یادداشتی بر نمایش “حمزه” به نویسندگی و کارگردانی نعیم بذرکار
نمایش “حمزه” به کارگردانی نعیم بذرکار که با بیش از نیم ساعت تاخیر در اولین روز جشنواره تئاتر آیینی – سنتی در سالن سایه به روی صحنه رفت ، نمایشی ست پر پرسوناژ و شلوغ که نه کارگردان ، نه بازیگر و نه هیچ یک از عوامل نمایش از پس اجرای آن بر نیامدند و در نهایت شاهد نمایشی بودیم که غیر از ایده ای از نمایش های ایرانی و چند شبه سیاه بازی ، هیچ چیز دیگری برای ارائه به مخاطبانش نداشت .
نویسنده سعی کرده بود همه ی المان هایی که معمولا در نمایشهای سنتی ایرانی به کار می روند را یکــجا ، در متن نمایش بیاورد و این دقیقا بزرگترین ضربه را به کار وارد کرد .
این کارگردان جوان علاوه بر پیش بردن قصه ی اصلی نمایش ، هم سیاه بازی را که بی ربط به قصه است به کار اضافه کرد و هم از دو عروسک استفاده نمود و همچنین تکنیک های سایه به کار برد و علاوه بر همه ی این ها ، با طراحی صحنه ی مدرن و موسیقی تلفیقی قصد نوآوری و خلاقیت هم داشته است که دست آخر نمایشی شلخته از آب در آمد .
جایی که بازیگر جوان و کم تجربه پرسوناژ لوتی ، مجبور می شود هم نقش اصلی اش را بازی کند ، هم سیاه بازی و هم صداپیشگی و هماهنگ با عروسک گردان باشد مسلما نتیجه می شود سردرگمی بازیگر که از عهده ی تیپیکال نقش هم بر نمی آید . البته این از پسِ نقش برنیامدن ، در بازیگران دیگر هم دیده می شد .
قاب های فلزی که در دکور استفاده شد ، توسط پارچه های سفید رنگی صحنه را از پشت آن جدا می کرد و به دلیل رفت و آمد بازیگران در صحنه و نا مرتب بودن پارچه ها ، معمولا پشت صحنه هم دیده می شد . پشت صحنه ای که اغلب یا بازیگران در حال رفت و آمد بودند یا حرف زدن . این مسئله از دید تماشاچیان دور نمی ماند و حواس آن ها را پرت می کرد .
چه خوب بود اگر بذرکار به خود و گروه اش اجازه می داد همه ی تکنیک ها و ایده های این نمایش را به صورت جداگانه ای اجرا کند و بعد از چندین و چندبار مشق نوشتن و تمرین کردن ، دست به تلفیق و نوآوری بزند .
مرجان سادات هاشمی – تئاتر فستیوال
شما مثه اینکه نمایش رو اصلا نگاهم نکردید و تمام حرف هایی که خود کارگردان زده رو درشتش کردید از زبان خودتون گفتید . :)) یک تئاتری اینجوری نقد نمیکنه :)) حرفای شمارو میشه گفت یه نوع نظر غیر حرفه ای . 🙂
چه شیر تو شیری بوده این نمایش.
چه پوستر بدی داره!
Man hichvaqt be in jashnvare ha nemiram chon mamulan ejrahayi inchenini ziad hast. Faqat pulet harum mishe.
احتمالا این اولین کاری بوده که کارگردان روی صحنه برده و فکر می کرده دیگه نمیتونه اجرای دیگه رو داشته باشه.