نمایش “فراموشی” به کارگردانی “اسکندر سکایف “با دو اجرا در سی و دومین جشنواره فجر به روی صحنه رفت. تئاتر فستیوال به همین بهانه به سراغ این کارگردان و آقای حسین نورشرق یکی از عوامل پروژه ی ” نمایشنامه ی ایرانی ” رفت تا با آنها گفتگویی اختصاصی داشته باشد . متن این گفتگو به شرح زیر است :
از پروژه ی ” نمایشنامه ی ایرانی ” بگویید.
نور شرق : پروژه ی ” نمایشنامه ی ایرانی ” ، پروژه ی مشترکی بین “مرکز فرهنگ موسیقیایی ملل کنسرواتواری مسکو” و “مرکز تئاتری میرهولد ” است . این پروژه ، پروژه ای سه ساله در شش گام است . برنامه ی این پروژه بر این است که یک سری آثار از صفر تا صد چه در حوزه نگارش و چه در اجرا تولید بشود و پروژه ای بینا فرهنگی بین ایران و روسیه است . منتهی نوشته ی فراموشی به عنوان نوشته ای که از قبل نوشته شده بود بصورت اتفاقی وارد این پروژه شد .
این نمایشنامه که نوشته ی آقای داریوش ربیعی است ، ترجمه شد و به صورت اتفاقی به دست دوستانمان در مرکز میرهولد و آقای ” اسکندر سکایف ” که به عنوان کارگردان در آنجا مشغول بکار هستند رسید . نوشته را دوست داشتند و تصمیم گرفتند این نمایشنامه را اجرا کنند . بعد این نمایش کم کم به عنوان قدم اول در پروژه ی ما وارد شده و بعد هم به فستیوال فجر دعوت شد .
آقای سکایف چه شد که این نمایشنامه را انتخاب کردید؟
سکایف : این نمایشنامه از طرف حسین نورشرق و خانم مارگاریتا به دست من رسید . این کار که در مورد رنج انسان معاصر بود را دوست داشتم و علاقه داشتم که این نمایشنامه را اجرا کنم .
استقبال از نمایش “فراموشی” را چطور دید ؟
سکایف : چون دیروز ما تازه رسیده بودیم و بلافاصله باید برای اجرا آماده می شدیم ، نمایش مقداری به سختی اجرا شد . امروز اجرای بهتری داشتیم . در صحنه هایی مخاطب با کار ارتباط خوبی برقرار کرد و در صحنه هایی هم نه و این طبیعی است . اگر در جایی کار با مخاطب ارتباط برقرار نکرد ، نمی شود گفت که مشکل صد در صد از نمایشنامه است ، حتما در شیوه ی اجرایی ما ، آن لحظات نتوانسته است با مخاطب ارتباط برقرار کند . ولی در اصل نوع ارتباطات بر اساس نوشته یک روابط خشن را نشان می دهد که اجتناب ناپذیر بوده است و شاید این خشونتی که در ارتباط این آدم ها وجود داشت در لحظاتی از طرف مخاطب قابل پذیرش نبوده و این طبیعی است که کاری از جانب عده ای ازمخاطبان مورد توجه قرار بگیرد و از جانب عده ای دیگر نه .
در اجرای اول کار بالا نویس نداشت. ولی در اجرای دوم مخاطب کار را با بالانویس دنبال می کرد . آیا به دلیل نارضایتی مخاطب برای کار بالانویس تهیه شد و اینکه شما به بودن بالانویس اعتقادی ندارید ؟
سکایف : به نظر من تیتر فضا و اتمسفر کار را خراب می کند و بیشتر با هدفون موافق هستم . ولی چون این امکان وجود نداشت ، دیروز کار بالانویس نداشته و خلاصه داستانی نوشته شد که مخاطب آن را مطالعه کند .
ولی دیروز خلاصه ی داستان به دست مخاطبان نرسیده بود .
نورشرق : دیروز هم خلاصه ی داستان روی میز ورودی بود و خود ما این خلاصه ها را از مسکو به زبان روسی و انگلیسی ترجمه کردیم و به اینجا آوردیم . ولی امروز به این نتیجه رسیدند که بالانویس برای کار گذاشته شود .
لطفا خیلی کوتاه از تکنیک اجرای این نمایش ( عناصر میرهولد ) بگویید .
سکایف : اساس این کار بر اساس یک تقابل و یک تضاد ساخته شده است . نوشته آنالیز خیلی قوی از رابطه ی دو انسان دارد . سطحی نیست و خیلی عمیق به آن پرداخته شده است . ازطرف دیگر شیوه ی میرهولد به عنوان شیوه ی اجرایی که خیلی مشروط است به این کار اضافه شده و تقابلی که در نوشته هست با این شیوه ی مشروطی که در اجرا وجود دارد برخوردی بوده که برای من جذاب بوده است و من از آن استفاده کردم .
در این جشنواره چه نمایشی را دیده اید و آیا از کار راضی بودید ؟
سکایف : دیروز یک نمایش ایرانی به نام ” خانه واده ” را دیدم و خیلی از کار خوشم آمد . نمایش خیلی واقعی و پر از تئاتر بود . دوست دارم کارهای به این سبک را بیشتر ببینیم و حتی خودم کار کنم . و از اجرای دیروز ” خانه واده ” خیلی لذت بردم .