یادداشتی بر نمایش ” فاوست به روایت شرق ” به کارگردانی مریم میر عابدی و مریم رها / هفدهمین جشنواره نمایش های آیین و سنتی
از زمانی که گوته ” فاوست ” را نوشته است تا به امروز روایت های مختلفی از این نمایشنامه در سراسر جهان به روی صحنه رفته است ، و در هفدهمین جشنواره نمایش های آیینی و سنتی شاهد معرفی ” فاوست ” به روایت شرقی بودیم .
” فاوست به روایت شرق ” با ترکیب آیین هایی از ایران همچون سیاه بازی و آیین های کشورهایی چون ژاپن و هند و همچنین وارد کردن مسائلی مذهبی همچون رستاخیز و اضافه کردن پرسوناژی مانند اسرافیل ( نام فرشته شیپورزن روز رستاخیز ) تلاش می کند نسخه ای نو از ” فاوست ” را روایت کند . ایده ای جالب و قابل تامل که می تواند هم مخاطب علاقمند به آیین های سنتی ایران را به سالن بکشاند ، هم آنان را که علاقمند به نمایشنامه های غربی هستند را ، که بیایند و ببینند که این بار ” فاوست ” با چه شمایلی به روی صحنه ظاهر شده است .
اما متاسفانه این ایده ی خلاقانه به دلیل عدم پرداخت مناسب داستان نمی تواند آن تاثیرگذاری لازم را بر مخاطب داشته باشد . ابتدای نمایش با رستاخیز آغاز می شود و بحث میان شیطان و اسرافیل را می بینیم که بالاخره شیطان باید روح فاوست را با خود ببرد یا نه و پس از آن ما برش هایی از زندگی فاوست را در دوران های مختلف زندگی اش و در نقاط جغرافیایی مختلف شاهد هستیم اما متاسفانه این برش ها به درستی در امتداد هم قرار نمی گیرند و تنها ما آیین های نمایشی کشورهای مختلفی همچون ایران ، هند و ژاپن را می بینیم بی آنکه پیوستگی آن قابل درک باشد . این برش ها همچون تکه های پازلی هستند که گویی نیازمند تکه های دیگری برای تکمیل شدند تا در نهایت برای ما یک پازل کامل را به نمایش درآورند .
همانطور که همه ی ما می دانیم سیاه بازی ایرانی معمولا شامل دو پرسوناژ ، ارباب و نوکر است که سرشار از لحظه های شاد و دیالوگ های طنز می باشد و می تواند مخاطب را بخنداند ، مسلما استفاده از سیاه بازی ایرانی که پایه آن بر اساس مضحکه است ، و ترکیب آن با مجالس زنانه و برخی آیین های هندو که در نمایش می بینیم موجب خندیدن مخاطب می شود اما بدون آنکه روندی منطقی داشته باشد و در قصه جای گیر شده باشد . تنها صحنه های طنزی هستند برای خوشمزه کردن داستان نه آنکه به سیر قصه گویی کمکی کنند و تکه های پازلی که در بالا گفته شد را کنار هم قرار دهند .
اینکه می گویم روند قصه گویی به درستی صورت نمی گیرد به دلیل سوال هایی است که بی پاسخ می مانند به طور مثال ما نمی فهمیم که چرا و چگونه فاوست از ژاپن سر در می آورد و چرا با آنکه فاوست مرتکب اعمال خطایی شده است و روح خود را به شیطان فروخته اما با این حال بخشیده می شود . اینکه تنها ناظر بحث میان شیطان و اسرافیل بر سر فاوست باشیم و فقط استدلال های شیطان را ببینیم بدون اینکه ردیه اسرافیل نشان داده شود ، نمی تواند موجب این نتیجه گیری شود که فاوست توبه کرده و بخشیده شده است . مخاطب تنها می تواند درباره آنچه که پیش رویش به نمایش در می آید ، نظر قطعی بدهد .
اگر به غیر از قصه بخواهیم به ابعاد دیگر نمایش همچون بازی بازیگران ، میزانسن و موسیقی بپردازیم ، می توان گفت به غیر از صحنه های اولیه نمایش که شاهد عدم هماهنگی میان بازیگران به ویژه در همسرایی ها بودیم ، بازیگران بازی های خوبی از خود ارائه دادند . با آنکه تعداد بازیگران بر روی صحنه نمایش زیاد بود اما با این حال در هم گره نمی خوردند البته کارگردانان نیز در طراحی میزانسن خوب عمل کرده اند و شاهدیم که در هیچ صحنه ای بازیگری ، دیگری را ماسکه نمی کند . موسیقی هم که متناسب با فضای نمایش و برگرفته از موسیقی سنتی ایرانی است و در مواقعی هم که داستان در ژاپن می گذرد شاهد اجرای موسیقی ژاپنی هستیم .
در نهایت اینکه اگر کارگردانان جوان ” فاوست به روایت شرق ” می توانستند تکه های روایی این ایده ی جالب و نو خود را به درستی به یکدیگر متصل کنند ، در آن صورت می توانستیم شاهد فاوست به روایت شرقی باشیم که علاوه بر آیین های نمایشی ایرانی ، آیین های ملل شرقی دیگری را نیز به خوبی به ما بشناساند .
فرهاد براهیمی والا – تئاتر فستیوال
مرسی از یادداشت خوبتان. حیف که نمیشود این نمایش ها را دوباره دید
نمایش را همراه دوستان دیدم و لذت بردم. نمایش ایده ی بسیار خوبی داشت ولی همان طور که نویسنده این یادداشت نوشتند ایراد هایی هم داشت. ولی به نظر من با کمی کار بیشتر نمایس بسیار موفق تری می شد.
Az khasiat karaye bozorg ma mamulan nime kar kardan va naqes budaneshe. Qeir in bashe baeide.
واقعا ایده ی جالبی بوده. حیف که درست از آب درنیومد.