ﺑﻬﺎر ﺧﻨﺪه زد و ارﻏﻮان ﺷﻜﻔﺖ


اشاره : یادداشت زیر نوشته ی آرش دادگر ، مدرس و کارگردان تئاتر است که در ویژه نامه ی تئاتر فستیوال با نام بهار فستیوال به مناسبت فرا رسیدن بهار ۱۳۹۴ منتشر شده است .

تئاتر فستیوال

ﺳﺎل ۱۳۹۳ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﺎﻳﺎن ﻳﺎﻓﺖ . و در آﻏﺎز ﺳﺎل ﺟﺪﻳﺪ ، ﺳﺎﻟﻲ ﻧﻮ ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﻧﻮ ﺑﻮدن ﺷﻚ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ . و ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﻗﺮار اﺳﺖ ﻧﻮ ﺷﻮد ؟ …. ﭘﻴﺮاﻣﻮﻧﻤﺎن ، دل ﻫﺎ و ذﻫﻦ ﻫﺎﻳﻤﺎن ، داﻧﺶ و دﺳﺘﺎوردﻣﺎن …
ﺳﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﺮای ﻋﺪه ﻣﺤﺪود ی در ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺳﺎﻟﻲ ﭘﺮ ﺑﺎر ﺑﻮد . و اﻣﺎ ﺑﺮای ﺟﻤﺎﻋﺘﻲ ﺑﺴﻴﺎر ، ﭼﻮن ﺳﺎل ﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﻮاﻣﻴﺪاﻧﻪ ﺗﺮ از ﭘﻴﺶ .
اﻛﻨﻮن در آﻏﺎز ﻓﺼﻠﻲ ﻧﻮ از ﺧﻮد ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻢ اﮔﺮ اﺟﺮای ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻢ ، ﻳﺎ ﻛﺎرﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮﮔﺬار ﻧﻤﻲ ﻛﺮدم ، ﭼﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻲ ﻛﺮدم ؟ آﻳﺎ ﭼﺎره ای ﺟﺰ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﻲ و ﻳﺎ در وادی دﻳﮕﺮی ﺑﻪ ﻛﺎری دﻳﮕﺮ ﻣﺸﻐﻮل ﺷﻮم ، راه دﻳﮕﺮی وﺟﻮد داﺷﺖ ؟! ﻣﺎ در ﻫﺮ ﺳﺎل ﺑﻪ اﮔﺮﻫﺎ ، ﺷﺎﻳﺪ ﻫﺎ و ای ﻛﺎش ﻫﺎ و ﻳﺎ ﻟﻄﻒ و ﻛﺮم ﻣﺪﻳﺮان و داوران در ﺟﺸﻨﻮاره ﻫﺎ اﻣﻴﺪ ﺑﺴﺘﻪ اﻳﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﻧﻮاﻣﻴﺪاﻧﻪ و وﻳﺮان ﮔﺮاﻳﺎﻧﻪ اﺳﺖ .
ﻳﻚ ﺳﺎل ﭼﻬﺎر ﻓﺼﻞ ، دوازده ﻣﺎه ، ۳۶۵ روز ، ۸۷۶۰ ﺳﺎﻋﺖ و ۵۲۵۶۰۰  دﻗﻴﻘﻪ و ۳۱۵۳۶۰۰۰ ﺛﺎﻧﻴﻪ  اﺳﺖ . اﻳﻦ ﻳﻚ ﺳﺎل از ﻋﻤﺮ ﻳﻚ ﻛﺎرﮔﺮدان در ﺗﺌﺎﺗﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺑﺎد ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد .

در ﻣﺎه ﺳﻮم از ﺳﺎﻟﻲ ﻛﻪ در ﺣﺎل اﺗﻤﺎم آﻧﻴﻢ ، ﻣﺪﻳﺮ ارﺷﺪ ﺗﺌﺎﺗﺮ اﻳﺮان در ﻧﺸﺴﺖ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺗﻲ ﺧﻮد ﺑﺮای اراﺋﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎی ﺳﺎل ۹۳ اﻋﻼم ﻛﺮد ﻛﻪ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺳﺎل ۹۳ را ﺑﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی از دﺳﺖ داده اﻳﻢ و ﺑﺎﻳﺪ از ﻫﻢ اﻛﻨﻮن ﺑﺮای ﺳﺎل ۹۴ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی ﻛﻨﻴﻢ . !!!!!!!! ؟؟؟؟؟؟

  از ۳۶۵ روز ﺗﻨﻬﺎ ۹۳ روز ﮔﺬﺷﺘﻪ و ۲۷۲ روز دﻳﮕﺮ ﺑﺎﻗﻴﺴﺖ ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻴﺰی در ﺣﺪود ۶۵۲۸ ﺳﺎﻋﺖ ﻛﻪ ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺖ ﺑﺎ ۳۹۱۶۸۰ دﻗﻴﻘﻪ … و ﻣﺪﻳﺮ ارﺷﺪ ﻣﺎ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ زﻣﺎن را از دﺳﺖ داده اﺳﺖ .

ﺑﺮای ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن ﻣﺤﺼﻮﻟﻲ ﺑﺎ ﻛﻴﻔﻴﺖ ، ﻛﺎرﮔﺮدان و ﺗﻤﺎم ﮔﺮوﻫﺶ در ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﺗﻼش ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺮای ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ آن ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺑﺮای دﻗﻴﻘﻪ ﻫﺎ و ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻫﺎﻳﺶ … ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻣﺎن ، ﺳﺎل ﻫﺎ و روز ﻫﺎ را در ﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺶ  ﺑﻪ ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ  زﻣﺎن دﻳﺪاری و ﺷﻨﻴﺪاری ﻣﻲ رﺳﺎﻧﻨﺪ ﺗﺎ زﻣﺎن ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮ را ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻛﺮده ﺑﺎﺷﻨﺪ . اﻣﺎ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻮی زﻣﺎن از دﺳﺖ رﻓﺘﻪ ﻳﻚ ﮔﺮوه ﺗﺌﺎﺗﺮی اﺳﺖ ؟! درﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ در ﺳﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﻣﻜﺎن اﺟﺮا ﻧﺪاﺷﺘﻪ ، ﺑﻮدﺟﻪ ای درﻳﺎﻓﺖ ﻧﻜﺮده و ﭘﺲ از ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎ ﻛﺞ ﺳﻠﻴﻘﮕﻲ ﻣﺪﻳﺮان و ﻳﺎ ﺑﺎزﺑﻴﻦ ﻫﺎی ﺟﺸﻨﻮاره ای ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ .

 ﻣﺪﻳﺮان ﻣﺎ آﻳﺎ ﺑﺮای ﻣﺎه و روز ﻫﺎ و ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎی ﻣﺎ ﺗﺌﺎﺗﺮی ﻫﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ای دارﻧﺪ ؟

ﻣﺎ در ﺗﺌﺎﺗﺮ و اﺟﺮای ﻳﻚ اﺛﺮ ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﺗﻼش ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ زﻣﺎن ﻣﺮده را ﺑﺮای ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﻢ . در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﻣﺎ ﺗﻼش ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ زﻣﺎن ﻣﺮده ﺑﺮای اراﺋﻪ ﻧﻜﺮدن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎن ﺑﺨﺮﻧﺪ . ﻧﻤﻮﻧﻪ اش آﻣﺎده ﻧﺸﺪن ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺷﻬﺮ  در ﺳﺮ وﻋﺪه ای ﻛﻪ داده ﺑﻮدﻧﺪ .

 ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ از ﺷﺮوع ﺳﺎل ﺟﺪﻳﺪ در ﺣﺮﻓﻪ ام ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻢ ، ﭼﺮا ﻛﻪ ﺗﺎ ﭼﻬﺎر ﻣﺎه اول ﺳﺎل ﻫﻤﻪ ﮔﻴﺞ ﻣﻲ زﻧﻨﺪ و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎی ﺳﺎل ﺟﺪﻳﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻳﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮدﺟﻪ و ﺗﺨﺼﻴﺺ آن … ﻋﻤﻼ ﺳﺎل ﺗﺌﺎﺗﺮی ﻣﺎ ﭼﻬﺎر ﻣﺎه اﺳﺖ ،  از ﺷﻬﺮﻳﻮر ﻣﺎه ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎن ﺟﺸﻨﻮاره ﺗﺌﺎﺗﺮﻓﺠﺮ …  ﭼﻬﺎر ﻣﺎه ﻣﺪت ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی ﻣﺪﻳﺮان ﺗﺌﺎﺗﺮی ﻣﺎ اﺳﺖ در ﻃﻮل ﻳﻚ ﺳﺎل از دوازده ﻣﺎه . ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ در آﻏﺎز ﺳﺎل ﻧﻮ ﻣﻦ اﻣﻴﺪم را ﺷﺎﻳﺪ از ﻣﺪﻳﺮان و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰان ﺗﺌﺎﺗﺮ ، ﺷﺎﻳﺪ از ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎی ﻏﻠﻂ و ﻛﻼن ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﺼﻮﺻﻲ ، ازدﺳﺖ داده ام ؛  اﻣﺎ اﻣﻴﺪم را ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ ، ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻫﻤﺴﺮ و  ﻓﺮزﻧﺪم در ﺗﻤﺎم ﻟﺤﻈﺎت ﺣﺮﻓﻪ اﻳﻢ ، ﺑﻪ ﮔﺮوه  ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻛﻮاﻧﺘﻮم و ﺗﻤﺎﻣﻲ اﻋﻀﺎی ﺧﻮب و ﭘﺮﺗﻮان آن و ﺑﻪ دوﺳﺘﺎن ﺧﻮﺑﻢ … از دﺳﺖ ﻧﺪاده ام . ﻣﺎ ﻫﻨﻮز ﻫﻢ ﭼﻮن ﺟﻨﮕﺠﻮ ﻣﻲ ﺟﻨﮕﻴﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﻚ ﮔﻼدﻳﺎﺗﻮر ﻧﻪ ﺑﺮای ﺷﻜﺮ ﻧﻪ ﺑﺮای ﺷﻜﺎﻳﺖ ، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮای روح ﻣﺒﺎرزه .
آرزوﻳﻲ ﺟﺰ ﺳﻼﻣﺘﻲ ﺑﺮای ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺗﺌﺎﺗﺮی ﻫﺎی ﺧﻮب ﺳﺮزﻣﻴﻨﻢ ﻧﺪارم . ﺳﻼﻣﺘﻲ …. و آراﻣﺶ .

ﺳﺎل ﻧﻮ ﻣﺒﺎرک

برای دریافت ویژه نامه بهار فستیوال اینجا را کلیک کنید .  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *