوناژ دیگری معترض می شود که : ” دوربین را خاموش کن ! ” چون ما از زاویه دوربین نمی بینیم ، روشن بودن دوربین بیمعنا میشود و یا اصلاً در مواقعی فیلمبرداری فراموش می شود . حال آنکه در ” گاهی ” زاویه دیده دوربین که قرار است ” برای آیندگان ثبت کند ” از اهمیت بالایی برخوردار است .
اما اگر از این امر بگذریم و با نمایش ” گاهی ” مواجه باشیم ، حضور سه زوج در یک مکان و شروع شاد و سرخوشانه نمایش و رسیدن به فاجعه در روابط بین این زوج ها هرچه به پایان شب نزدیکتر میشویم ، خوب از کار درآمده است .
تماشاگر همچنان که درگیر روابط شاد و صمیمی این جمع هست ، با معضل و مشکل اول رو به رو می شود و در حالی که هنوز مشکل اول ته نشین نشده است ، سیل و رگبار مشکلات و معضلات بعدی و پنهان کاری ها در روابط نمود پیدا می کند . این اتفاقات تا حدی ریتم را از دست مخاطب خارج میکند . در واقع کل اثر نیازمند کمی طمانینه و آرامش است .
در طراحی صحنه نمایش نیز شاهد یک طراحی ساده هستیم و هیچ المان تئاتری نمی بینیم که فضا را به نمایش نزدیک کند . ما در ساده ترین حالت ممکن فضای یک خانه را می بینیم که تلاش شده است واقعی جلوه کند . طراحی نور نیز ساده رئال و بدون خلاقیت صورت گرفته است .
” گاهی ” مخاطب را درگیر می کند ، با خود همراه می کند و در نهایت او را راضی از سالن خارج میکند ، اما از آنجایی که متن در دوراهی بین سینما و تئاتر قرار گرفته است ، نمی تواند تاثیر بسزایی بگذارد و به یک نمایش ماندگار تبدیل شود .
فراد ابراهیمی والا – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال