یادداشتی بر نمایش ” کات “
به بهانه اجرایش در سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
در نهمین روز از سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر، نمایش «کات» به نویسندگی فاطمه مکاری و کارگردانی صاحب آهنگر در تالار قشقایی به روی صحنه رفت.
«کات» نمایشی است که با تصاویر کلوزآپ از چهره یک زن آغاز میشود. در پیش درآمد این نمایش زنی(ساغر) را میبینیم که رو به دوربین نشسته است و قصد دارد رازی را افشاء کند. از همان ابتدا یک نوع فاصلهگذاری با مخاطب ایجاد میشود و مخاطب درمییابد که از نگاه دوربین شاهد افشاء شدن رازی خواهد بود که توسط زن گفته میشود. کل این نمایش یک مستند روایی است که غزل(خواهر کوچک ساغر) از زندگی ساغر میسازد و درون همین مستند یک سری مسائل واقعی افشاء میشوند.
طراحی صحنه این اثر تلفیقی است از فضای رئالیستی(درون یک خانه) با هشت صفحه تلویزیون در زمینه که یادآور فضای فیلمگونه این نمایش است و توانسته است در القای هر دو فضا موفق عمل کرده و بیننده خود را با سکانسهای بهم پیوستهای از یک مستند اجتماعی روبرو سازد . روایت با چالشهای دو خواهر که از دو دهه متفاوتی هستند آغاز میشود که این چالشها برای مخاطبان این دو دهه کاملاً قابل لمس است.
نویسنده بهخوبی توانسته است از پس شخصیتپردازیهای متفاوت این اثر بربیاید و وجوه روانی آنها را به نمایش بگذارد و آنها برای مخاطب کاملاً قابل لمس و قابل باور هستند. اما حجم وقایع دراماتیکی که بین آنها رخ میدهد بقدری زیاد است که کار از حالت مستند روایی خارج میشود ؛ یک نوع اغراقی (مثلاً در قتل پدر توسط غزل که پرده را آتش زده است) در کار است که ما در پایان درمییابیم که همه اتفاقات بخاطر فیلمی بوده است که غزل میخواهد از زندگی ساغر بسازد و همه نمایش شاید بازی در بازی و غیر واقعی بوده باشد. این مرز بین فیلم و واقعیت تا پایان نمایش شکسته نمیشود ، اگر چه پخش چهره کلوزآپ ساغر در طول نمایش به ما یادآور میشود که این نمایش مجموعهای از سکانسهای به هم پیوسته یک فیلم است. در پایان مخاطب هنوز در مرز بین فیلم و واقعیت میماند و تعلیقی در ذهن بیننده ایجاد میشود که بهطور قطعی نمیتواند واقعیت را از غیر واقعیت تشخیص دهد. اینکه کدام بخش از داستانی که گفته میشود واقعیست و کدام بخش بهخاطر فیلم مستندی است که غزل در حال ساختن است افشاء نمیشود.
در پایان قرار میشود که همه آنها دوباره در خانه عمهشان زندگی کنند و ساغر رفتارهایی از خود نشان میدهد که برای غزل تداعیگر عمهشان است. این نوع شخصیتپردازی بر اساس ابعاد روانشناختی کاراکترها را مثلاً ما در نمایشنامه «کلفتها» اثر ژنه شاهد هستیم. رابطه ارباب-بردگانی که منجر به قتل میشود؛ بویژه در این کار نیز همچون اثر ژنه ما شاهد یک جور بازی در بازی هستیم: ساغر مثل کلفتیست که اکنون نقش ارباب یا عمه را بازی میکند.
روابط بین همه شخصیتها متشنج است و مدام شاهد کشمکش بین آنها هستیم: کشمکش بین خواهرها، کشمکش بین ابی و غزل، کشمکش پسر عمه/همایون (یک پزشک خارج رفته) با ابی (یک شخصیت لمپن و جوشکارِ ساختمان). این روابط پارادوکسیکال و متناقضنما گاه حالت طنزگونه پیدا میکنند و به ریتم کار کمک میکنند. با اینحال حشو و زواید بخصوص از نیمههای پایانی به بعد به چشم میخورد و حجم اتفاقات دراماتیکی رخ داده که توسط دوربین مستندساز به نمایش درمیآید بقدری زیاد و در یک زمینه نامناسب رخ میدهند که بعضی بینندهها خسته شده و سالن را ترک میکنند. گرهگشاییها از راز مرگ عمه و پدر توسط دوربینِ غزل بستر دراماتیکی محکمی ندارند و علیرغم تلاش بازیگران برای بازنمایی یک مستند داستانی، حجم اتفاقات برای بیننده قابل باور جلوه نمیکند؛ اگرچه در پایان مخاطب از بازی در بازی بودن این فیلم آگاه میشود و اتفاقات به نوعی توجیه منطقی پیدا میکنند.
میتوان گفت نحوه ارائه بازیها یکدست اما خام و مبتدیانه است و هنوز به مرز بازیهای حرفهایی نرسیده است؛ اگرچه آنها انرژی زیادی برای ارائه نقششان گذاشتهاند و سعی میکنند ریتم کار را با بازیشان حفظ کنند و تا حدی نیز موفق میشوند و ریتم کند کار بیشتر به خاطر نحوه روایتگویی خودِ متن است که در آن حشوگویی زیاد است و اتفاقات یک باره و بدون زمینهسازی مناسب رخ میدهند. همین امر باعث میشود تا کلیت نمایش تا حدودی مصنوعی و ساختگی به نظر برسد و از حالت مستندگویی فاصله بگیرد. این اثر نمایشی اگرچه در شیوه اجرایی حرف تازهای برای گفتن ندارد و بیشتر متکی بر کلام و دیالوگ است، اما از بُعد روانشناختیِ شخصیتها، اثری خلاقانه است و سعی کرده است تا تکوین روانی کاراکترها را در یک بستر واقعگرایانه به نمایش بگذارد و بیننده را با خود همراه سازد. دوربین نقش همان پرده چهارمی را ایفاء میکند که کنار میرود و مخاطب از نزدیک سیر وقایع را نظاره میکند. در پایان میتوان گفت: این اثر سعی کرده است تا روایتی واقعگرایانه از وضعیت روانی و اجتماعی یک خانواده امروزی را به نمایش بگذارد و در حریم یک نوع «رئالیسم انتقادی» حرکت میکند.
امضاء محفوظ – تئاتر فستیوال
به درخواست نویسنده این مطلب ، نام نویسنده نزد تحریریه تئاتر فستیوال محفوظ است .
تعریف درست و دقیقی از نمایش ترسیم کردید . یکی از نمایش های خوبی بود که من در جشنواره فجر دیدم .