یادداشتی بر نمایش ” سند چشم انداز ” به کارگردانی مهدی محمدی به بهانه اجرایش در سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
نمایش ” سند چشم انداز ” کاری از گروه ” تنها” به نویسندگی رضا شاهبداغی و کارگردانی مهدی محمدی در چهارمین روز از جشنواره سی و چهارم فجر و در سالن حافظ مجموعه رودکی به روی صحنه رفت.
رضا شاهبداغی در مقام نویسنده در اثر خود دو پلات اصلی و فرعی را همزمان پیش میبرد؛ پلات اصلی به مشکلات پشت صحنه گروه های تئاتری جوان امروز می پردازد که به مواردی همچون نوع روابط افراد با همدیگر، موانعی که برای اجرای متن در مقابل این گروه ها قرار می گیرد، مکان های نامناسب تمرین پیش از اجرا و … را با دیدگاهی نقادانه به زیر ذره بین می برد. اما پلات فرعی که تمرین های پیش از اجرای همان گروه تئاتری است با تکنیک ” بازی در بازی ” به اجرا درمی آید. متن فرعی که گاه تعزیه ، گاه نمایش آئینی و سنتی و گاه تکه هایی از نمایشنامه مکبث می باشد چفت و بست محکمی ندارد. نویسنده اثر گه گاه قصد دارد تا ارتباطی نمادپردازانه بین پلات اصلی و فرعی برقرار کند که نه تنها به گیرا شدن اثر کمکی نمی کند، بلکه مخاطب را دلزده و خسته می سازد. آنچنانکه از میانه نمایش، ارتباط بین مخاطب و اجرا کاملاً گسسته می شود و در ذهن مخاطب سؤالات بی جوابی شکل می گیرد که تا پایان به هیچ یک پاسخی درخور داده نمی شود. مهدی محمدی در مقام کارگردان نتوانسته آن چنان که باید و شاید گروه اجرایی را بر روی صحنه هدایت کند. چنان که مخاطب، بخشی از دیالوگ های بازیگران نمایش را به دلیل عدم تناسب صدای سازهای موسیقی و یا صدای سمباده روی آهن از دست می دهد. بازیگران اما تمام توان خود را بر روی صحنه به کار می بندند تا ریتم نمایش حفظ شود، تلاشی که شوربختانه کمک چندانی نمی کند.
رضا شاهبداغی در مقام نویسنده با متن چندگانه خود نتوانسته تا انتظارات مخاطب را از نمایش سند چشم انداز برآورده سازد و تمهیدات اجرایی هرگز کمکی به بهبود اجرای این اثر نکرده است.
مروارید نیک بین – تئاتر فستیوال