یادداشتی بر نمایش ” بوقلمون ” اثر خیرالله تقیانی پور به بهانه نمایش آن در سی و سومین جشنواره تئاتر فجر
” بوقلمون ” یک نمایش سرگرم کننده بود . یک نمایش سرگرم کننده برای همه ، از مخاطبین ایرانی اش گرفته تا مخاطبین غیر ایرانی .
یک نمایش ایرانی تمام عیار ، با همه مشخصه های نمایش سنتی ایران . همان قهرمان های همیشگی و ضد قهرمان های آشنا ، لوطی ها و پهلوان ها و مرید ها و مرشدها . اما این تکراری بودن ها با یک نمایشنامه قوی و به روز و یک کارگردانی هوشمندانه ، همراه با بازی بی نقص بازیگران ، توانست مولد یک اثر جذاب و دیدنی باشد . نمایشنامه ای که در آن پرسوناژهای خوب و بد قصه به اندازه دیده می شوند و هر یک در جای خود ، گرچه تیپیکال ، اما واضح و مشخص بودند و یک ساختار شکنی نیز به این شخصیت پردازی ها اضافه کنید و آن اینکه همه پهلوان ها ، قهرمان نیستند و پهلوان های سیاه و یا خاکستری نیز در قصه دیده می شود و همه لوطی ها و نوچه ها هم سیاه سیاه نیستند و گاهی هم خاکستری هستند ، شخصیت سفید قصه نیز زنی است که قهرمان قصه است و سفید می مانند و نهایتا هم تراژیک می میرد .
نحوه روایت قصه ( از زبان زن قهرمان قصه ) به گونه ای است که ریتمی سرگرم کننده به نمایش می دهد و مخاطب را با خود همراه می کنند. میزانسن نیز هوشمندانه است و اینگونه القا می کنند که گویی همه ی بازیگران در گود زورخانه هستند و تماشاچی خارج از گود ناظر ماجرا است .
“بوقلمون” اما روایت شخصیت های سیاه و سفید و خاکستری نیست ، بلکه روایت انسانهایی است که گاهی سفیدند و گاهی سیاه و گاهی خاکستری و همین ها هستند که قهرمان قصه را مجبور به پذیرش شکست می کنند .
“بوقلمون” یک نمایش واقعی است ، سرگرم کننده ، قصه گو و راوی مسائل روز ، همراه با میزانسن های درست اما صادق و همه فهم و دارای ریتمی روان و شخصیت پردازی درست و تعمدا تیپیکال و موسیقی و نور پردازی دارای شخصیت .
“بوقلمون” نمونه یک اثر تراژیک موفق در نمایش سنتی ایران است ، با همه المان های یک اثر تراژیک ، همراه با مشخصه های تئاتر سنتی ایران .
المیرا نداف – نویسنده مهمان