تئاتر اشیاء گستردگی فراوانی دارد و می توان گفت ساده ترین و ابتدایی ترین نوع آن را در نمایش ” افسانه خرت و پرت پرانی ” می بینیم .
نمایش از لابی سالن شروع می شود و با بردن خنچه های عقد تماشاگران را به یک محفل عروسی دعوت می کنند . اکنون در سالن نمایش با عروس و داماد مواجهیم که طبق یک رسم قدیمی ، باید با لوازم جهیزیه خود قصه ای تعریف کنند و از همان موقع است که پای اشیا به میان می آید .
نمایش قصد دارد هم زمان با قصه تعریف کردن تعدادی از رسوم و آیین های گذشته ی ما را به نمایش در بیاورد و یادآوری کند . لوازم جهیزیه نیز همگی ار نوع لوازم قدیمی و یا به ظن امروز عتیقه به حساب می آیند ، ما در این نمایش با آفتابه ، لگن و گلاب پاش و … مواجه هستیم که برای بسیاری نوستالژی ایام کودکی است که هر تشتی دریای خزر میشد و هر موکتی جنگل های شمال و یادآور تمام جهان بخشی هایمان به اشیا .
البته این اتفاق در نمایش می توانست با لوازم امروزی اتفاق بیفتد و الزامی به قدیمی کردن قصه و استفاده از لوازم قدیمی نبود . اگر هدف زنده کردن آیین های گذشته است لزومی ندارد حتما لوازم قدیمی نشان دهیم .
داستان نمایش خلاقانه با استفاده از ابزار مختلف در خانه قصه را روایت می کند و در این روایت کردن مسائل و موضوعات مورد بحث خود را می گنجاند . مسائلی که البته بی شک مخاطب بزرگسال دارد و به اشتباه در جدول جشنواره گروه سنی کودک ذکر شده بود .
ارتباط با تماشاگر در حین نمایش به خوبی و درستی شکل می گیرد و مخاطب مهمانان عروسی به حساب می آیند . این روند منطقی در نمایش در ارتباط گرفتن بازیگر نمایش با تماشاچیان روند و ریتم اثر را بهتر می کرد . اما در مجموع یکی از مشکلات نمایش ریتم آن بود که با توجه به اینکه قرار است ظروف خانه را جان بخشی کنیم و با قصه همراه شویم احتیاج به ریتمی مناسب تر داشت تا مخاطب در لحظاتی قصه را فراموش نکند و جذابیت نمایش از بین نرود .
اما مهمترین ایراد نمایش در میزانسن آن است . تمام ظروف که قرار است عروسک های نمایش باشند در کف زمین قرار دارند و دو بازیگر نیز کف زمین می نشینند و اشیا را در همان پایین در دستشان می گیرند . در نتیجه در سالن بلک باکس (آن هم در اجرای جشنواره که حدود سه ردیف هم روی زمین نشسته بودند ) اساسا تماشاچی چیزی نمی بیند و مدام باید تلاش کند که با سرک کشیدن دید بهتری پیدا کند .
اگر ” افسانه خرت و پرت پرانی ” کمی ریتم بهتری داشته باشد ، فکری به حال ضعف میزانسن خود کند و البته از حضور کودکان در سالن نمایش بتواند جلوگیری کند ، تبدیل به یک اثر قابل قبول می شود که می تواند احیا کننده ی آیین های گذشته باشد و هم چنین یادآور این باشد که هر شیء می تواند یک عروسک خیالی باشد با دنیایی از جادوها !
آرزو شفق-دپارتمان نقد تئاتر فستیوال