نمایش “به لی لی پوت خوش آمدید” به نویسندگی و کارگردانی حسن میرزایی از شهرستان بابل در پنجمین روز از سی و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در تالار استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه رفت . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال ، گفت و گویی را با حسن میرزایی انجام داده است که می توانید آن را در ادامه مطالعه کنید .
بیوگرافی مختصری از خودتان و گروه تان برای ما بگویید .
حسن میرزایی هستم ، نویسنده و کارگردان نمایش “به لی لی پوت خوش آمدید” . حدود ۱۵ تا ۲۰ سال است تئاتر کار می کنم و حدود ۵ سال است که در عرصه ی کارگردانی فعالیت دارم . کارشناس ارشد سینما از دانشگاه هنر تهران هستم . پارسال نمایشی به نام “نام کوچک املت” داشتم که در مسابقات منطقه ای شرکت کرد ، سال قبلش نمایش کمدی “من ، شیرین ، وودی آلن” ، سه سال پیش نمایش “لاک” و چهار سال قبل هم نمایش “ایستگاه” را داشتم . گروه ما گروه صحنه ای بابل است و بازیگرانمان اکثرا از این گروه هستند . البته من از بچه های غیر بابلی هم استفاده کردم . خانم مشرفی آملی هستند ، آقای لاریمی جویباری هستند و دو تا از بازیگرانمان هم از بچه های بابلسراند . حدود ۱۰ ماه تمرین کردیم و در دو جشنواره استانی و جشنواره منطقه ای بندرعباس جوایزی گرفتیم و منتخب جشنواره برای جشنواره فجر شدیم .
شما نویسنده ی کار هم هستید ، ایده ی شکل گیری نمایشنامه ، این دغدغه ی روانشناسانه از کجا ناشی می شود ؟
من گاهی اوقات ایده ی ناظرم را فراموش می کنم . همیشه با یک جرقه هایی شروع می کنم ولی مسیرم با مهندسی کردن متن کاملا عوض می شود . اینکه من بخواهم فکر کنم در ابتدا به چه چیزی فکر می کردم ، شاید الان دقیقا نتوانم آن را بگویم . ولی بهر شکل ، آن چیزی که در نمایش گفتم یک سری شکاف های اجتماعی است که آن ها را می بینم و لمسشان می کنم و احساس می کنم از این طریق می توان به مخاطب نزدیک شد . ما نیاز داریم در تئاتر به مخاطب نزدیک شویم . مخاطب باید خودش را لمس کند . من احساس می کنم هر چه به مخاطب نزدیک تر شویم ، مخاطب خودش را بیشتر لمس می کند و به تئاتر نزدیک می شود . شکاف ها و چالش های اجتماعی ای که مطرح می شود ، مخاطب به آن فکر می کند و در یک بازه زمانی کوتاه یا بلند مدت از لحاظ هنری ، فرهنگی و حتی علمی در ذهن و روح و روانش تاثیر می گذارد . ما هم به دنبال این قضیه هستیم که ارتباط مستقیم یا تاثیر مستقیم بر مخاطب نگذاریم بلکه مخاطب را برای فکر کردن آزاد بگذاریم . حتی او را برای تعیین یک پایان خوب یا بد برای خودش و زندگی اش آزاد بگذاریم .
در کارگردانی بیشتر به چه المان هایی توجه داشتید که این ارتباط را با مخاطب ایجاد کنید .
چیزی که برای من مهم بود ، این بود که من سه المان داشتم ، نیمکت که المان خیلی قدیمی ای در تئاتر است . یک سن کوچک ساختم که المانی است برای نمایش های کلاسیک که رو به کمرنگ شدن می رود و یک در ، یک in put که همیشه محل فاصله ی بین بازیگر از پشت صحنه به داخل صحنه بوده است . من این سه را در یک سازه خیلی کوچک تعریف کردم و بعد هم نظرم این بود که ارتباطم با مخاطب بی واسطه و مستقیم باشد و مطمئنا بدون هیچ اختلاف ارتفاعی . آن ارتفاع هم در واقع یک نماد است . من بخشی از بازی ها را پایین استیج کوچکمان انجام دادم به این دلیل که فقط می خواستم از آن به عنوان نماد استفاده کنم . یک نماد تئاتری که در واقع خیلی راحت تر می توان با آن کنار آمد . سن را می توان حذف کرد و با مخاطب کنار به کنار کار و زندگی کرد .
در سال های گذشته هم در جشنواره تئاتر فجر شرکت داشتید ؟
خیر ، اولین کارم بود .
از کارهای جشنواره ، نمایشی را دیدید ؟
کار ارمنستان را دیدم .
کیفیت آثار جشنواره را چگونه ارزیابی می کنید ؟
کار ارمنستان اصلا در حد جشنواره فجر نبود ، در سطح یک کار بین المللی که به جشنواره فجر دعوت شده ، نبود . شتابزدگی ، عجولانه برخورد کردن ، تصمیم گیری های یکی ، دو ماهه و بودجه های خیلی پایین همیشه مطرح است . وقتی بودجه پایین است ، آنوقت باید خلاقیت هنری مطرح شود که وقتی هنرمند در جایگاه تصمیم گیری قرار ندارد و بیشتر مدیران هستند که تصمیم گیری می کنند ، این اتفاق می افتد .
جایگاه تئاتر را در شهرستان ها چطور می بینید .
بسیار ضعیف . مخاطب بسیار خوب ، پتانسیل بسیار عالی ، مدیران بسیار ضعیف و ناشایست .
برای رونق تئاتر شهرستان ها چه کاری می توان کرد ؟
تئاتر نیاز به حمایت دارد. دولت که حمایت نمی کند ، آنوقت مردم هستند که باید حمایت کنند . دولت لااقل می تواند تئاتر را به مردم معرفی کند که این کار را هم نمی کند یعنی اداره ی ارشاد یک شهر ، دستش را بالا می برد و می گوید من حتی پول ندارم برایت یک بنر نصب کنم . ما به جشنواره منطقه ای رفتیم ، نمایشمان جایزه گرفت ولی ارشاد در شهر یک بنر هم نزد . این در حد یک رویداد خیلی ساده است ، حالا شما در نظر بگیرید آن ها چقدر می خواهند برای تئاتر هزینه کنند .
جواب این سوال واقعا برای من سخت است چون سال هاست از ما می پرسند ، ما ایده می دهیم ، طرح می دهیم ولی هیچگاه اجرا نمی شود . بعد می فهمیم سر کار بودیم ، فقط قرار بود یک بیلان کاری پر شود .
و حرف پایانی .
دنیای ما خیلی دنیای قضاوت شده . یک مقداری قضاوت نکنیم و به جای قضاوت کردن تنفس کنیم .