استنلی ولز از پژوهشگران بزرگ تئاتر و نویسنده کتاب «بزرگترین بازیگران شکسپیر: از بورباگ تا براناف» معتقد است معضل کنونی بازیگری تئاتر، فن بیان ضعیف است که ناشی از حضور بازیگران در سینما و تلویزیون است.
به گزارش تئاتر فستیوال به نقل از مهر ، استنلی ولز مدرس، پژوهشگر و سخنران درباره ویلیام شکسپیر است که مقالات و کتابهای متعددی از او به چاپ رسیده است. او پرفسور بازنشسته دانشگاه استراتفورد است. ولز مدیریت سایت شکسپیر، رئیس و دبیر افتخاری و امین تشکیلات مربوط به ویلیام شکسپیر است.
او همچنین یکی از مشتاقان تماشای تئاتر است که در ۲۱ سالگی خود بازی الک گینس (بازیگر مطرح انگلیسی و برنده اسکار) در نقش هملت را دیده است. به تازگی کتاب جدید ولز با عنوان «بزرگترین بازیگران شکسپیر: از بورباگ تا براناف» منتشر شده است.
به بهانه انتشار این کتاب، گفتگویی کوتاه با ولز انجام شده که در ذیل آمده است:
درباره «بازیگران بزرگ شکسپیر» برایمان صحبت کنید.
این کتاب دارای ۴۰ قسمت است که هر کدام از قسمتها شامل ۲ تا ۳ هزار کلمه در خصوص بازیگری است. به طور حتم، انتخاب بازیگران کار بسیار سختی است اما من در این تألیفات سعی کردم که تکنیک بازیگران اسکاتلندی و همچنین شرحی از برترین اجراهای آنها از آثار شکسپیر را ارائه دهم.
آیا شما در این کتاب اطلاعات بهترین نمایش مورد علاقهتان را ارائه دادهاید؟
نگاه من در این کتاب تقریبا روی اشخاص است. من بازی سر لارنس اولیویر در ریچارد سوم را روی صحنه دیدهام که برترین نمایشی بود که تا به حال تماشاگر آن بودهام. بازیگر مورد علاقه من سر لارنس اولیویر بود و بسیار خوشبخت بودم که او را در زمانهای مختلف دیدم. ادیت ایوانز دیگر بازیگر مورد علاقه من بود. زمانی که دانشجوی مقطع فوق لیسانس در لندن بودم، بازی او را در نمایش «پرستار» و همچنین در نقش ولومنیا در تئاتر «کوریولانوس» به کارگردانی لارنس اولیویر دیدم.
چگونه یک بازیگر به بازیگر بزرگ مکتب شکسپیر تبدیل میشود؟
برای بازیگر بزرگ شدن، شما باید با تخیل فوق العادهای به نقش بپردازید که این روند باعث لمس کردن اصالت نقش میشود.
این روند با تأثیر متقابل بازیگر با کلماتی که بیان میکند، شکل میگیرد. چیز زیادی درباره شخصیت ویلیام شکسپیر وجود ندارد و فقط کلمات روی کاغذ وجود دارند. رسیدن به تفکر شکسپیر در هر زمانی، اقتضائات متفاوتی دارد.
بازیگری به سبک شکسپیر چگونه میتواند به اجراکنندگان کمک کند؟
یک بیتوجهی خطرناک در مدارس تئاتری ما وجود دارد و آن نپرداختن و نداشتن توجه کافی به مقوله فن بیان است. البته بخشی از این معضل به خاطر جذب بازیگران به تلویزیون و سینما به دلیل دستمزد و پول بالای موجود در تلویزیون و سینما است. در مدیوم تصویر تمرکز روی چهره بازیگر است. من در کتابم چیزی درباره بازیگری سینما ننوشتهام. سر لارنس اولیویر گفته است که «سینما مدیوم کارگردان است، تلویزیون برای نویسنده است اما تئاتر به بازیگر تعلق دارد.»
معتقدم که ما میتوانیم با مطالعه درباره اجراها از طریق تماشای فیلمهای ضبط شده از آنها یا از طریق شنیدن فایلهای صوتی به درک عظیمی نسبت به اجرا برسیم. شما نمیتوانید بین مخاطب و اجرا یک کنش و واکنش را ببینید، برای من یکی از حیاتیترین نکات، دید شکسپیر در تئاتر است مبنی بر اینکه «در تئاتر یک جاذبه الکتریکی و نامریی واقعی بین مخاطب و اجرا وجود دارد.»
با ارجاع به شکسپیر چه چیزی یاد میگیرید؟
شکسپیر خیلی غنی است؛ او یک نویسنده بسیار متفکر است که خصوصیات و ویژگیهای وی و آثارش را میتوان به راههای مختلف خوانش کرد. بازیگر میتواند به شما کمک کند که این ویژگیها را ببینید. وقتی بازیگر وارد نقش میشود، قادر است به عنوان مثال با تأکید گذاشتن بر اهمیت کلمات متفاوت، درک شما از شکسپیر را گسترش دهد. هر بازیگری تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی خود، روند متفاوتی را برای رسیدن به ایفای نقش طی میکند.
یکی از جذابیتهای تماشای آثار شکسپیر که برای من با ۸۴ سال سن همیشه وجود داشته، این است که هر اجرا با اجرای دیگر متفاوت است.