“ملکه ی زیبایی لی نین” شما را روانکاوی می کند !…


یادداشتی بر نمایش “ملکه ی زیبایی لی نین”

لی نین داخلی

“ملکه ی زیبایی لی نین” یک جلسه ی روانکاوی است، یک روانکاوی بر مبنای جامعه شناسی .

روانکاوی جامعه ای که مثلا علیه گذشته اش طغیان کرده و می خواهد به سوی آینده برود .

جامعه ای که همه ی واکنش هایش و گه گاه کنش هایش سایه ای است از گذشته ی او .

جامعه ای که از گذشته اش گریزان است .

جامعه ای که بزرگترین آسیب ها را در گذشته دیده است .

جامعه ای که در گذشته استثمار شده است .

یکی در کودکی توپ تنیسش را از او ربوده اند و او سال ها در حسرت بازی با راکتی بی توپ بوده و راکت با او قد کشیده و بزرگ شده و او همچنان در پی توپ است و از همه شاکی ، چرا که همه را دزد توپش می داند .

دیگری از کودکی تا جوانی جورکش دیگران بوده و امروز وسواس های فکری و عملی رهایش نمی کند تا همان دیگران و یا حتی دیگرانی فرضی را راضی نگه دارد .

دیگری…

و در این روانکاوی عظیم و عمیق تو ، توی تماشاگر غرق می شوی و رنگ سفید ، تمام سفید ِدکور و زمینه تو را هر لحظه در این عمق بیشتر فرو می برد ، تو هیپنوتیزم می شوی ! تا اقرار کنی کدامیک از پرسوناژها هستی !

 استفاده ی بجای کارگردان ، که خود طراح دکور و صحنه و لباس بوده ، از رنگ سفید محض ، نورپردازی های به موقع ، موسیقی همراه با اثر و البته بازی خوب بازیگران ، تو را مجبور می کند هیپنوتیزم شوی ! و خودت را بیابی ! و بپذیری تو … توی واکنش گرِ مسخ شده ی استثمار شده ، تا درمان نشوی یکی از کارهای زیر را باید انجام دهی :

در کشوری که استثمار شده ی آن هستی کثافت ها را بشویی ،

در کشور خودت با وسواسی بی معنا ، گِل کفش ها را بشویی ؛

و یا در مدینه ی فاضله ی ساختگی پیش رو … خون بشویی !

… اما از لحظه ای که نقاب ها کنار می رود… همه به هم راست می گویند… توپ تنیس پیدا می شود ، مهربانی ها مشخص می شود . شخصیت ها که علیرغم رنگ سفید محض صحنه سیاه بودند ، به سمت سفیدی حرکت می کنند… درمان می شوند ! زیبا می شوند ! سفید می شوند ! ملکه می شوند ! حتی اگر کنش هایشان گِلی باشد ! و چمدان به دست به سمت خوِد خودشان می روند !

“ملکه ی زیبایی لی نین” اثری است از کارگردانی تیزهوش که بسیار خلاق و نوآور است اما حد نگه می دارد و اندازه می داند . اگر صحنه را سفیدِ سفید می کند چون زیبا بوده یا نو بوده این کار را نکرده است و اگرهای بسیار از این دست… و همه ی این ها را در خدمت نمایشنامه انجام داده است .

گرچه ریتم این تئاتر ، خطی پیش می رود و فراز و فرود های این روانکاوی را مخاطب به صورت ریتمیک حس نمی کند و شاید همین امر هم مخاطب را خسته می کند . سفیدی صحنه چشم اش را می آزارد و بنا به عادت بد این روزها، سالن را ترک می کند ! اما برای مخاطبینی که به دنبال تجربه های نو و خلاق و البته علمی هستند ” ملکه ی زیبایی لی نین” اثری قابل توجه خواهد بود .

المیرا نداف – نویسنده ی میهمان

۲ نظر ثبت شده است .

  1. شمس الدین گفت:

    خیلی تعریف از این کار نشنیدم. تا جایی که می دونم برخلاف در انتظار گودو خیلی هم تماشاگر نداره..

  2. صدرا گفت:

    یادداشت جالبی بود. باعث شد تحریک بشم که برم نمایش رو ببینم. باید دیدن ویشکا آسایش روی صحنه تئاتر جالب باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *