یادداشتی بر نمایش “کابوس زنی در خواب”
زبان کار ، زبان محلی گچساران بود که بر خلاف نظر کارگردان ، ارتباط ملموسی را با مخاطب برقرار نمیکرد . همین مهم ، باعث می شد تا مخاطب با داستان نمایش ارتباط زیادی برقرار نکند. نظر نگارنده بر خلاف نظر کارگردان اثر این است که : “زبان نمایش برای مخاطبان غیر بومی قابل فهم نیست ” . داستان کار یا به عبارت دیگر قلم نویسنده متن ، از ضعفهای دراماتیک بسیاری برخوردار بود .
نمایش به شیوهی روایی اجرا شد و کاراکتر راوی به زبان فارسی سخن میگفت . ولی به علت حضور خیلی کم و روایت ناقص ، مسئولیت روایت داستان به عهدهی بازیگران بود که با زبان محلی قصه را پیش میبردند . “کابوس زنی در خواب” به شدت وابسته به آیین های محلی گچساران مخصوصاً عروسی و عزا است. میزانسن های زیبایی برای بازیگران فرم طراحی شده بود. عدم هماهنگی کامل این بازیگران از زیبایی میزانسن ها میکاست. البته بازیگر نقش اصلی کار با وجود ضعف میزانسن ها ، بازی زیبایی را از خود ارائه کرد . اگرچه دلیل میزانسن ها شفاف نبود و احتمالاً ریشه در اطلاعات آیینی کارگردان داشتهاست ، اما زیبایی تصاویر البته از جهت روبرو (من سمت چپ صحنه نشسته بودم) حائز اهمیت بود.
کار برای صحنه ی یک سویه آماده شده بود و صحنه ی سه سویهی تالار حافظ باعث شد تا بیش از نیمی از تماشاگران تصاویر درستی از نمایش در حال اجرا نبینند. البته این اشکال گردانندگان جشنواره است و نمیتوان خردهای به آقای نارکی (کارگردان نمایش) گرفت.
طراحی صحنه و لباس و همچنین مویهها و سرودهای محلی این اثر ، رخوت و نا امیدی را از مخاطب میگرفت و میتوانست تنها دلیل نشستن تماشاچیان تا پایان اجرا باشد.
مجتبی جوادزاده _ نویسنده مهمان