” هم سرایی یتیمان ” گرچه توقع مسبوق به سابقه تماشاچی را از تئاتر لهستان برآورده نمی کند ، اما در میان اجراهای نچسب و حتی بد سایر کشورها در این دوره از جشنواره فجر ، دلگرم کننده است و دوست داشتنی .
مایرهولدیسم ساری و جاری در ” همسرایی یتیمان ” چنان خالص است و چنان از افزودن شاخ و برگ های اضافه به این شیوه و مثلا خلق گونه های نئومایرهولدیسم و یا حتی پسامایرهولدیسم ، دوری شده است که نمی شود از تجربه ی تماشای صحنه این نمایش همراه با میزانسن فعال و دکور مبتنی بر فرم و سوژه و بازی های درست و به اندازه و مبتنی بر سبک اجرایی نمایش لذت نبرد .
در اجرای ” همسرایی یتیمان ” کلام از اثر حذف شده است و جایگزین آن موسیقی ( در مقام اول ) و زبان بدن بازیگران ( در مقام دوم ) قرار گرفته است . این اولویت بندی به این علت است که در این اجرا آنچه زبان بدن بازیگران را تعیین می کند و به آن هویت می بخشد ؛ موسیقی است . در واقع ” همسرایی یتیمان ” اجرایی فیزیکال است که روی یک سمفونی سوار شده است و لاجرم با آن سمفونی همراه گردیده ، از آن تاثیر گرفته و منطبق با آن آغاز شده ، ادامه یافته و دقیقا همراه با آن پایان می پذیرد و این همراهی موسیقی و بدن ( چیزی شبیه به رقص ، نه دقیقا رقص ) به شکلی هنرمندانه و البته برخاسته از دغدغه ی صاحب اثر ، با قصه ( نوعی روایت گری که ممکن است بر قصه از نوع کلاسیک صد در صد منطبق نباشد ) همراه شده است و این قصه و روایت است که جلوی از هم پاشیدگی سایر عناصر و نیز حفظ ریتم سمعی و حتی بصری می شود ، در واقع ” همسرایی یتیمان ” نمونه ای خوب است برای اثبات اهمیت روایت گری و حتی قصه گویی در یک پرفورمنس و یا یک اثر فیزیکال .
” همسرایی یتیمان “در سوژه بیش از آنچه که نامش به مخاطب القا می کند ؛ ارجاع دهنده حافظه بصری و تاریخی مخاطب است به تصاویری که از جنگ جهانی دوم و تجریبات لهستانی ها در دوران آن جنگ ، می باشد . ارجاعی که گویا صاحب اثر خواسته است با این نامگذاری از آن دوری جوید ، اما نهایتا به آن سمت و سو میل می کند و آنچه ما در اثر ” همسرایی یتیمان ” شاهد هستیم بیشتر از یک یتیم خانه ، یک اردوگاه کار اجباری است که در فرم و نحوه ی اجرا به خوبی احساسات مخاطب را با خود همراه کرده و به جایی که می خواهد ، به زمان و مکانی که می خواهد ، می برد .
در این اثر طراحی صحنه ، با استفاده از متریال فلزی ، کارکردی درست و منطبق بر فرم دارد . یک طراحی صحنه هوشمندانه ، دقیق که به شکلی فعال و دقیق با لحظات این اجرا ، موسیقی آن و روایتش قابل تطبیق است ، مطابقتی که تا پایان اجرا ادامه داشته و لحظه لحظه بر دوش پرسوناژها سنگین و سنگین تر می شود ، احاطه فضای بسته زندان ( یا یتیم خانه و یا اردوگاه کار اجباری ) را به خوبی به مخاطب القا می کند .
” همسرایی یتیمان ” شاید اثری متوسط از کشور لهستان باشد ، اما اثری است آموزنده برای اهالی تئاتر ( به ویژه جوانان ما که به این سبک های اجرایی علاقه دارند ) و هم رضایت بخش برای مخاطب جشنواره که احیانا هزینه بلیت را پرداخت کرده است .
اثری علمی ، دغدغه مند ، دارای فرم منطبق بر سوژه و دارای سوژه ای که توسط صاحب اثر زیست شده است و زبانی بین المللی دارد و دارای سوژه ای جهان شمول که امتیاز بالایی است برای تئاتر .
المیرا نداف – نویسنده میهمان