یادداشتی بر نمایش “آرامسایش” به کارگردانی محمد حاتمی
شاید همه ی ما واژه ی سینمای تجاری به گوشمان آشنا باشد . سینمایی ، شامل فیلم هایی که با حضور دو چهره ی معروف، می خواهند در درجه ی نخست فروش گیشه را داشته باشند و در درجه ی بعدی به محتوا و اصول فیلمسازی توجه کنند . اما گویا به تازگی واژه ی تجاری کاربردش تنها به سینما محدود نمی شود و ردپایش در تئاتر نیز قابل مشاهده است . این روزها در بسیاری از تئاترهایی که در حال اجرا هستند ، مشاهده می کنیم که به جای انتخاب بازیگران تئاتری ، بازیگرانی انتخاب می شوند که چهره های سینمایی هستند و حتی برخی از سالن های نمایشی در صورتی اجازه ی اجرا به یک نمایش را می دهند که حتما یکی از بازیگران نمایش از چهره های مطرح سینمایی باشد تا اینگونه بتوانند مخاطبان بیشتری را جذب کنند و گیشه ی پر رونق تری داشته باشند .
یکی از آن نمایش هایی که می توان نام تئاتر تجاری را بر آن نهاد ، نمایش “آرامسایش” است که از ۱۵ مهر در تالار شمس در حال اجرا می باشد . نمایشی که در آن از چهره هایی همچون پژمان جمشیدی و بهنوش بختیاری استفاده شده و حتی در این روزهای پایانی اجرا ، عوامل این اثر تصمیم گرفته اند که معنای واژه ی تجاری را کامل کنند و به همین دلیل در شب های باقیمانده ، هر شب یک چهره ی شناخته شده در زمینه موسیقی ، سینما و … را دعوت می کنند تا با سنجاق کردن او به نمایش ، فروش بیشتری را نصیب گروه کنند .
نمایش آغاز می شود . صحنه هایی مقطع و بی ربط به هم که از پس یکدیگر نمایش داده می شوند . در سفری بی معنا ما را به داستان بانوی سرخ پوش میدان فردوسی تا آتش سوزی سینما رکس آبادان می برد . در واقع محاطب به تماشای یکسری هذیان ذهنی می نشیند . “آرامسایش” قصه ای ندارد که بتوان آن را دنبال کرد و تنها با استفاده از موسیقی و دیالوگ هایی به ظاهر طنز ! ( شوخی هایی سیاسی و جنسی ) تلاش دارد ، توجه مخاطب را به خود جلب کند .
اگر قصه را کنار بگذاریم و به دیگر ارکان نمایش همچون میزانسن توجه کنیم ، می بینیم که به طراحی میزانسن نیز به درستی توجه نشده است و ضعف هایی در آن وجود دارد . مسلما کارگردان از همان ابتدای کار می داند ، در سالنی اجرا می رود که از سه طرف ، تماشاچی نشسته است و بایستی میزانسن را به گونه ای طراحی کند که مخاطبان هر سه طرف مشکلی در دیدن نداشته باشند . اما در “آرامسایش” شاهد آنیم که میزانسن تنها با توجه به مخاطبان روبروی سن طراحی شده است و تماشاگرانی که از دو طرف دیگر به تماشای نمایش نشسته اند ، در بعضی صحنه ها برای دیدن دچار مشکل می شوند ، به گونه ای که بازیگران یکدیگر را ماسکه می کنند .
در میان تمام نکات منفی ای که در این نمایش قابل مشاهده است ، نباید بازی درخشان شهرام قائدی و علیرضا مهران را نادیده گرفت ، البته سایر بازیگران نیز بازی های قابل قبولی از خود رائه داده اند . اما تنها با تکیه بر این نکته مثبت ، نمی توان نمایش “آرامسایش” را نمایشی قابل قبول دانست .
در میان شلوغی و بهم ریختگی این نمایش تنها واژه ای که به ذهن نمی آید ، “آرامسایش” است . در واقع مخاطب آرامسایشی می بیند که در آن نه خبری از آرامش است و نه آسایش .
فرهاد ابراهیمی والا – تئاتر فستیوال