مطلب زیر از سری نوشته های شما مخاطبین عزیز است و انتشار آن الزاما مبنی بر تایید تئاتر فستیوال نمی باشد . همچنین خوانندگان می توانند هر گونه یادداشتی در تائید یا تکذیب این مطلب را به تئاتر فستیوال ارسال نمایند تا در بخش “یادداشت های شما” انتشار داده شود.
خاطره سروستانی – پپرونی پیتزای خوشمزه ای است ولی نمایش “پپرونی” چیز بدی از کار درآمد .
” پپرونی ” به کارگردانی “مسعود طیبی” ، نمایشی ست بی قصه ، بی محتوا ، بی مفهوم و بی انتها . نمایشی که تنها حرفش این بود که هرچه جلوتر بروی و مشکلی را بیشتر بشکافی ، گندش بیشتر در می آید و بوی آن بلندتر می شود و گویی به همین دلیل است که کارگردان هم بدون اینکه به نتیجه ی خاصی برسد و یا حتی حرف خاصی بزند ، نمایش را جمع می کند تا بوی آن بیشتر از این بلند نشود !
” پپرونی ” سوژه ی بدی دارد . سوژه ای که نه گره ای در داستان ایجاد می کند و نه تعلیقی . سوژه ای تکراری که با بازی بد بازیگران و تپق های گاه و بی گاه آنها بیش از پیش خسته کننده می شود .
در این کار به ظاهر تئاتر ، نه کارگردانی تئاتری است و نه بازی بد بازیگران که فقط با حرکت های مارپیچ و خنده دار خود در دکوری که ادای تئاتری بودن را در می آورد ، حرکت می کنند . حرکت هایی که تماشاگران را هم به خنده ی تمسخر وار وا می دارد .
در هر حال باید گفت ” پپرونی ” تنها ادای تئاتر بود ، ادایی که به هیچ عنوان در حد و اندازه ی جشنواره ی بین المللی تئاتر فجر نیست .
سلام نویسنده محترم به نقد!!! تشکر لحظات خوشی را با نوشتن این مطلب برای من و گروهم فراهم کردید.باتشکر
پپرونی به مذاق کسانی که تاتر نمیشناسند بد بو بود و نمیدانم خانمی به نام سروستانی وجود خارجی دارد :))))))) با این حال باید درک درستی از داستان و کار داشتان که اصولا نویسنده این پاراگرافها چیزی از درام و قصه نمیداند