یک دلگرمی بزرگ


نقدی بر نمایش ” صبح به خیر” به نویسندگی و کارگردانی سیروس همتی

تئاتر فستیوال

یک گروتسک سورئال با موضوع جنگ .

نمی گویم تمام عیار و بی عیب و نقص ، اما دیدنی و اصولی و بر پایه تمرین و تلاش و دغدغه .

این جملات ، بهترین و کامل ترین توصیف است برای نمایش “صبح به خیر” به نویسندگی و کارگردانی سیروس همتی .

اساسا هنرمندان ما در سینما و تئاتر علاقه زیادی دارند که تلخی و سیاهی جنگ را با طنز ، مرصع کنند و با ایجاد تلخ خند برای مخاطب هم سیاهی و تلخی جنگ را به او نشان دهند و هم او را در فاصله ای از این سیاهی نگاه دارند تا در کنار لبخندهای هر از گاهش ، به چیستی ، چرایی و راه گریز از جنگ هم بیندیشد .

و البته تعداد آثار موفق در این زمینه بسیار محدود است .

اما ” صبح به خیر” توانسته است سیاهی جنگ را با ایجاد فضای سورئال و طناز ؛ حضور فرشته مرگ در شمایل زنی زیبا ، دکور خلاقانه ، کاربردی و اساسی در ایجاد میزانسن فعال و … یک گروتسک دلچسب خلق کند .

البته نویسنده و کارگردان این نمایش ظاهرا چنان درگیر خلق این فضا و حفظ فرم مورد نظرش شده که قصه گویی اثر کمی با خدشه و ضعف روبرو می شود و خطوط رابط وقایع در لا به لای نوارهای کشی و آمد و شدها و … گم می شود ؛ به ویژه پیوند روایت پرده اول با ادامه نمایش بسیار ضعیف است .

“صبح به خیر” شعار نمی دهد و تلاشش در عدم القاء زمان و یا مکان مشخص ، در نجات یافتن اثر از شعارزدگی بسیار کارآمد بوده است ؛ زیاده گویی و روده درازی – نه در محتوا و نه در فرم – ندارد و با بهره بردن از فضایی سورئال و القاء فضای خیال گونه و لامکان-لازمان در نمایش ، اثری جهان شمول شده است با سوژه جنگ و جانبازی در راه وطن و البته قابل اجرا در همه جای دنیا ، چرا که هم سوژه اش جهانی است و هم فرمش چون مبتنی است بر ابژه ای جهان شمول ، همه فهم است و به زبان تئاتر حرف می زند .

سیروس همتی در نوشتن این متن از جسارت و ساختارشکنی به جایی استفاده کرده است و گام مهمی برداشته در راستای ایجاد تئاتر با سوژه جنگ  و دفاع در ایران ، در واقع توانسته است با بهره جویی از طنز سیاه ، فضای سورئال و فاصله از سوژه زدگی ، بدون نماد و سمبل مشخص از جنگی مشخص و کشوری خاص ، علیه جنگ ، نمایشنامه بنویسد و با حفظ فضای نمایشنامه با کمترین آکسسوار و با طراحی صحنه ای ساده اما درست این سوژه را به سرمنزل مقصود برساند و عینیت بخشد .

طراحی صحنه ساده نمایش ، مرزهای درهم برهمی است که با نوارهای کشی سفید ایجاد شده است و جنگ همه جا هست و مرگ همه جا هست و تنها عشق و ازجان گذشتن راه نجات از این مرزها و از جنگ و از مرگ است .

می شد که “صبح به خیر” بهتر قصه بگوید و در نتیجه کامل تر حرفش را بزند ، می شد بازیگرانش در شخصیت پردازی تا حد ممکن ، تا جایی که به فضای سورئال نمایش خدشه وارد نشود ، از این تیپیکال بودن فاصله بگیرند ، می شد بهتر شوخی کرد و طنز را از کلام به موقعیت رساند تا اثری محکم تر خلق شود .

اما علی رغم این کاستی ها ، “صبح به خیر” ساده ، رک و قوی پیام خود را می رساند و نمی گویم گامی بزرگ و اساسی ، اما نیم قدمی موثر در تبیین تئاتر دفاع مقدس و تئاتر با سوژه جنگ ( بدون شعارزدگی و چهارچوب های رایج اما موریانه خورده این گونه از تئاتر در ایران ) برداشته است .

و این خود دلگرمی بزرگی است ، نیست ؟!

___________________________________________________

پی نوشت : البته پرداختن به این شیوه های سبک شناسی و ترکیب فلان سبک با فلان ژانر و تفاوت مدرن با مدرنیسم و امثالهم ، به ویژه در نقد ، برای استاد عینکی ها است و نه منتقد ؛ و ما در دپارتمان نقد تئاتر فستیوال چندان اهلش نبوده و نیستیم ؛ اما در مورد این نمایش ذکرش را لازم دانستیم تا بگوییم در تئاتر با موضوع دفاع مقدس هم می شود در سبک ها و فرم های مختلف ، اثر نمایشی هنرمندانه خلق کرد و سوژه زده هم نبود .

المیرا نداف – نویسنده مهمان

۳ نظر ثبت شده است .

  1. بیتا گفت:

    دلگرمی بزرگی است . دلگرمی بزرگی است .

  2. کریم نژاد گفت:

    خیلی خوب است که به موضوع دفاع مقدس تئاتر ساخنه می شود و در این باره کار می شود . متاسفانه در طول این سال ها نتوانستیم چه در فیلم و چه در تئاتر آنطور که شایسته ی شهدای ماست و جایگاه جنگ تحمیلی در کشورمان آثار قابل توجه بسازیم . البته در طول این سالها ساخته ایم ولی کم . خیلی کم . امیدوارم در این روزها که حال و هوای جنگ و دفاع مقدس وجود دارد فقط محدود به این روزها نباشد و همیشه یاد آن روزهای باشکوه باشیم . یا علی

  3. بابایی گفت:

    راستش من خسته شدم و دوست نداشتم این کار رو … به دلم نچسبید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *