مصاحبه با شهرزاد علوی کارگردان نمایش “صبح روز بعد”
آرزو شفق – تئاتر فستیوال:نمایش صبح روز بعد به کارگردانی « شهرزاد علوی » در سیزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی دانشجویان در خانه ی نمایش بر روی صحنه رفت. سایت تئاتر فستیوال به این بهانه به سراغ خانم علوی رفته و با ایشان مصاحبه ای داشته است که متن ان به شرح زیر است:
خسته نباشید. لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید.
– من شهرزاد علوی هستم. ترم آخر تئاتر عروسکی از دانشگاه سوره.
در دور های قبلی جشنواره ی عروسکی دانشجویان هم شرکت کرده بودید؟
– در این جشنواره کار دیگری ست که من عروسک هایش را ساخته ام. کار خانم عبدالرازق « دوئت چندش آور» . دوره ی قبل هم در کار خانم فرزانه شکوهی عروسک گردانی کردم. در جشنواره ی داخلی دیگری که در دانشگاه سوره برگزار شد، همین کار « صبح روز بعد» را با کمی تغییرات اجرا رفتیم که کار برگزیده شد.
لطفا کمی در مورد اجرای امروز « صبح روز بعد» توضیح دهید.
– این کار بر اساس « لاموزیکال » مارگارت دوراس، یک متن کاملا شناخته شده، نوشته شده است. «لاموزیکال» تا به حال خیلی کار شده است ولی کسی آن را عروسکی نکرده است. در هنگام شروع کار که با اساتید صحبت می کردم برایشان عجیب بود که چرا این متن؟ چون نظرشان این بود که ویژگی عروسکی در آن نیست. کاری که ما انجام دادیم یک کار عروسکی صرف نبود.کاری تلفیقی بود که عروسک گردان ها در این کار به عنوان بخشی از شخصیت ها بودند. یعنی عروسک و عروسک گردان در مجموع کاراکتر نمایش را می ساختند.
عروسک ها همانطور که دیدید یک حالت دفرمه و غیر طبیعی دارند. و از تکه پارچه هایی که به هم متصل شده اند شناخته شده است. در قلب آنها یک حفره ی فلزی ست و برای جنسیت آنها جدا از عروسک گردان ها، در بدن آنها از اشیایی استفاده کرده ایم که هم نماد جنسیت بود و هم پناه بردن به چیز های دیگر را نشان می داد. این شخصیت ها آسیب دیده بودند و هرکدام از طرف مقابل خود کمبودهایی را احساس می کردند. وقتی اتفاق های اینچنینی برایشان می افتد سعی می کنند چیز هایی را برای خود جایگزین کنند و به آنها پناه ببرند. مثل سیگار، چایی، قدم زدن یا هرچیزی که از آن بشود برای فراموشی کمک گرفت. فرو رفتن اشیا در بدن اینها نشان دهنده ی رنج و آسیب هم بود.
از کار با بازیگرانتان راضی بودید؟
– بله. خیلی خوب بودند. برای خیلی چیز ها بچه ها خود به نتیجه می رسیدند. ما چهار نفر بودیم به جز نور که بعدا اضافه شد. من و بچه ها و نوازنده ی موزیک در ابتدا چیز هایی را با هم هماهنگ می کردیم و بعد آنقدر انرژی ها یکی می شد که کار خودش جلو می رفت و لازم نبود چیز هایی را به هم بگوییم یا یادآوری کنیم. خودش اتفاق می افتاد. بچه ها واقعا عالی بودند.
هزینه ی ساخت عروسک ها چقدر شد و چه مقدار از طرف جشنواره به شما کمک شد؟
– جشنواره است دیگر و همیشه وعده می دند.( با خنده) قرار است ۳۰۰ هزار تومان به ما بدهند، حالا چه سالی و چه روزی معلوم نیست. من چند سری این عروسک ها را ساختم . با متریال های مختلف اتود زدم که ببینم کدام بیشتر آن فضا و حسی که می خواهم را می دهد. فکر می کنم من ۸ تا ۱۰ میلیون هزینه کرده باشم. ( با خنده)
کار های دیگری در جشنواره دیده اید؟
– ۲ الی ۳ کار دیده ام.
از کارها راضی بودید؟
– کار هایی که من دیدم نه. یکی از کارها نسبت به دیگران بهتر بود ولی آن هم انسجام نداشت و یک چیزهایی تکرار می شد.
استقبال مردم، جدای از دانشجویان که در بین آنها اطلاع رسانی شده بود، را چطور دیدید؟ در اجرای شما غیر از دانشجویان مردم هم حضور داشتند؟
– نه. راستش را بخواهید در اجرای من هم از دانشجویان خیلی نبودند. غیر از ۲ ، ۳ دوست. به خصوص که دانشجو های مخصوصا عروسکی هم در جریان این اتفاق قرار گرفته اند.
به نظر شما اطلاع رسانی ضعیف بوده است یا اینکه عروسک در زندگی مردم حضور ندارد؟
– به نظر من چیزی که شما گفتید بیشتر است. اصولا تئاتر فضای خاصی دارد. به طور مثال خانوادهی من که با من زندگی می کنند این فضا برایشان قابل درک نیست. چه برسد به کسانی که هیچ ارتباطی با این فضا ندارند.
فکر می کنید بتوانید بعد از جشنواره در جاهای دیگر هم اجرا داشته باشید؟
– بله. قبل از این هم برای اینکه اجرا داشته باشیم اقدام کرده بودیم. ولی بله قطعا اجرای عمومی می گیریم.
از وقتی که در اختیار ما گذاشتید متشکریم.