“شب شرقی” نمایش خوبی نیست گرچه کارگردان و بازیگران بسیار تلاش کرده اند که اثر خوب و تاثیرگذاری خلق کنند ، اما صد حیف که که این تلاش ها اثرگذار نبوده اند .
ایراد اصلی نمایش متوجه نمایشنامه است . “شب شرقی” سعی دارد قصه بگوید ، آن هم قصه ای عاشقانه که مخاطب با آن تحت تاثیر قرار بگیرد ، حتی برای این منظور از عنصری همچون موسیقی نیز بهره می گیرد ، اما متاسفانه به منظور مورد نظر نویسنده و کارگردان که در اینجا هر دو یک نفر هستند ، دست پیدا نمی کند چرا که اساسا پرسوناژهای نمایش به درستی شخصیت پردازی نشده و تکامل نیافته اند . این مسئله به ویژه در پرسوناژ زن نمایش ( سرور ) مشهود است . مخاطب در نمی یابد چرا سرور با مرد آلمانی ازدواج کرده است ؟ مگر برای این ازدواج در تنگنا بوده است ؟ اگر در تنگنا بوده ، چرا و چگونه ؟ آیا هنوز هومن را دوست دارد ؟ اگر به شوهرش وفادار است چرا با عشق قدیمش به مرور خاطرات گذشته می پردازد و قربان صدقه اش می رود ؟ و هزاران چرای دیگر …
بازیگران نیز بازی های خوبی از خود ارائه نمی دهند و گواه این گفته این است که در هیچ لحظه ای مخاطب تحت تاثیر قرار نمی گیرد . بازی ها در بسیاری از لحظات به گونه ای است که مخاطب گمان می کند باید در این لحظه اتفاقی بیافتد ، ولی زهی خیال باطل . به طور مثال مخاطب گمان می کند سرور می خواهد با سرگرم کردن هومن ، ناگهان ضربه ای به او بزند و این گونه خود و همسرش را نجات دهد اما تمام این ها خیالی بیش نیست که اگر این گونه بود ، حداقل نمایش اندکی دارای هیجان می شد و از ملالی که گرفتارش است ، رهایی می یافت .
جا دارد به ریتم کند نمایش نیز اشاره کنم . کش دادن بی خود یک موضوع ، بدون هیچ گونه تعلیق و اتفاقی که حداقل تلنگری به مخاطب بزند ، از دیگر ایراداتی است که به “شب شرقی” وارد است . همان اتفاقاتی هم که می توانست اندکی مخاطب را دچار تعلیق کند به بدترین نحوه ممکن مطرح می شود که به عنوان نمونه ی آن می توان به باردار بودن سرور اشاره کرد .
البته شاید اگر مدت زمان نمایش از ۹۰ دقیقه به ۵۰ دقیقه تقلیل می یافت ، فرجی می شد و نمایش از دام این دیالوگ های کشدار و بی هدف و بی اثر خلاص می شد و ایجاز هم اثر را نجان می داد و هم مخاطب را .
مسئله ی دیگری که گویا به زور و شاید به خاطر علاقه ی شخصی کارگردان به نمایش سنجاق شده است ، کُرد بودن سرور از سوی مادر است . اگر سرور متعلق به هر منطقه ی دیگری از ایران بود ، هیچ تفاوتی در نمایش ایجاد نمی شد . به جز یک سری دیالوگ های شعاری و مانیفست گونه که در نمایش گنجانده شده و ارجاعی دارد به بمباران سردشت ، در سایر قسمت های نمایش ، کرد بودن او هیچ دلیل و منطق دراماتیکی ندارد .
“شب شرقی” با آنکه می توانست نمایش قابل قبولی از کار دربیاید اما متاسفانه به خاطر نمایشنامه ای که درست پرداخت نشده ، و در اجرا نیز میزانسن دم دستی ، ریتم کند و بازی هایی که به هیچ عنوان تاثیرگذار نیستند ، تبدیل به نمایشی غیرقابل قبول شده است .
فرهاد ابراهیمی والا – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
چنین عقده گشایی از کسی که اسمش رو منتقد می ذاره واقعا شرم آوره !!! شرم باد
اینکه صحنه ی تئاتر رو با تریبون سخنرانی اشتباه بگیری و با اعصاب تماشاگر بازی کنی نه دنیا داره و نه آخرت … به نظر من هم اینکه یک نفش کردی اضافه کنی هیچ دلیل این نمیشه داری راجب کردا حرف میزنی و اصلا قصه و شخصیت ها این رو نشون نمی داد
قربون کلامتون که حق گفتین . ایولالله
نمایش خیلی خسته کننده و بدی بود . حیف از اون همه زحمت گروه و بازیگرا …