” پلیس ” ِ بی قانون


یادداشتی بر نمایش ” پلیس ” به کارگردانی مهدی صناعتی به بهانه اجرایش در سالن ” فانوس “

اسلایدر پلیس01

 

نمایشنامه مروژک ، نمایشنامه ای است پر تعلیق و پر فراز و نشیب اما اجرای مهدی صناعتی از این نمایشنامه اجرایی است خطی و خسته کننده .

در واقع کارگردانی ” پلیس ” نه تنها نمایشنامه را در نتیجه تبدیل شدن به اثری صحنه ای جذاب تر نکرده است بلکه در اثر عدم توجه به مقوله درماتورژی و پشت کردن به شاخصه های داراماتیک یک اثر نمایشی ، نمایش “پلیس ” به یک دورخوانی ساده نمایشنامه ، بی هیچ فراز و فرودی حتی در لحن و بیان دیالوگ ها تبدیل شده است .

دیالوگ هایی که پشت سر هم فقط برای انجام وظیفه ، توسط بازیگران ادا می شوند آن هم بازیگرانی که ازمشکلات غیر قابل چشم پوشی در مبحث فن بیان رنج می برند و تپق های پر تعدادشان تماشاچی را خسته می کند و همان روند خطی داستان را هم منقطع .

در انتخاب میزانسن ها و چیدمان صحنه ، تلاش شده بود که از امکانات سالن و حتی از معایب آن در خدمت اثر نمایشی استفاده شود ، گرچه در این مسیر نیز عدم تمرین لازم و کافی و احیانا عدم تمرکز کامل کارگردان بر تمرینات ( چرا که کارگردان خود ایفا گر نقشی طولانی در نمایش است که بی شک این مسئله یا نیازمند تجربه و تبحر بالاست و یا موجب آسیب دیدن اثر می شود . ) بازیگران بارها و بارها توسط یکدیگر ، دکور و یا ستون وسط صحنه که به عنوان میله زندان از آن استفاده شده، ماسکه شده و تماشاچی دقایقی در مجموع طولانی از دیدن بازیگران و آنچه که بر صحنه در حال رخ دادن است ، محروم می شود .

دکور نمایش ” پلیس ” دکوری است جذاب و خلاقانه ، اما فقط همین . این همه جذایبت و دکور سنگین و پر و خالی شدن صحنه از آکسسوارهایی بزرگ و فانتزی که البته بازیگران هم از عهده کار با آنها بر نمی آیند و کلافه می شوند ؛ همه اینها وقتی بر روی صحنه باشند اما نمایشی در کار نباشد ، یعنی آنچه در صحنه در حال رخ دادن است جذابیت های دراماتیک و فرمالیستی کافی را برای جذب مخاطب نداشته باشد ، همه آن دکور و چه و چه ، فقط و فقط حواس تماشاچی را پرت کرده و ابزار سرگرمی او می شود در طی دیالوگگویی خطی و خسته کننده و طولانی بازیگران .

یک نمایشنامه در راه تبدیل شدن به یک اثر نمایشی باید توسط کارگردان و دراماتورژ با آنچه که در ذهن کارگردان است در مورد میزانسن و دکور و بازیگران و اکت های شان ، زمان و مدت اجرایی که مدنظر دارد ، سالن اجرا ، مخاطب شناسی و بسیاری از این دست ، توسط ابزاری که یک کارگردان در دست دارد ، باید منطبق شود . ابزاری نظیر دکور ، نور ، موسیقی و اکت بازیگران که هر کدام می توانند جایگزین دیالوگ هایی طولانی یا پرده ای زائد ( زائد برای آن اجرای صحنه ای خاص و نه اساسا زائد در نمایشنامه ) شوند . که این روش می تواند در حفظ ریتم ، حفظ خط روایی داستان ، شخصیت پردازی و نهایتا آسیب نخوردن گره ها ، تعلیق ها و نقاط عطف نمایشنامه موثر باشد .

و این آن چیزی است که ما در ” پلیس ” مهدی صناعتی نمی بینیم و همین مخاطب را خسته و دلزده می کند و نهایتا وقتی قصه نمایشنامه در اوج و با فاجعه ای تمام می شود کمترین اثر ممکن را بر تماشاچی می گذارد .

و شاید همه اینها از درک نشدن و یا عدم درک کامل نمایشنامه توسط کارگردان ناشی شود ، کارگردان باید اثری را که به روی صحنه می برد ، زیست کرده باشد و دغدغه اش باشد و تمام ابعاد آن را بشناسد و درک کرده باشد تا نتیجه بشود یک نمایش دیدنی و ماندگار .

و در پایان اینکه اگر کارگردانی و یا گروهی، خودشان از نتیجه عملشان راضی نیستند و بعد از یک هفته اجرا هنوز کاستی هایی ( به زعم خودشان ) دارند و هنوز بروشورشان حاضر نیست و هنوز ریتم مناسب را به درست نیاورده اند ، پس چرا بلیت فروشی می کنند ؟؟ یعنی مردم باید حداقل ۱۲۰۰۰ تومان هزینه کنند که تمرینات یک نمایش را ببینند ، بی بروشور ؟؟

نه !

بی شک این قانون و آئین تئاتر نیست و آئین و قانون هیچ هنر و حتی صنعتی نیست . حال ، تعمدا یا غیر عمدی ، همراه با شرمندگی و عذرخواهی یا بی آن ، چه تفاوتی می کند ؟؟!!

                     المیرا نداف – نویسنده میهمان

 

۸ نظر ثبت شده است .

  1. شمبلیله گفت:

    اینجا یه بار قیر هست و قیف نیست و یک بار هم … این هم از وضعیت تئاتر ما .

  2. کمال غریبی گفت:

    واقعا حیف آن پولی که در جیب این کارگردان برود .

  3. مازیار نیشابوری گفت:

    سلام خانم نداف . نقد کامل و با جزییات شما رو مطالعه کردم. با تمام ریز بینی و دقت نظری که دارید اسم کارگردان را اشتباه متوجه شدید ، مهدی صناعتی کارگردان این اجرا است. شاید چون بروشور به دست شما نرسید از داشتن نام عوامل و سابقه ی آنها مطلع نبودید. هرچند من از سایت تیوال خرید کردم و تمام اطلاعات اثر در سایت درج شده بود.

  4. نگارین گفت:

    پس مشکل از من ودوستانم نبود که زمان اجرا خوابمان برد . فکر می کردیم که ما نمایش را نفهمیده ایم . خیالمان راحت شد .

  5. هه هه گفت:

    نداف جون آخرین باری که کاری رو پیشنهاد کردی کی بوده ؟؟؟ هه هه

    • 0000 گفت:

      هه هه تو وافعا این سایت رو دنبال می کنی ؟؟ به کامنتات اصلا نیماد اهل فرهنگ و هنر باشی … برو پی کار خودت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *