گزارش برگزاری هفدهمین جشنواره نمایش های آئینی و سنتی
هفدهمین جشنواره نمایش های آئینی سنتی با اجرای بیش از هفتاد نمایش صحنه ای و خیابانی پایان پذیرفت.
این دوره از جشنواره نسبت به ادوار گذشته بسیار پربارتر برگزار شد.بسیاری از صاحب نظران عدم تغییر دبیر جشنواره در طول سال های گذشته را عامل اصلی توفیق این فستیوال می دانند.استاد داوود فتحعلی بیگی هر ساله با مدیریت حرفه ای ، پشتکار کم نظیر و ایده های درخشانش توانسته نمایش های آئینی سنتی را از درجا زدن و به تکرار کشیده شدن باز دارد و این جشنواره را به یک رخداد مهم در حوزه تئاتر کشور تبدیل کند.
در جشنواره امسال گروه های شهرستانی در بخش نمایش های صحنه ای کم تعداد ظاهر شدند و برد با گروه های مستقر در پایتخت بود . نقش زن در حوزه آئین ، سنت و تاریخ به شدت مورد توجه نمایشنامه نویسان قرار گرفته بود . گرایش به فرم های جدید و غیرتکراری در اجرا نسبت به ادوار گذشته کاملا محسوس بود . متون نمایشی از پشتوانه پژوهشی مناسبی برخوردار بودند . پوشش و بزک در نظر گرفته شده برای بازیگران به ویژه زنان مطابقت زیادی با عکس ها و تصاویر به جا مانده از گذشته های دور داشت و استفاده درست ساختاری و دراماتیک و نه صرفا زیبایی شناسانه از شلیته ، پیژامه ، سربند ، لچک ، چارقد و … بر سندیت تاریخی نمایش ها افزوده بود .
طراحی ماسک در نمایش های « اخککندو » ( سیدهادی عامل هاشمی ) و « ناخدا خانم » بسیار حرفه ای از آب در آمده بود . بازیگران این دو نمایش نیز بسیار خوب با ماسک بازی می کردند . طراحی و ساخت عروسک در بیشتر نمایش های امسال ضعیف و بسیار شتابزده بود . ترانه های قدیمی جشن ها و محافل شادی بخش و آوازهای سنتی که در نمایش ها خوانده می شد برای مخاطبان خاطره انگیز بود . بسیاری از بازیگران به ویژه هنرپیشگان زن خارج می خواندند و ریتم را رعایت نمی کردند . تحریرها اصلا خوب نبود ، در ترانه خوانی های گروهی نیز عدم هماهنگی آزاردهنده بود .
در « تعزیه امیر کبیر » ( گلبرگ ابوترابیان ) ابتکار جالبی به خرج داده بودند به این ترتیب که بدمن ها دیالوگ های شان را با شعر و شخصیت های مثبت با آواز بیان می کردند.نمایشنامه نویسان جوان ایده های بکر و کمتر کارشده ای با خود به جشنواره آورده و با وارد کردن مظاهر دنیای معاصر به روزگار گذشته و به روز کردن شوخی ها ، غبار تکرار را از پیکره نمایش ایرانی زدوده بودند . آن ها در آداپته کردن متون نمایشی غیرایرانی و مدرنیزه کردن داستان های قدیمی بسیار حرفه ای عمل کردند . شهرام مسعودی نمایشنامه لهستانی « بر پهنه دریا » نوشته اسلاومیر مروژک را به صورت سیاه بازی اجرا کرد که به سبب بداعت های بسیار ، متن خوب و ساختار درست با استقبال خوب تماشاگران مواجه شد . در نمایش « نبش قبر » ( سیدعلی موسویان ) یک مهندس بساز و بفروش به طهران قدیم پنجاه و چهار سال پیش یعنی سال ۱۳۴۰ سفر و با بازیگران تئاترهای آن دوره ملاقات می کرد . به نظر می رسد این نمایش که یکی از بهترین های جشنواره بود و اجرای بسیار موفقی هم داشت ، مبلغ پیام اصلی جشنواره آئینی سنتی یعنی پاسداشت نمایش ایرانی هم بود . موسویان در « نبش قبر » نگاه همدلانه و حسرت باری به زندگی اندوهناک اصحاب طرب داشت . تلاش های علیرضا غلامی شیلسر در « ناخدا خانم » برای دراماتیزه و نمایشی کردن آئین ها و افسانه های ساحل نشینان جنوب ایران با نیم نگاهی به آثار منیرو روانی پور و نزدیک شدن به سبک رئالیسم جادویی شایان توجه بود .
پرسوناژ سیاه که به عنوان نماد اجراهای آئینی سنتی شناخته شده ، پای ثابت بیشتر نمایش ها بود . در چند نمایش تلاش شده بود تا شخصیت ضد کلیشه و جدیدی از سیاه ارائه شود که البته این آشنازدایی در حد یک ایده خام باقی مانده و ثمره مثبتی در بر نداشت . در نمایش « اگر شبی از شب های تهران مسافری » پیکر بی جان سیاه بین آدم های مختلف دست به دست می شد . سیاه نمایش « نبش قبر » نیز آن قدر تحت الشعاع بقیه شخصیت ها قرار گرفته بود که عملا از متن به حاشیه رانده شده بود . بیش از ده هنرپیشه نقش سیاه را در نمایش های جشنواره بازی کرده بودند که از این میان بی هیچ تردید هدایت هاشمی در « اخککندو » بهترین شان بود .
هفدهمین جشنواره نمایش های آئینی سنتی همچنان فانوسی بر دریای متلاطم تئاتر ایران سوسو می زند . این فانوس همیشه روشن باد .
دکتر شهرام خرازی ها – تئاتر فستیوال
جمع بندی خوبی بود از جشنواره . امیدوارم دبیر جشنواره هم بخونه .
آقای دکتر همیشه حرف های خوبی برای گفتن دارند. خسته نباشید.
مرسی. برای کارهای پژوهشی خیلی گزارش کارآمدیه.