در نخستین روز سی و سومین جشنواره تئاتر فجر آثاری از بخش های مختلف به اجرا در آمدند . یکی از نمایش های که در این روز به روی صحنه رفت نمایش “کسی دست به عصا در شکمم راه می رود ” به نویسندگی صابر محمدی و کارگردانی علی شفیعی بود که جزء برگزیدگان تئاتر مناطق بودند و از آن طریق به سی و سومین جشنواره تئاتر فجر راه پیدا کردند . به بهانه ی اجرای این نمایش ، خبرنگار تئاتر فستیوال ، گفت و گویی را با علی شفیعی ، کارگردان این نمایش داشته است که می توانید آن را در ادامه مطالعه کنید .
بیوگرافی مختصری از خودتان برای ما بگویید .
علی شفیعی هستم کارگردان نمایش “کسی دست به عصا در شکمم راه می رود ” . اولین تجربه ی کارگردانی من است ولی ۱۷ سال است در عرصه ی تئاتر، بازیگری ، فعالیت می کنم . گفتیم امسال خودمان را در کارگردانی محک بزنیم . دوستان خیلی کمک کردند و خدا را شکر همه چیز خوب بود .
چه شد که نمایشنامه “کسی دست به عصا توی شکمم راه می رود” را برای اجرا انتخاب کردید ؟
این اولین متن صابر محمدی است ، من هم اولین کارگردانی ام است . صابر این متن را نوشت ، یک روز با هم آن را خواندیم . صابر گفت دوست دارم این ، کار شود . ما به مدیر گروهمان ، آقای نوروزی گفتیم آقای نوروزی شما کار کنید . متن را خواندند ، خوششان آمد ولی گفتند من الان در شرایطی نیستم که بخواهم کار کنم چون سمت هایی به ایشان داده بودند . من عضو گروه آقای نوروزی بودم . بلند شدم گفتم من کارگردانی می کنم . متن را هم خوانده ام و خوشم آمده است . از صابر هم اجازه گرفته ام ، صابر هم خوشحال شد و این کار را با هم انجام دادیم .
این نمایشنامه ، نمایشنامه ای بومی محسوب می شود . می توانید کمی در مورد نمایشنامه برای ما توضیح دهید .
در مورد نمایشنامه باید با خود نویسنده صحبت کنید ، من نمی توانم در مورد نمایشنامه آقای صابر محمدی توضیح دهم . ولی در سبک و سوی کار ، با استفاده از المان ها و نشانه هایی که داشتیم ، می خواستیم بومی بودن منطقه ی خودمان را به تصویر بکشیم و فرهنگی را که قبل از انقلاب جا افتاده بود ، رسومی را که قبلا در عشیره و قبیله بوده ، ضد خان و مردم گرایی ، امروزه هم به آن توجه شود . و آمدیم از طریق نشانه ها آن رسوم و اتفاقات قدیمی را نشان دادیم .
چه مدت برای این نمایش تمرین داشتید و شکل گیری گروه به چه شکل بوده است ؟
تمرینات را از اوایل مرداد ماه شروع کردیم . اواسط مرداد ماه به ما گفتند که جشنواره استانی است . کار بازبینی شد و پذیرفته شد . در جشنواره استانی شرکت کردیم ، استان کهکیلویه و بویراحمد برگزیده شدیم . به مناطق کشور آمدیم . در منطقه چهار کشور ، گناوه ، بوشهر شرکت کردیم . آنجا هم برگزیده شدیم و از طریق بخش منطقه ای تئاتر فجر وارد سی و سومین جشنواره تئاتر فجر شدیم . آنجا هیئت انتخاب ما را در بخش مسابقه ایران گذاشتند .
تئاتر در شهرستان چه مشکلاتی دارد ؟ شما با چه مشکلاتی روبرو بودید ؟
وقتی که از تئاتر صحبت می کنیم ، از همان اول بسم الله که می گوییم تئاتر مشکل دارد . در مرکزش از نظر بودجه و … مشکل دارد چه برسد به شهرستان ، آن هم شهرستان محرومی مثل گچساران ، کهگیلویه و بویر احمد . اما همیشه با این محرومیت و این بودجه ی کم ، قطب تئاتر ایران بودیم ، همیشه ما یک پای فجر بودیم . همیشه ، هر ساله در جشنواره ها ، از جشنواره پایین بگیر تا جشنواره سی و سوم فجر ، نماینده از استان کهکیلویه و بویر احمد داریم ولی هیچ وقت هم توجه نمی شود . نماینده داریم نه یکی ، نه دو تا ، همیشه سه تا نماینده داریم . همین امسال سه نماینده داریم ، دو تا از شهرستان خودمان اند ، گچساران . اینجا آوردیم ولی کسی توجه نمی کند ، نه ارگانی ، نه … . حالا صحبت هایی شده ، قول هایی دادند ، ببینیم چه می شود .
در گچساران سالن تئاتر داریم ؟ استقبال مردم از تئاتر به چه صورت است ؟
وقتی من می گویم آنجا بودجه کم است یا تئاتر کم رنگ است ، از نظر مقامات بالا می گویم که تئاتر کم رنگ است ولی واقعا شهرستان خیلی خوبی داریم که توجه ویژه ای به تئاتر می کنند ، همه تئاتر دوست هستند . تئاتر آنجا جمعیت ویژه و بزرگی را تشکیل می دهد . ما یک اداره ارشاد در شهرستان گچساران داریم ، یک پلاتو داریم که آنجا تمرین می کنیم که تمام گروه ها آنجا تمرین می کنند . بعضی وقت ها برنامه را که می زدند ، می دیدیم یک دفعه ۱۰ ، ۱۲ گروه تمرین دارد ، ۲ ساعت ، ۲ ساعت تمرین دارند تا ۱۰ شب .
نظرتان راجع به سی و سومین جشنواره تئاتر فجر چیست ؟ فکر می کنید آثاری که در این جشنواره شرکت کردند ، از چه کیفیتی برخوردارند ؟
من بسم الله گفتم یعنی اولین اجرا ، اجرای خودم بود . هنوز کار کسی را هم ندیدم ، حتی نرفتم محوطه تئاتر شهر را ببینم . ولی کارهایی که در جشنواره حضور دارند را می شناسم مخصوصا کارهایی که از مناطق آمده اند . کارهایی که از طریق برگزیدگان مناطق بالا آمدند ، واقعا کارهای قوی تری نسبت به کارهای تهران هستند . من حاضرم اسم ببرم و بگویم چه کارهایی هستند . کارهای خیلی خوبی در جشنواره هستند ، کارهایی که از طریق برگزیدگان مناطق بالا آمدند ، ولی پله پله نسبت به سال های قبل شور و شعف آن کمتر می شود .
شما برگزیده مناطق بودید ، با همین تئاتر توانستید در جشنواره های دیگری نیز جوایزی را کسب کنید ، الان که ابتدای جشنواره تئاتر فجر هستیم ، فکر می کنید می توانید یکی از برگزیدگان جشنواره تئاتر فجر هم باشید ؟
من امیدوارم . همین که همان اول که کار را شروع کردم ، هیچ توقعی نسبت به کارم نداشتم فقط دوست داشتم یک تجربه ی کارگردانی داشته باشم . دیدم که خدا در این شرایط سخت دارد به من کمک می کند ، من کشاورزم ، اصلا تئاتری نیستم . رشته ام کشاورزی است ، شغلم کشاورزی است . بعد دیدم دارم همه چیز را می گیرم ، جایزه ها را که می خوانند همه اش اسم کار من و اسم من و گروه من می آید ، همینجور امید ، امید ، امید تا ۳ ، ۴ تا جشنواره گذراندیم و برگزیده شدیم ، آمدیم اینجا . مطمئنا نسبت به کارمان امید خیلی زیادی داریم .
پس چه شد که وارد تئاتر شدید ؟
اتفاقی برای خانواده ام افتاد . یکی از اصلی ترین پایه های زندگی ام ، پدرم را از دست دادم . مجبور شدم زندگی خانواده را خودم بچرخانم . من ۱۸ سال است که تئاتر کار می کنم ولی از ۷ سال پیش که پدرم فوت کرد ، سر زمین کشاورزی کار می کنم و تئاتر را کنار گذاشتم ولی یک دفعه دوباره شروع کردم . در کنار کشاورزی ، برای دل خودم کار تئاتر انجام می دادم .
اگر حرف پایانی درباره تئاتر فجر و کار خودتان دارید برای ما بگویید .
حرف پایانی ندارم ولی دوست داشتم همه بیایند کارم را ببینند ولی تعداد کمی را در سالن دیدم . دوست داشتم تمام تهران بیایند کارم را ببینند .