عشق هایی که به اشکال هندسی ختم می شوند !


 یادداشتی بر نمایش ” وقتی کنار پنجره می ایستیم ” به کارگردانی یعقوب صدیق جمالی 

تئاتر فستیوال

گویا پای عشق های مثلثی و مربعی و ضربدری به تئاتر هم باز شده است . گاه گداری نمایش هایی را می بینیم که به خیانت و مسائل اینچنینی می پردازد اما برای نخستین بار نمایشی را در سی و سومین جشنواره تئاتر فجر دیدم که انواع مختلف خیانت ها همچون عشق های ضربدری ، مثلثی و … را به تصویر می کشید ، آن هم با قصه ای آبکی ، پرداختی ضعیف که در انتها لااقل نتیجه گیری نمی کند که مثلا خیانت بد است و آخر و عاقبت ندارد .

نمایش ” وقتی کنار پنجره می ایستیم ” کاری از شهرستان تبریز به موضوع خیانت می پردازد . نمایش در دو اپیزود اجرا می شود . هر اپیزود قصه ای جداگانه دارد قصه ای که به دلیل عدم پرداخت مناسب و دراماتیک نشدن ، تاثیری بر مخاطب نمی گذارد  و تنها حوصله او را سر می برد .

نمایش که شروع می شود زن و مردی در حمامی که حال تبدیل به انباری شده است ، مخفی شده اند تا کسی که آنسوی در است پی به حضور آن ها در خانه نبرد . در اپیزود دوم دکور با چرخشی ۱۸۰ درجه طرف دیگر در را البته با داستانی مجزا به نمایش می گذارد .

طراحی چنین دکوری که با چرخش فضا را عوض می کند نکته ای مثبت در این نمایش به حساب می آید اما چون رکن اصلی نمایش یعنی قصه ، خوب پرداخت نشده  و دارای نواقص بسیاری است که در پی آن عدم شخصیت پردازی پرسوناژ هارا نیز شاهدیم ، دکور به مسئله ای فرعی تبدیل می شود که توجه چندانی را برنمی انگیزد . بازیگران ضعیف عمل کرده اند . نتوانسته اند پرسوناژی را که بازی می کنند ، برای مخاطب باورپذیر سازند . جدای از بازی ضعیف انتخاب cast نیز ضعف دارد ، به طور مثال فردی که نقش مانی را بازی می کرد به هیچ عنوان با پرسوناژ مورد نظر چه از لحاظ سن و چه از لحاظ فیزیک ظاهری همخوانی ندارد .

حاصل تمام ضعف هایی که ذکر آن گذشت ، نمایش ضعیفی همچون ” وقتی کنار پنجره می ایستیم ” است که حضور آن در سطح جشنواره ای همچون جشنواره فجر نیست !

 فرهاد ابراهیمی والا – تئاتر فستیوال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *