یادداشتی بر نمایش ” مروارید ” به کارگردانی سروش طاهری به بهانه نمایش آن در سی و سومین جشنواره تئاتر فجر
” مروارید ” ترکیبی است از یک نمایشنامه عالی و یک کارگردانی درست ، اصولی و البته به روز .
فضاسازی نمایش که حاصل نورپردازی هدفمند و حرفه ای و موسیقی هم نوا با داستان نمایشنامه است ، تماشاچی را خواهی نخواهی دچار رعب و وحشتی می کند که خواسته کارگردان بوده و بازیگران نیز در راستای همین القاء ترس و وحشت ، بازی خوب و درستی را از خود نشان می دهند .
دکور و طراحی صحنه نمایش بسیار کارآمد و اصولی است و صد در صد در خدمت اجرای هرچه بهتر نمایش . نمایی از یک کتابخانه ویران و سوخته در یک سو و یک لباس عروس بزرگ بر روی ماکت بدون سر در سوی دیگر صحنه ، ابتدا به ساکن مخاطب را در مکان و موقعیت قصه قرار می دهد : ایران ، زمان حمله مغول .
انتخاب لباس بازیگران مرد اما به ماجرا رنگی امروزی می دهد ، مردانی درشت اندام ، در لباس کماندویی سیاه و سربند سیاه و نقاب سیاه که تماشاچی امروز روز را خواهی نخواهی به یاد گروهک تکفیری داعش می اندازد . این انتخاب لباس و البته گریم مردان سیاه پوش که ریش دارند و اغلب سبیل ندارند ( بر عکس مغولان که سبیل داشتند ) و در مقابل پوشش زنان که ایرانی اند و شبیه زنان زمان حمله مغول ، زمان داستان را معلق می کند . داستان در تاریخ اتفاق می افتد ، دیروزِ حمله مغول به ایران ، امروزِ وحشیگری داعشیان و خدا نکرده فردایِ …
و کارگردان این همیشگی بودن تجاوز و وحشیگری ظالمان بر مظلومان را نه با استفاده از دیالوگ و کلام ، بلکه به وسیله فرم و ابزار تئاتر به مخاطب القا می کند ، مثلا استفاده از آینه توسط افرادی که به دست ظالمان کشته شده اند و گرفتن آینه به سمت تماشاچی ، خود یکی از ابزاری است که کارگردان برای القاء همیشگی بودن ماجرای ” مروارید ” استفاده کرده است .
میزانسن ها نیز درست و ساده و حرفه ای هستند و بازیگران در این میزانسن ها به بهترین شکل ممکن ایفای نقش می کنند ، در هم گره نمی خورند ، با پارچه های استفاده شده در دکور گره نمی خورند و خلاصه اینکه با کمترین اشتباه ، نقش خود را بازی می کنند . میزانسن به گونه ای است که تماشاچی در هر جای سالن باشد تصویری بدیع و زنده را می بیند ولی باز حسرت دیدن این نمایش از زوایای دیگر را هم دارد و این یعنی که نمایش جذاب و خلاقانه .
انتخاب بازیگران نیز چه برای نقش حرامیان و چه برای شاهزادگان ایرانی بسیار درست بوده و همگی از لحاظ فیزیک بدن و اجزای چهره در جای درست خود قرار گرفته اند .
” مروارید ” بی شک بخش قابل توجه ی از موفقیت این اجرا را مرهون نمایشنامه خوب دکتر قطب الدین صادقی است اما نباید فراموش کرد که چه بسیار نمایشنامه های خوب که با کارگردانی بد اصلا دیده نشده اند و حتی بد دیده شده اند . اما ” مروارید ” سروش طاهری یک نمایش خوب بود از نمایشنامه ای که شانس خوب دیده شدن را یافت .
المیرا نداف – نویسنده ی مهمان
متن خیلی خوب بود اما اجرا در کارگردانی دچار تضاد تحلیل شده بود با این حال سروش طاهری تلاش خودش رو کرده بود .