کهبد تاراج کارگردان جوان نمایش “جوادیه” که در بخش “به علاوه تئاتر فجر” این نمایش را به روی صحنه برده است ، با خبرنگار تئاتر فستیوال در رابطه با حضور نمایش خود در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر و همچنین ارزیابی این بخش از جشنواره گفتگو کرد . حاصل این گفتگوی کوتاه و خواندنی را می توانید در ادامه بخوانید :
کهبد تاراج در رابطه با تفاوت اجرای عمومی نمایش “جوادیه“ نسبت به دو اجرایی که در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر داشت ، به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : ما یک ماه در تماشاخانه ی محراب این نمایش را اجرا کرده ایم . چون به طور کل داستان کار ما مینیمال و ساده است ، اجرای آن در جشنواره تئاتر فجر تفاوت چندانی با اجرای عموم نکرده است . اجرای جشنواره اتفاق خوبی بود ولی به هر حال جشنواره شتابزدگی خودش را دارد . دو ماه از اجرای عمومی کار ما گذشته است . ولی بچه ها خودشان را به اجرا رساندند . مسئولین سالن ارغنون هم همکاری خوبی داشتند . این سالن هم از لحاظ نور و هم صدا خیلی بهتر از سالن محراب است .
تاراج که نویسندگی این نمایشنامه را نیز بر عهده دارد در رابطه با متن این چنین توضیح دهید : از سال ۸۹ تا ۹۰ هر روز ساعت ۴ صبح قهوه خانه در سر پل جوادیه پاتوق من بود . دو تا از پرسوناژهای اپیزود اول و چهارم نمایشم را آنجا می دیدم . نمایش من در واقع نیمه مستند است .
در حال حاضر سه نمایشنامه دیگر با نام ” ترمینال جنوب ” و ” نظام آباد ” و ” گیشا ” را برای کار آماده دارم که قرار است برای اجرای عموم ببرم . فعلا روی محله های تهران تمرکز کرده ام .
این متن در ابتدا سه مونولوگ بود که یک ماه قبل از اجرا یک مونولوگ دیگر به آن اضافه کردم که با ۴ بار بازبینی و ۳۳ اصلاحیه به سختی برای اجرا آماده شد ولی آقای گله دارزاده پشت ما بود تا توانستیم در محراب اجرا برویم .
با توجه به اینکه “جوادیه“ یک متن ایرانی و نوستالژیک است وی درباره ی بازخورد مخاطبان گفت : نمایشنامه های ایرانی خیلی کم کار می شود و اگر هم کار شود معمولا به عنوان مثال از نوشته های آقای محمد یعقوبی یا حمیدرضا نعیمی است . تصمیم گرفتم خودم این متن را بنویسم و خودم هم کارگردانی کنم . البته کارگردانی خاصی ندارد و خود متن حرفش را می زند .
من دوست دارم مردم به گذشته نقد بزنند و بعضی چیزها یادآوری شود . نمایش من بین سال های ۶۲ تا ۶۴ می گذرد و من متولد ۶۴ و متعلق به همان دهه هستم . با تحقیقاتی که کرده ام آن دهه و محله را خوب می شناسم . آن محله ، محله ی اعتراضی است ، به همین دلیل مونولوگ را برای اجرا انتخاب کردم . چون خودش شیوه اعتراضی است . خدا را شکر بازخورد خیلی خوبی هم داشتیم . در یکی از اجراهایمان در محراب دو برابر ظرفیت سالن تماشاگر آمد . درصد کمی ناراضی بودند و ۹۷ درصد بازخوردها مثبت بود . خدا را شکر .
تاراج با بیان این که کاش گروه های اجرایی در بخش به علاوه جشنواره تئاتر فجر داوری می شد ، در نقد این بخش از جشنواره گفت : اگر کار گروه هایی که در این بخش حضور داشتند داوری می شد ، شور و شوق بیشتری داشت . اما این آفت این بخش این است که در سال های بعد تماشاخانه های خصوصی در ازای دریافت چهار پنج میلیون پول می گویند کارتان را به جشنواره می فرستیم ! بالاخره می خواهند پول در بیاورند و گذران زندگی کنند و نور سالن شان را روشن نگه دارند . چرا که سالن ها بهترین کارهایشان را انتخاب و به جشنواره معرفی می کنند .
من ابتدا قرار بود در سالن باران اجرا کنم ولی این خیلی بد است که برای هر اجرا ششصد هزار تومان بدهم و بگویم دارم در جشنواره اجرا می کنم . باج بدهم که به جشنواره بروم ! آقای خیام وقار کاشانی دوست من است ، شرایط او به گونه ایست که نتوانستیم با هم همکاری کنیم . البته سالن ارغنون همکاری خوبی با ما داشت . با ما تماس گرفتند و من هم کارم را آن جا اجرا کردم .
اگر این آفت که سالن ها با دریافت مبلغی بگویند کارتان را به جشنواره تئاتر فجر می فرستیم و گروه ها هم خوشحال از اینکه به جشنواره می آیند ، پیش نیاید ، این بد است .
اما از سوی دیگر این که جوان ها در مدت ده روز خودشان را نشان می دهند خیلی هم خوب است . چرا نباشد . در جاهای دیگر دنیا هم بخش آف (off) و پلاس (+) در جشنواره های دیگر وجود دارد .
تاراج اضافه شدن این سالن ها به جشنواره را این گونه ارزیابی کرد : این به دولت و مرکز هنرهای نمایشی بر می گردد که پنج سالن خصوصی نسبتا خوب راه انداخته ، سالن هایی هم هستند که یک اتاق دارد که دو تا پروژکتور به آن وصل شده و شبی صد هزار تومان می گیرد . این ها سالن های خصوصی هستند ! مرکز هنرهای نمایشی هم به آنها مجوز داده است . اگر در آن سالن آتش سوزی اتفاق بیفتد تماشاگر چگونه باید از پله ها پایین بیاید ؟! چون دولت خودش نمی تواند سالن بسازد ، می گوید من همه جای تهران سالن داشته باشم . در یکی از کوچه های میدان هفت تیر می شود سالن . طبقه چهارم ساختمانی در زیر پل کالج می شود سالن آن هم بدون هیچ گونه تابلو و لابی . این می شود تئاتر بی هویت که اسمش را تئاتر خصوصی می گذاریم . این تئاتر خصوصی نیست . ما نه تئاتر خصوصی داریم و نه تئاتر سیاسی . هیچ کدامشان را نداریم .
کهبد تاراج در رابطه با کارهای بعدی خود به تئاتر فستیوال گفت : متن “نظام آباد” را به رضا بهرامی داده ام و قرار است در تماشاخانه باران یا ارغنون اجرا کند . سال بعد هم فکر می کنم فقط تئاتر مستند کار کنم . اگر بشود قرار است با سی خانم در سالن اصلی محراب نمایش “ترمینال جنوب” را اجرا کنیم . شاید اسم نمایش تغییر کند . اگر متنم مجوز بگیرد تا قبل از ماه رمضان اجرا خواهیم کرد. تا هشت سال هیچ متنی از من مجوز نگرفته بود و کارهایم زیرزمینی بودند. نمایش “جوادیه” اولین کارم هست که مجوز گرفته است .
وی در پایان اذعان داشت : امیدوارم جشنواره گرمی داشته باشیم . اگر جشنواره توماس اوستر مایر از آلمان نبود جشنواره ما هیچی نداشت . آقای اسدی هم زحمت می کشد . کاش دست به دست هم بدهند ، اگر جشنواره هر دو سال یک بار اجرا شو بهتر است تا هیچ فروغی نداشته باشد .