حرف زدن از جنگ (دفاع مقدس) در نمایش ، بسیار حساس است و البته خطرناک. خطرناک است زمانی که بخواهیم به واسطه جنگ مسئله دیگری را بیان کنیم و یا بهتر بگویم از زاویه ای جدید به این مقوله بنگریم.
چرا که اگر مسائل با دقت و ظرافت بیان نشوند همه چیز از دست می رود.
نمایش این ” قصه را آهسته بخوان ” این ریسک بزرگ را با موفقیت در ساخت ، تبدیل به یک فرصت کرده است.
اولین و مهم ترین شاخصه این نمایش متن اثر است که قصه گو است و جذاب و پر از تعلیق.
این نمایش اولا قصه جذابی را تعریف می کند و ثانیا این قصه جذاب را بسیار خوب تعریف می کند ؛ طوری که تا آخرین دقایق نمایش تماشاچی شگفت زده از کشف های پی در پی و گره گشایی ها است.
این قطعا توانایی نویسنده محترم در خلق تعلق ها و گره افکنی ها و سپس گره گشایی های به موقع است.
نکته دیگر در متن ، دیالوگ های دقیق ، از پس شخصیت پردازی های درست و دقیق است.
در حوزه کارگردانی نیز تقریبا همه چیز سر جای خود قرار گرفته است. استفاده از دکوری ساده، میزانسن هایی به نسبت دقیق و در نهایت فضا سازیِ قابل قبول ، بدون هیچ اتفاق عجیب و غریبی که برای مخاطب گول زننده باشد و تماشاچی را فریب دهد و به اصطلاح خود نمایی کارگردان باشد ، باعث شده است تا نمایشی دلچسب را شاهد باشیم.
بازی بازیگران نیز دقیق و قابل قبول است ، که درک درست بازیگران از کاراکتر ها، فضای نمایشنامه و فضای ذهنی کارگردان باعث این امر شده است.
البته بازی بازیگر نقش یوسف به واسطه تپق های اندک و اکتهای غیر طبیعیِ دستش در مواردی، کمی از کمال خود فاصله دارد.
نمایش ” این قصه را آهسته بخوان ” به واسطه قصه گو بودن، پیشبرد خوب قصه و نیز سوژه قابل تاملی که دارد ، نمایشی جذاب در عین سادگی است ؛ که این سادگی و بی آلایشی در اجرا علاوه بر اینکه یکی از امتیازات مهم این نمایش است ، می تواند به عنوان یک سرمشق برای تئاتری ها نیز به حساب بیاید ؛ سرمشق از این جهت که اگر نمایشی قصۀ خوبی داشته باشد ، حتی اگر با ساده ترین شکل ممکن نیز اجرا شود ، احتمال موفقیتش بسیار بالا خواهد بود.
محمدجواد حبیبی-دپارتمان نقد تئاترفستیوال
عالی .
سپاس