ﺳﻤﺖ و ﺳﻮی ﺗﺌﺎﺗﺮ


اشاره : یادداشت زیر نوشته ی حسین پاکدل ، نمایشنامه نویس ، کارگردان و بازیگر تئاتر است که در ویژه نامه ی تئاتر فستیوال با نام بهار فستیوال به مناسبت فرا رسیدن بهار ۱۳۹۴ منتشر شده است .

تئاتر فستیوال

ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﺧﻮاﺳﺘﻪ و ﻧﺎﺧﻮاﺳﺘﻪ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺣﺮﻓﻪای ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺘﻲ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺼﻮر ﺑﻪ ﺳﻤﺖ و ﺳﻮﻳﻲ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮم در ﺣﺎل ﺣﺮﻛﺖ اﺳﺖ . اﻳﻦ ﻛﻪ آﻳﺎ ﻃﺮح ﺟﺎﻣﻌﻲ ﺑﺮای ﺑﻪ ﺳﺎﻣﺎن رﺳﺎﻧﺪن اﻳﻦ ﺳﻴﺮ ﺗﺨﺮﻳﺒﻲ و ﭘﺮﺷﺘﺎب وﺟﻮد دارد ﻳﺎ ﻧﻪ ، ﻗﺪری ﺟﺎی ﺗﺮدﻳﺪ دارد . اﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی آن ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ارادهﻫﺎﻳﻲ ﺑﺮای ﭼﺎره ﻛﺮدن اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ وﺟﻮد ﻧﺪارد وﻟﻲ ﺑﺎ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺳﻮزیﻫﺎ ﻛﻪ ﺷﺪ ﺷﺮاﻳﻂ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻲ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ اﻳﻦ ارادهﻫﺎ و اﻳﺪهﻫﺎی ﺑﺮآﻣﺪه از آنﻫﺎ اﻋﺘﻤﺎد ﻛﺮد ؛ ﺗﺎ اﻳﻦ ﻗﻄﺎر رم ﻛﺮده و ﺧﺎرج ﺷﺪه از ﺧﻂ را ﺑﻪ روال درﺳﺖ و ﻣﻌﻘﻮل ﻫﺪاﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ ؛ ﺑﺎﻻﺧﺮه اﻳﺪه اﮔﺮ ﻫﻢ ﻛﺎرآﻣﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﻧﻴﺮوﻫﺎی اﺟﺮاﻳﻲ ﻗﻮی و ﻋﻤﻞ ﺟﻤﻌﻲ اﺳﺖ . وﺿﻌﻴﺖ اﻛﻨﻮن ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻣﺎ ﻧﻪ دوﻟﺘﻲ ﺻﺪ در ﺻﺪ اﺳﺖ ، ﻧﻪ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻛﺎﻣﻞ و ﻧﻪ ﺣﺘﻲ ﭼﻴﺰی ﻣﺎﺑﻴﻦ اﻳﻦ دو ﺣﺎﻟﺖ . ﻳﻚ ﺑﻲﺑﺮﻧﺎﻣﻪﮔﻲ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺳﺎﻳﻪ اﻧﺪاﺧﺘﻪ اﺳﺖ . ﭼﻮن ﻧﻪ رﻫﺎ ﺷﺪه ی ﻛﺎﻣﻞ اﺳﺖ نه تحت اﺧﺘﻴﺎر و ﻛﻨﺘﺮل دﻗﻴﻖ . ﻫﻢ زﻳﺎن ده اﺳﺖ و ﻫﻢ ﺳﻮد آور . ﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻜﻠﻲ ﻛﺎﻣﻼً ﺷﺎﻧﺴﻲ ، ﮔﺎه آﺛﺎر ﻓﺎﺧﺮ ﺑﺎ ﺧﻮد ارﻣﻐﺎن دارد و ﻫﻢ در ﺣﺪ وﻓﻮر ﻣﺤﺼﻮﻻﺗﻲ ﺷﺒﻪ ﺗﺌﺎﺗﺮی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻲﺷﻮد . ﺳﻮگ ﻣﻀﺤﻜﻪی ﺧﻨﺪه دار و اﺷﻚآور ﻋﺠﻴﺐ ﻏﺮﻳﺒﻲ اﺳﺖ. ﻣﻄﻠﻘﺎً ﻧﻤﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﻪ ﺳﺎدﮔﻲ ﻋﻨﻮاﻧﻲ ﻣﺸﺨﺺ داد . ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ در وﻫﻠﻪ اول ﻻزم اﺳﺖ اﻫﻞ اﻳﻦ ﺣﺮﻓﻪ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻲ اﺿﻄﺮاری ﻓﺮاﻫﻢ آﻳﻨﺪ و در ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ زﻣﺎن ﻣﻤﻜﻦ اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ را اول ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻨﻨﺪ و ﺳﭙﺲ اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪه را – اﮔﺮ ﺗﻌﺮﻳﻔﻲ ﺑﺸﻮد ﺑﺮای آن ﭘﻴﺪا ﻛﺮد –  ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﻣﻌﺎﻳﻨﻪ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ ﺑﺸﻮد ﺑﺮای آن راﻫﻜﺎری ﭘﻴﺪا ﻛﺮد . اﻛﻨﻮن ﺗﻌﺪادی ﺳﺎﻟﻦ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻛﻮﭼﻚ و در ﺣﺎل ﺗﻜﺜﻴﺮ ﺑﺎ ﻓﺮاﻫﻢ ﻛﺮدن ﺷﺮاﻳﻂ اﺟﺮا ﺑﺮای آﺛﺎر ﻛﻢ ﭘﺮﺳﻨﺎژ ﺑﻪ ﺷﻜﻠﻲ ﺳﺨﺖ و ﻃﺎﻗﺖ ﺳﻮز ﮔﺬاران ﻋﻤﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ . ﺑﺎ ﻧﺒﻮد ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪ و ﺑﺎﻻ رﻓﺘﻦ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎ ﺑﻪ زودی اﻳﻦ ﻣﻜﺎنﻫﺎ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﻌﻄﻴﻠﻲ ﻣﻲروﻧﺪ و ﻳﺎ ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺎرﺑﺮی ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ ﻏﻴﺮ از اﺟﺮای ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ ؛ ﻣﮕﺮ آن ﻛﻪ ﮔﺮوهﻫﺎی ﭘﺮاﻛﻨﺪه ﮔﺮد ﻫﻢ آﻳﻨﺪ و در ﻗﺎﻟﺐ ﺗﻌﺎوﻧﻲ و ﻳﺎ ﺷﺮﻛﺖﻫﺎی ﺳﻬﺎﻣﻲ اﻗﺪام ﺑﻪ ﺗﺄﺳﻴﺲ ﻣﺆﺳﺴﺎت ﺑﺰرگ و ﺣﺮﻓﻪای ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻛﻨﻨﺪ . درﺳﺖ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺷﺮﻛﺖﻫﺎی ﺑﺰرگ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻓﻴﻠﻢ ﻳﺎ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﭼﻨﺪ ﻣﻨﻈﻮره . ﻛﻪ اﻳﻦ ﻫﻢ اﻟﺒﺘﻪ در ﺷﻜﻞ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪه ﺑﺎزﻫﻢ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﺎدی و ﺻﻨﻔﻲ اﺳﺖ . ﭼﻪ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺻﺎﺣـــﺐ ﺻﻨﻌﺖ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻫﻢ اﻳﻦﮔﻮﻧﻪ اﻣﻮر ﺑﺪون ﺣﻤﺎﻳــﺖ  ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﻴﺴﺖ . در ﺷﻜﻞ دوﻟﺘﻲ ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً ﺑﺎ ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻣﺸﺨﺺ ﺳﺎﻟﻴﺎﻧﻪ در ﺣﺪ ﻣﺤﺪود ﺑﺎ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺳﺎزیﻫﺎی ﺷﺎﺧﺺ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺘﻮان ﺗﺎ ﺣﺪودی ﺟﻬﺖ ﺣﺮﻛﺖ ﻧﻤﺎﻳﺶ را ﺳﻤﺖ و ﺳﻮی ﻣﻨﺎﺳﺐ داد ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦ اﻣﺮ ﻧﻴﺰ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی ﺗﺎزه و ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻮﺟﻮد اﺳﺖ . ﻏﻴﺮ از اﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺑﻪ زودی اﻋﺘﺒﺎرات و ﻧﻴﺮوی اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﻫﺎی ذوﻗﻲ ﺑﻪ ﻓﻨﺎ ﻣﻲرود . ﮔﺴﺘﺮش ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺑﺰرگ ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ در ﻗﺎﻟﺐ ﭘﺮدﻳﺲﻫﺎ و اﺟﺎره دادن ﺑﻪ ﮔﺮوﻫﻬﺎی ﻃﺎﻟﺐ و ﻳﺎ در ﺷﻜﻠﻲ ﺑﺮداﺷﺖ درﺻﺪی از ﻓﺮوش از ﻣﺤﻞ ﮔﻴﺸﻪ – در ﺣﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﺻﺤﻨﻪ رﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺗﻌﺪاد اﺟﺮاﻫﺎی ﻣﺤﺪود و ﻧﺒﻮد اﺑﺰار ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺗﻲ – ﺟﺰ ﻓﺮﺳﻮده ﻛﺮدن ﺑﺪﻧﻪ ﻣﺘﻔﻜﺮ ﺗﺌﺎﺗﺮ و دﻟﺰده ﻛﺮدن و ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻦ ﻛﺮدن ﺣﺮﻓﻪایﻫﺎ و اﻫﻞ اﻧﺪﻳﺸﻪ و ﻳﺎ ﻻﻏﺮ و ﺑﻲﺟﺎن ﻛﺮدن ﺗﺌﺎﺗﺮ ﭼﻴﺰی ﺑﻪ ارﻣﻐﺎن ﻧﺨﻮاﻫﺪ آورد . ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً ﻣﻴﺪان ﺑﺮای ﺳﻔﺎرﺷﻲ ﺳﺎزی و ﺑﺴﺎز و ﺑﻔﺮوﺷﻲی ﺗﺌﺎﺗﺮی در ﺻﺤﻨﻪﻫﺎ رواج ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ و در اﻳﻦ ﺻﻮرت دﻳﮕﺮ ﻧﻪ ﻛﺎر ﺧﻼﻗﻪ ﻣﻌﻨﻲ دارد و ﻧﻪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪی ﺑﻪ وﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮد ﺧﻮد اﻓﺘﺨﺎر ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد و ﻧﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﭼﻴﺰی ﺑﺮای دﻓﺎع و ﻓﺨﺮ ﻓﺮوﺷﻲ ﺧﻮاﻫﻨﺪ داﺷﺖ . ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ از ﻣﺮز ﺑﺤﺮاﻧﻲ ﻧﻴﺰ ﻋﺒﻮر ﻛﺮده اﻳﻢ ، ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اورژاﻧﺴﻲ ﺑﺎﻳﺪ وارد ﻋﻤﻞ ﺷﺪ .

برای دریافت ویژه نامه بهار فستیوال اینجا را کلیک کنید . 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *