“بیزاری” روایت کننده مردی است که وقتی متوجه می شود که همسرش فرزند معلولی را باردار است خانواده را ترک می کند و بعد از ۱۷ سال نادم و پشیمان به سراغ همسر و پسر معلولش می رود.
“…گاهی مرگ میتونه شیرین باشه ! چرا که تو با تولدت باعث از هم گسیختگی خانواده شدی و مادرت به تنهایی تو رو با این وضعیت معلول بزرگ کرده. اگه من نباشم دیگه کسی نیست که مورچه ها رو له کنه! حالا بعد ۱۷سال اونی که تو و مادرت رو رها کرده، برگشته و می خواد تو رو ببینه. من ازت بیزارم اصغر وَردست ! تو پدر من نیستی ! …” همه این جملات ، فضای ذهنی و درگیری ذهنی یک پسرک معلول ۱۷ساله است که با متوجه شدن برگشتن پدر، شروع به خیال پردازی های مختلف برای انتقام از پدر و نشان دادن تنفر خودش از وی می کند.
مرگ و انتقام و تنفر بن مایه این داستان است و در فضایی تلخ و سرد که بر پیکره نمایش قرار دارد روایت می شود. نمایش دارای ریتم مناسبی است و از همان اولین قاب صحنه ، دست مخاطب را گرفته و وارد فضایی وهم آلود و رویا گونه می کند. قصه در نوع خود در عین ساده بودن و تلخی، می تواند جذاب نیز باشد.
بازی بازیگران از جمله پسر و مادر در کنار هم بسیار باور پذیر می باشد ؛ گویی هر دو با نوع نقش و کاراکتر زندگی می کنند و با همه وجود این همه درد را حس کرده اند. ولی در مقابل جنس بازی های تیپیکال دکتر و بازی تصنعی پدر این باورپذیری را از مخاطب گرفته و در جاهایی مخاطب از کل اثر و قصه جدا می شود.
در نوع استفاده از ابزار طراحی صحنه و شیب دار بودن و نامتعادل بودن دکور؛ استفاده درست و به جایی شده است چرا که ما در کل داستان این عدم تعادل را در شخصیت اصلی داستان که همان پسر ۱۷ساله معلول است، می بینیم .
پسر گویی کل ۱۷سال را منتظر انتقام از پدر بوده و فکر می کند که با مرگ خود حتی می تواند مادر را راحت کند. درگیری فکری و فضایی سورئال باعث شده که او در مورد کشتن پدرش هم دچار سوتفاهم شود ؛ گویی کل این ۱۷سال با این فکر و خیال زندگی می کرده است و حسی شبیه به “بیزاری” برایش به وجود آمده ، “بیزاری” از پدر ، “بیزاری” از خودش و…
نام اثر درست و به جا انتخاب شده و دقیقا این حس را در مخاطب هم بیدار می کند . چرا که مخاطب دچار هم ذات پنداری با کاراکتر اصلی می شود و در جاهایی حتی برایش دل می سوزاند.
در مجموع کل اثر در عین تلخی ، جذاب است و نوع نورپردازی و انتخاب موسیقی درست ، به کمک ساختار فضا آمده است و در عین سادگی اثرخوب پرداخته شده و باورپذیر می باشد. هماهنگ بودن یک گروه نمایشی و هدف و فکر در ساختار کلی اثر دیده می شود و در مجموع تلاش این گروه جوان ستودنی است.
آمنه کاظم – تئاتر فستیوال
Bazihaa yejoori bud . Nemigam bad budaaa vali gheire vaghei bud be nazaram .
Dar kol az kar khosham umad o dus dashtam
Like ?
سلام . خسته نباشید . نمایش خیلی خوب و جذابی بود و انتظار نداشتم یک گروه جوان چنین اجرایی قابل قبول روی صحنه ببرند . با تسکر از سایت شما که از گروه های جوان حمایت می کنید . یا حق
من هم موافقم . کار شسته رفته و خوبی بود .
سپاس . پیشنهاد می شود .