“ یادداشت های یک دیوانه “ یک شبه مونولوگِ عروسکی و جذاب است که بیش از کلمات و قصه ، متکی به بازی بازیگرش می باشد ، یک بازی دیدنی ، به اندازه و منطبق بر سبک و شیوه اجرایی نمایش .
قصه از جای درستی شروع می شود ؛ از دورترین نقطه ای که پرسوناژ دیوانه آن را به خاطر می آورد ؛ جایی که زمینه های دیوانگی به مرور در او هویدا می شد : از تقابلش با جامعه ای که از آن نیست .
قصه به مرور و با استفاده از المان هایی نظیر نور ، عروسک و… بسط و گسترش پیدا می کند و البته در این مسیر نمایش از لحاظ شیوه اجرایی از انواع مونولوگ کلاسیک دور و دورتر می شود ؛ یعنی به جای آنکه نمایش بیش از هر چیز و تقریبا تنها بر بازیگر و هنر و کلام او متکی باشد و او باشد که فضا های نمایش را می سازد ؛ در این اثر ما به مرور از مونولوگ کلاسیک دور می شویم و حتی برخی مواقع بازیگر با عروسک هایی که به انواع شکل ها در صحنه وجود دارند ( عروسک کاغذی ، ملحفه ای که عروسک می شود، تخت که به عروسک تبدیل می شود و… ) وارد دیالوگ می شود .
نکته ای که می توانست بر جذابیت این نمایش بیفزاید این بود که تماشاچی بداند که چرا مخاطبِ حرف های یک دیوانه قرار گرفته است و این گونه وارد داستان نمایش بشود و اساسا نمایش معنا دار بشود ؛ نکته دیگر نیز اینکه کاش کارگردان علی رغم نام اثر ، نمایش را با دکور و صحنه پردازی و یا لااقل طراحی لباس دیگری شروع می کرد تا تماشاچی ابتدای نمایش به این نکته پی نبرد که با شخص دیوانه مواجه است و به مرور این مطلب را کشف کند تا گره های داستان به مرور برای تماشاچی باز شود و لذت کشف کردن را برای او ایجاد کند . البته در این راستا لحن و نحوه بازی بازیگر در راستای ایجاد کژتابی عمل می کند اما چون ماجرا از ابتدا فاش شده است ، انرژی بازیگر نیز هدر می شود .
“ یادداشت های یک دیوانه “ به کارگردانی جنت سلیم آوا قابلیت این را دارد که به اثری تاثیرگذارتر تبدیل شود به شرط آنکه در شکست برخی مرزهای مونولوگ و نزدیک شدن به دیالوگ حد نگاه دارد و به نظر نگارنده از ابتدا ما را با دیوانه مواجه نکند و گام به گام ما پی به دیوانه بودن پرسوناژ ببریم . و البته به شرط آنکه نمایش بالانویس داشته باشد !
آرزو شفق – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال