یادداشتی بر نمایش ” وقتی ما برگردیم دو پای آویزان مانده است “
نمایشی با ایده ای جالب و به جا ، در لابی سالن نمایش حافظ آغاز می شود . یک عروسی محلی آمیخته با اندکی طنز و تماشاچی همراه عروس و داماد و کاروان عروسی وارد سالن می شود و قصه نمایش نیز از یک عروسی آغاز می شود .
نمایشنامه ، قصه گو است و با پی رنگ ها و خرده پی رنگ هایی که دارد تماشاچی را همراه می کند و فضاسازی مناسبی نیز دارد که تماشاچی به خوبی فضا و موقعیت داستان را درک می کند . اما شخصیت پردازی ها کمی ناقص است و به خصوص در مورد پرسوناژ اصلی ، دریافت های تماشاچی ناقص است و سوال های زیادی برای ما باقی می گذارد و گاها اتفاقات قصه سیر منطقی ندارد به خصوص موضوع شیر خوردن پرسوناژ اصلی و خواهر ، برادری او با پرسوناژ دختر ، که تعلیق اصلی قصه است ، ولی چون منطقی نیست اثرگذار هم نیست . با این همه شاید این نمایشنامه بتواند نوید تولد یک علیرضا نادری دیگر را به ما بدهد ، که این نمایشنامه و فضای آن و تعلیق ها و گره هایش بسیار به آثار نادری نزدیک است ، فاصله ای که البته کم به نظر می آید اما پیمودنش سخت بوده و مرد راه می خواهد .
و اما در اجرا و کارگردانی ، ما با یک کارگردانی هدفمند و خلاق مواجه هستیم .
در اولین قدم انتخاب بازیگران برای پرسوناژها به خوبی صورت گرفته است و بازیگران نیز به خوبی از عهده اجرای این نقش ها بر می آیند . تینو صالحی ، محمد سایبانی ، نادر فلاح و شهروز دل افکار ، بازیگر پرسوناژ اصلی از عهده نقش های خود به خوبی بر آمده و گاها توانسته بودند ضعف نمایشنامه در شخصیت پردازی را رفع کنند به خصوص در مورد پرسوناژ اصلی . این پرسوناژ در نمایشنامه خام و سوال برانگیز است اما بازی خوب دل افکار تا حد قابل قبولی این ضعف ها را پوشش می دهد .
میزانسن ها بسیار درست و اصولی است و از تمام فضای سن به خوبی استفاده می شود ، استفاده ای که معنا دار است و زمان و موقعیت داستان را برای تماشاچی القا می کند . ورود و خروج بازیگران به صحنه درست و از مکان های معنا دار انجام می شود . حرکات بازیگران به موقع ، معنا دار و بی نقص است.
. در واقع نمایش ” وقتی ما برگردیم …. ” علی رقم داستان ظاهرا ساده ای که بیان می کند ، نمایشی است پر اکت و این اکت ها در سطح نمایشی بودن باقی نمی مانند و با داستان و شخصیت ها همراه شده ، آنان را معرفی می کنند و داستان را به پیش می برند . در این مورد بازیگران نیز به خوبی ظاهر شده اند و هیچ نوع دستپاچگی و در هم گره خوردگی در بازی آنان به چشم نمی خورد . بازیگران به خوبی با دکور و همه اکسسوار صحنه کنار آمده اند و آنچه نهایتا به تماشاچی ارایه می دهند حاصل پختگی و صد البته تمرین و ممارست است ، تلاشی که انرژی و البته نتیجه آن به راحتی توسط تماشاچی دریافت می شود .
دکور نیز توانسته است در خدمت اثر باشد ، اما گاها معنا دار نیست و شاید چنان گرفتار نماد گرایی شده که پیامی به مخاطب القا نمی کند، مثل دوش و شیری که در خانه پسر است و هیچ استفاده ای از آن نمی شود و یا به ظاهر پنجره ای که از آن با ننه جوشن صحبت می کنند که بی معنا ترین شکل ظاهری ممکن را دارد . البته استفاده از پله برای جداسازی زمان و گاها مکان ، نقطه قوت طراحی دکور این نمایش بود .
استفاده از موسیقی و نور نیز به جا و به اندازه بود ، اما علی رقم این استفاده مناسب از موسیقی و اکت ، نمایش گاها از ریتم می افتد و تماشاچی را خسته می کند . در واقع صحنه های طنز نمایش در کنار صحنه های درام می توانست ریتم دلچسبی به نمایش بدهد اما گاها هریک از این صحنه ها طولانی و تکراری شده و اطلاعات جدیدی نیز به تماشاچی نمی دهند و همین جا است که نمایش از ریتم می افتد.
نمایش ” وقتی ما برگردیم … ” ، گرچه حتی بعد از دیدنش پی به معنا و مفهوم نامش نبردم ، نمایشی بود که هر گونه تماشاچی ، از هر گروه و از هر سنخی را راضی روانه خانه می کرد و علی رقم ایراداتی اساسی که گاها داشت ، همراه با ایرادات جزیی که در اجرای زنده و البته اجرایی با این اندازه حرکت و اکت ، طبیعی و قابل اغماض است ، زحمت و تلاش گروه برای ارایه اثری قابل قبول را به خوبی نشان می دهد . اثری که در این بازار داغ همه چیز را سهل و آسان گرفتن و تمرین های ده ، بیست روزه ، هر تماشاچی منصفی را تحت تاثیر خود قرار می دهد و راضی روانه اش می کند .
المیرا نداف – نویسنده مهمان
اووووووووه چرا به همه چی اینقد دقیق نگاه میکنید سرتون گیج نمیره !!!!! خخخخخخخخخخ ،،،،،،،، سخت نگیر دختر گله
تیاتر ینی عشقو حال ،،، نه اینکه ادا معلما رو در اوردن خخخخخخخخخخ
بسیار مطلب خوبی بود . خلاقانه و منصفانه بود .
موفق باشید
دقت نظرتون قابل ستودنه خانوم نداف
به نظرم جزو بهترین نقد های امسال بود
کاش تاتر فستیوال جشنواره نقد برگزار میکرد
از وقتی تیاتر فستیوال کار خوب وبد معرفی میکنه باعث شده من هوای جیبمو داشته باشم تا کمتر اعصابم از دیدن کارهای بی کیفیت خورد بشه
با خوندن نقد شما ترغیب شدم برم کارو ببینم